#حکایت_داستان
آیت الله وحید خراسانی:
بعد از فوت عیال اول آیت الله خویی، ایشان برای من نقل کردند: وقتی من این زن را گرفتم، روز اول عروسی دید من در فکر هستم، گفت چرا در فکری. گفتم برای ظهر هیچ چیزی نداریم. گفت شما برو دنبال درست، به شام و نهار کار نداشته باشد. من هم به دنبال درس رفتم.
ظهر که من آمدم دیدم سفره مرتب است و آبگوشتی برقرار؛ تعجب کردم پرسیدم از کجا؟ همسرم گفت وقتی شما رفتی، من رفتم در خاکروبه ها تفحص کردم و یک کاسه شکسته ای پیدا کردم، آن را فروختم و این غذا را تهیه کردم.
حضرت آیت الله وحید پس از ذکر این خاطره، این نکته را گوشزد کردند که این علما هم خودشان انسان های ویژه ای بودند و هم همسرشان.