eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
812 ویدیو
247 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
👓 می گفت: حضرت آقا فرمودند جهاد تبیین پس باید لباس رزم پوشید و به جبهه ی دشمن در فضای مجازی رفت و جنگید و جهاد کرد. گفتم: صبر کن پسرم وقتی از جبهه و جنگیدن صحبت می کنی باید مقدماتی داشته باشی: ١ـ دشمن شناسی صحیح و اصولی ٢ـ جهت یابی صحیح تا خدایی نا کرده جبهه ی خودی را نزنی! ٣ـ آشنایی با ابزارهای جنگی و چگونگی استفاده از آنها اینکه الان آرپی جی لازم است یا کلاشینکف و اگر کلاشینکف لازم است باید روی ضامن باشد یا تک تیر یا رگبار؟ ۴ـ طریقه ی مقابله با تک دشمن و چگونگی پاتک ۵ـ کجا باید بدویم و کجا سینه خیز برویم؟ ۶ـ چگونه در مقابل دشمن سنگر بگیریم؟ ٧ـ در میدان مین چگونه معبر بزنیم؟ ٨ـ کجا بدون سر و صدا باید بزنیم و برویم و کجا نیاز به هیاهو دارد تا دشمن بترسد؟ و ده ها نکته ی دیگر گفت: پس می گویی دست روی دست بذاریم و نجنگیم ؟! گفتم: نه پسرم حتما بجنگ اما طوری بجنگ که بیشترین ضربه را بزنی و کمترین آسیب را ببینی. کشور ما به شدت به جوان های مومن و انقلابی و دغدغه مند مثل تو احتیاج دارد. مراقب باش بیهوده خود را هدر ندهی... حسن تهرانی
روحانی کیست؟ آنکه فارغ ز تن است دنبال شهید گشتن و پَر زدن است این پارچه ای که بسته رویِ سرِ خود عمّامه نه ، بلکه در حقیقت است عاصی خراسانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | چگونه از ۴جهت به انسان حمله می‌کند؟! 🌱 یک دقیقه با قرآن در _____________________ 💠 مجموعه دیدنی به روایت حجت‌الاسلام راجی 🔹 🔹 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
11.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 | مقایسه دقیق آزادی از دیدگاه غرب و جمهوری اسلامی! ♨️ سرنوشت قهرمان المپیک آمریکا! ⁉️ علت حذف برترین زن بوکسور دنیا چه بود؟ ♨️ پوشش زنان در غرب! ♨️ و ممنوعیت سوال درباره هولوکاست! ______________ 🔹 برشی از سخنرانی نویسنده کتاب 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @‌soada_ir
✅پرسش: در شرایطی که فساد در جامعه وجود دارد ، حضور انسان در اجتماع، باعث ترس از آلوده شدن به گناه خواهد شد، در این صورت بریدن کامل از زندگی اجتماعی و پناه بردن به گوشه‌ای خلوت و دور از اجتماع چه حکمی دارد؟ ✍️پاسخ: گوشه‌گیری گاهی کامل و همیشگی است و گاهی ناقص و مقطعی، کناره‌گیری کامل و همیشگی به جهاتی اشکال دارد؛ زیرا: 1️⃣ گوشه‌گیری کامل و همیشگی خلاف طبع بشر و سنت الهی است؛ چون سنت و مشیت ذات حق تعالی بر این است که بشر از راه اختیار و فراهم کردن ابزارهای آن، یعنی فراهم بودن راه ضلالت و هدایت، به تکامل برسد. 2️⃣ گوشه‌گیری کامل مورد نهی ادیان الهی قرار گرفته و بدعتی بود که در میان عده‌ای، پیدا شده است. از این جهت دیده نشده است که انبیای الهی و اوصیای آنها به طور کامل از اجتماع انسانی بریده باشند. 3️⃣ این نوع کناره‌گیری به هر دلیل که باشد، با روح آموزه‌های دینی و انسانی؛ مانند ادای حقوق مؤمنان، خوش‌رفتاری با پدر و مادر، دیدار برادر دینی، روا ساختن حاجت مؤمن، اصلاح میان مردم و...، منافات دارد. 4️⃣ بین رعایت آداب و دستورات دینی با زندگی اجتماعی، منافاتی وجود ندارد. انسان می‌تواند در عین التزام به دستورات دینی، در بین مردم زندگی کند و در جهت خدمت‌رسانی به آنان کوشا باشد.کناره‌گیری کامل و همیشگی از مردم با روح آموزه‌های دینی؛ مانند ادای حقوق مؤمنان، خوش‌رفتاری با پدر و مادر، دیدار برادران دینی، روا ساختن حاجت مؤمن، اصلاح میان مردم، اطعام مؤمن، خیرخواهی مؤمن، همّت گماشتن به امور مسلمانان و صلۀ ارحام و ...، منافات دارد. ▪️شهید مطهری در این‌باره می‌گوید: «همه می‌‌‏دانیم اسلام با رهبانیت و زهدگرایى به مخالفت برخاسته، آن‌را بدعتى از راهبان شمرده است. پیامبر اکرم(ص) به صراحت فرمود: «لا رَهْبانِیَّةَ فِى الْاسْلامِ»هنگامى که به آن‌حضرت اطلاع دادند گروهى از صحابه پشت به زندگى کرده، از همه چیز اعراض نموده‌‏اند و به عزلت و عبادت روى آورده‌‏اند، سخت آنها را مورد عتاب قرار داد، فرمود: من که پیامبر شما هستم چنین نیستم. پیامبر اکرم به این وسیله فهماند که اسلام دینى جامعه‌گرا و زندگی‌گرا است نه زهدگرا. به علاوه تعلیمات جامع و همه جانبه‌ی اسلامى در مسائل اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، اخلاقى بر اساس محترم شمردن زندگى و روى آوردن به آن است، نه پشت کردن به آن» @mojahedane_enghelabi
✅پرسش: آیا در منابع اهل سنت روایاتی درباره گریه و عزاداری آمده است؟ ✍️پاسخ: موضوع عزاداری و گریه بر مردگان، از موضوعاتی است که طبع انسانی اقتضای آن‌را دارد و طبیعی است که انسان در مصیبت‌ها، اندوهگین و گریان بشود. ▪️در دین اسلام هم در منابع شیعی روایات فراوانی وجود دارد که موضوع را برای ما کاملاً حل می‌کند و اصل این عزاداری را نه تنها منع نمی‌کند، بلکه آن‌را در بسیاری از مواقع تشویق هم می‌کند. ▫️در طرف مقابل، موضع برخی اهل سنت کاملاً متفاوت است و نیاز به بررسی دقیق دارد. ▪️در این‌جا به بررسی عزاداری بر مردگان در اهل سنت و با توجه به روایات آنها می‌پردازیم: ▫️حدیث مشهوری در میان اهل سنت وجود دارد که دست آویزی برای وهابی‌ها شده است: «إِنَّ المَیِّتَ لَیُعَذَّبُ بِبُکَاءِ أَهْلِهِ عَلَیْهِ»؛مرده، به سبب گریه خانواده‌اش بر او دچار عذاب می‌گردد. این حدیث با کمی تفاوت در منابع دیگر نیز نقل شده است. ▪️اندیشمندان بزرگ شیعی مانند سید مرتضی، تحلیل‌هایی در مورد این حدیث – با فرض صحت آن – ارائه داشته‌اند که با برداشت وهابیت که ناظر به منع عزاداری است، متفاوت می‌باشد. ▫️چگونه وهابیت می‌توانند مادری که در عزای فرزندش نشسته را از گریه و عزاداری محروم دارند؟! چگونه می‌توانند احساس و علقه انسانی را در درون انسان‌ها خاموش کرده و مهر حرمت بر آن نهند؟! در همین راستا و در نفی اعتقاد وهابیت، روایات بسیاری در منابع اصیل و قابل استناد اهل سنت به نقل از پیامبر خدا(ص) و صحابه وجود دارد که در هریک از آنها، نوعی گریه و عزاداری به چشم می‌خورد: 1️⃣جابر نقل می‌کند: «زمانی که پیامبر(ص) پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و زمانی که از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه سر داد». 2️⃣ «زمانی که رسول خدا(ص) خبر شهادت جعفر و اطرافیانش را شنید، به دیدن فرزندان جعفر رفت، ... وقتی که وارد خانه شد آنها را صدا زد و در حالی‌که اشک از چشمان مبارکش جاری بود، آنها را می‌بویید. أسماء احساس کرد که برای همسرش جعفر اتفاقی افتاده است؛ لذا سؤال کرد: پدر و مادرم فدایت شوند، آیا از جعفر و یارانش خبری شنیده‌ا‏ی؟ پیامبر(ص) فرمود: بلی، آنان به شهادت رسیده‌اند». 3️⃣«همانا پیامبر اسلام بر جنازه عثمان بن مظعون، بوسه می‌زد و اشک می‌ریخت». 4️⃣ «پیامبر اسلام(ص) همراه اصحاب خود برای حجة الوداع عازم شدند و در راه به قبرهایی رسیدند، پیامبر قبرها را رد می‌کرد تا این‌که به قبری رسید؛ در کنار آن قبر نشست؛ پس از درنگی بلند شد در حالی‌که گریه می‌کرد و گفت: این قبر مادرم آمنه است». 5️⃣«محمد بن منکدر گوید: جابر را دیدم در حالی‌که بر قبر پیامبر(ص) می‌گریست...». 6️⃣ «روزی عمر بن خطاب از مسجد پیامبر(ص) خارج شد؛ معاذ بن جبل را دید که در کنار قبر پیامبر گریه می‌کند...». 7️⃣ «عثمان بن عفان، کنار قبری نشست و شروع به گریه کرد تا این‌که محاسنش از گریه خیس شد...». 8️⃣ «[پس از مرگ خالد بن ولید] ‌به عمر بن خطاب گفته شد: زنانی از بنی‌مغیره در خانه خالد بن ولید اجتماع کرده‌اند و گریه می‌کنند و نگرانیم که از این بابت آزاری به شما برسد. اگر ممکن است آنها را از این کار نهی کن! عمر گفت: چه اشکالی دارد چند قطره اشک بریزند البته مادامی که به خود ضربه نزنند و به فریاد نینجامد». اینها، اندکی از روایات بسیار اهل سنت پیرامون گریه و عزادری بر مردگان است که بنا را بر اختصار نهادیم و بسیاری را ذکر نکردیم. همچنین معتقدیم، مطالب این روایات صحیح بوده و مطابق عقل و طبع انسانی است، اما این‌که چگونه وهابی‌ها در مقابل این روایات و عقل و طبیعت بشری خود می‌ایستند، خود باید پاسخگو باشند.
✅پرسش: آیا صحیح است که خاک کربلا در ظهر عاشورا به رنگ خون درمی‌آید؟ ✍️پاسخ: بر اساس برخی از روایات تربت امام حسین(ع) در روز عاشورا به رنگ خون تبدیل شده بود: ▪️ انس بن مالک می‌گوید یکی از فرشتگان از خدا اجازه خواست که به زیارت پیامبر(ص) برود. خدا نیز به او اجازه داد. در همان زمان امام حسین(ع) نزد پیامبر(ص) آمد که حضرتشان او را بوسید و در جای خودش قرار داد. آن فرشته به پیامبر(ص) گفت: به زودی امت تو او را به شهادت می‌رسانند. سپس تربتی به آن‌حضرت(ص) نشان داد و گفت زمانی که این تربت به رنگ خون درآمد، علامت آن است که امام حسین(ع) به شهادت می‌رسد. سالم بن ابی جعد می‌گوید آن فرشته میکائیل بود. ▫️هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سمت کربلا، ام‌سلمه،(همسر پیامبر) به امام(ع) پیشنهاد داد که به سمت عراق نرود؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیده بود که پسرم حسین در زمینى به نام «کربلا» شهید مى‏شود. همچنین ام‌سلمه مقدارى از خاکی را که پیامبر(ص) به او داده بود به امام(ع) نشان داد. امام(ع) فرمود: به خدا قسم! که شهادت من چنین است و اگر به عراق هم نروم مرا خواهند کشت. سپس امام(ع) محل شهادت خود را به ام‌سلمه نشان داد و مقدارى از تربت آن‌جا را به او داد و فرمود: هر وقت این دو خاک به رنگ خون درآمد، بدان که من کشته شده‏ام. وقتى عصر عاشورا آن دو خاک به رنگ خون درآمدند. ام‌سلمه گریه و شیون نمود. در آن‌روز، هیچ سنگى را بلند نکردند، مگر این‌که زیر آن، خون تازه می‌جوشید. ▪️ هنگامی که امام علی(ع) بعد از جنگ صفین به سرزمین نینوا رسید، به ابن عباس فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم که بعد از جنگ با خوارج به سرزمین کربلا می‌رسی که در آن‌جا حسین(ع) و فرزندانش کشته شده و به خاک سپرده خواهند شد. سپس امام(ع) به ابن عباس فرمود: در این اطراف پشکل آهوی زرد رنگی را پیدا کن. ابن عباس مقداری از فضولات آهو(که البته مانند زعفران خوشبو و خوش‌رنگ بود) را یافت و امام(ع) به او فرمود که هرگاه دیدى اینها به رنگ خون درآمدند، بدان‌که امام حسین(ع) کشته شده و در این زمین دفن شد. ابن عباس می‌گوید: من با دقّت از آنها محافظت می‌کردم و زمانی که خون‌آلود شدند،‌ گریه را آغاز کردم و گفتم: به خدا قسم حسین کشته شده است. ▫️صرف نظر از بررسی سندی روایات یاد شده،‌ باید گفت دست کم این روایات، نشانگر آن نیستند که هر فردی در هر کجا و در طول زمان، قطعه‌ای از خاک کربلا را به همراه داشته باشد، آن خاک در عاشورا خون‌آلود خواهد شد، بلکه شاید این نشانه‌ای بود از طرف معصومان(ع) که تنها به برخی از افراد داده شده است و امروزه نیز شاید این نشانه برای گروهی از اولیای الهی وجود داشته باشد. @mojahedane_enghelabi
✅پرسش: حضرت عباس(ع) چند فرزند داشت؟ آیا فرزندان وی در کربلا بودند؟ ✍️پاسخ: در منابع تاریخی آمده است؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع) با لبابه دختر عبدالله بن عباس، پسر عموی، پیامبر اسلام(ص) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی بود که در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد. برخی تعداد آنها را دو نفر اعلام کرده‌اند. یکی به نام عبیدالله و دیگری به نام فضل یا حسن یا محمد برخی دیگر او را تنها صاحب یک فرزند؛ یعنی عبیدالله دانسته‌اند. ◼️در کتاب «نور العین فی مشهد الحسین» که منسوب به اسفراینی(م 418ق) است؛ فرزندان دیگری را نیز برای حضرت عباس(ع) ذکر می‌کند که در کربلا حضور داشتند. البته تنها نام یکی از آنها را با نام قاسم نام می‌برد و برای فرزند دیگرش عبارت «ابن العباس» را می‌آورد. برخی از متأخران نام او را محمد ذکر کرده‌اند. 🔳اسفراینی درباره شهادت قاسم بن عباس و برادرش محمد می‌نویسد: هنگامی که بیشتر یاران امام حسین(ع) در درگیری با دشمنان به شهادت رسیدند، امام حسین(ع) فریاد برآورد: «وا غَوْثاه، بِکَ یا الله، وا قِلَّةَ ناصِراه؛ فریاد [از بی‌کسی] به تو پناه می‌برم ای خدا! وای از کمی یاران!» در این لحظه، دو نوجوان که چهره‌ای مانند ماه داشتند، [صدای امام را شنیدند]، از خیمه به بیرون دویدند که یکی از آن دو فرزند عباس (محمد) و دیگری برادرش قاسم بود. و در پاسخ امام فریاد زدند: «لَبَّیْکَ یا مَولانا، نَحنُ بَینَ یَدَیکَ؛ در خدمت توایم ای سرور ما». امام حسین(ع) رو به آنان کرد و فرمود: «شهادت پدرتان کافی است» اما آنان امتناع ورزیده و گفتند: «نه به خدا ای عمو!» سپس از امام اجازه گرفته و به میدان نبرد شتافتند و پس از پیکار با دشمن هر دو به شهادت رسیدند. ▪️اما به دلایل مختلفی نمی‌توان به گزارشات نور العین اعتماد و اطمینان نمود؛ که در این‌جا به نمونه‌هایی به طور خلاصه اشاره می‌شود: 1️⃣ تعدادی از علمای رجال و حدیث‌شناس و عاشورا پژوهان درباره این کتاب گفته‌اند: در این کتاب به قدری دروغ‌های عجیب و غریب و خلاف عقل و خلاف متواترات تاریخی فراوان است که نمی‌توان آن‌را منتسب به ابواسحاق اسفراینی، فقیه برجسته شافعی دانست. هر کس در مقتل چاپ شده‌ نور العین نگاه کند چیزهایی که شیعه و سنی بر خلاف آن اتفاق کرده‌اند خواهد دید. لذا به گزارشات نور العین به تنهایی اعتمادی نداریم. 2️⃣ این بخش از گزارش نور العین به‌گونه‌ای نقل شده است که گویا نبرد کربلا هم در روز عاشورا و روز یازدهم محرّم بوده است، در حالی‌که این برخلاق نقل منابع تاریخی و حدیثی می‌باشد. به‌علاوه؛ بخشی از آنچه درباره دو فرزند حضرت ابوالفضل(ع) نقل کرده، شباهت زیادی به جریان قاسم بن حسن(ع) دارد. گویا نقل کننده میان وقایع و مبارزات عاشورا مرتکب اشتباه شده و گزارشات را درهم آمیخته است. ▪️به هر حال؛ درباره حضور فرزندان حضرت ابوالفضل العباس(ع) در کربلا یا شهادت آنها باید گفت: ◼️در برخی از منابع تاریخی آمده است که؛ محمد بن عباس در روز عاشورا به شهادت رسید. و ظاهراً برخی از مورّخان و علما به‌طور اجمال با توجه به گزارش نور العین گفته‌اند؛ دو تا از فرزندان حضرت ابوالفضل العباس(ع)؛ یعنی محمد و قاسم در روز عاشورا به شهادت رسیدند.از این‌رو؛ نمی‌توان گفت که فرزندان حضرت ابوالفضل العباس(ع) در کربلا حضور نداشتند؛ چون یا بودند و به شهادت رسیدند و یا در قافله اسرا بودند و با توجه به سنّ کم نجنگیدند؛ زیرا بنابر تحقیق و جست‌وجو؛ گزارشی تاریخی که عدم حضور فرزندان حضرت عباس بن علی(ع) در کربلا را اعلام کند، نیافتیم. به‌علاوه؛ با وجود چنین گزارشی، با توجه به خردسال بودن فرزندان ایشان، عدم حضورشان در کربلا هم مشکلی ایجاد نمی‌کند. @mojahedane_enghelabi
💢آیا در قرآن حکم به تنبیه زن شده است؟💢 یک خال بر روی گونه می تواند سبب زیبایی و جمال بیشتر گونه باشد، اما اگر همان خال به تنهایی دیده شود، منظره ای کریه خواهد داشت. احکام و دستورات قرآنی نیز همه باید به صورت یک مجموعه منسجم دیده شود و هر چیز در سر جای خود نشانده شود، تا مطلب صحیح فهمیده شود. و الا انسان جز خسران خود، تاثیر دیگری ایجاد نمی کند: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛[بقره/۸۵] آیا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ایمان مى ‏آورید، و به بعضى كافر مى‏ شوید؟! براى كسى از شما كه این عمل (تبعیض در میان احكام و قوانین الهى) را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار مى ‏شوند. و خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید غافل نیست.» قرآن دستور داده که رفتار با زن (همسر) بر اساس معروف ها باشد و با اشاره به نقصان دانش بشر، به او گوشزد کرده است که خود را از خیر موجود در همسر محروم نکند: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً كَثیراً؛[نساء/۱۹] و با آنها بشایستگى رفتار كنید و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزى را خوش نمى ‏دارید و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى ‏دهد.» قرآن سنگ بنای زندگی مشترک را مودت و رحمت معرفی می کند: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ؛[روم/۲۱] و از نشانه‏ هاى او اینكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‏ هایى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند!» زن و شوهر از منظر قرآنی، دو موجودی هستند که همدیگر را حفظ می کنند: «نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛[بقره/۱۸۷] آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یكدیگرید.» بنابراین با این مبانی و یادآوری نگاه قرآن به زن و عدم موثر دانستن جنسیت در فضیلت، باید دقت کنیم که مساله محل بحث چیست؟ «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛[حجرات/۱۳] اى مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ‏ها و قبیله‏ ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید (اینها ملاك امتیاز نیست،) گرامى‏ ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!» در آیه ۳۴ سوره نساء بعد از بیان جایگاه مدیریتی مرد و مسئولیت های او، و اشاره به زنان صالح، بحثی درباره زنان ناشزه مطرح می کند. «وَ اللاَّتی‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیًّا كَبیراً؛[نساء/۳۴] (امّا) آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نمایید! و (اگر هیچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه كنید! و اگر از شما پیروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)» در این آیه در مقابل زنان ناشزه بیان می کند که در مراحلی باید سعی کرد، ناشزه ها را از جایگاه نشوز خارج نمود: - قبل از هر چیز باید موعظه و سخن خوش به کار برد. - در گام دوم مرد می تواند محل خواب خود را جدا کند و در کنار همسر نخوابد - و در گام سوم، مطابق روایات مرد می تواند با چوب مسواک (چوبی به اندازه مداد) به گونه ای به مواضع غیر حساس زن بزند که هیچ سرخی و کبودی ای ایجاد نکند.[۱] بنابراین اصل زندگی باید بر پایه مهر و محبت باشد و در مقابل زن ناشزه نیز نباید عصبانیتی به کار برد. چون وجود مراحل مختلفی که با سخن شروع می شود و با جدایی در محل خواب ادامه می یابد (اموری زمان بَر که منافع مرد را نیز حذف می کند) به هیچ عنوان با عصبانیت سازگار نیست. و زدن با چوب مسواک آن هم با این شروط، یک نوع واکنش شدیدا همراه عاطفه است. و در انتهای آیه نیز با نهی مردان از سرکشی، و ذکر علو و بزرگی خدا، ضمانت اجرایی حکم را ایجاد می کند که مردان از نیروی خود سوء استفاده نکنند. [۱]. عن النبی : وَ تَضْرِبُوهُنَّ ضَرْباً غَیْرَ مُبَرِّحٍ - بحار الأنوار ج‏۷۳، ص۳۵
💢چرا ازدواج با خواهر زن حرام است؟💢 یکى از مسلّمات اسلامى این است که احکام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، یعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است . هر نهى شرعى ناشى از مفسده‏اى است که باید ترک شود. خدا براى این که بشر را به مصالح واقعى که سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب یا مستحب کرده است . براى این که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى کارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهیى. مصالح و مفاسد و به تعبیر دیگر حکمت‏ها به گونه‏اى است که اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، عقل نیز همان حکم را مى‏کند که شرع بیان کرده است. ✅احکام شرعى دو گونه اند: 1. احکامى که برخى از فلسفه هاى آن ها در قرآن و روایات بیان شده است مانند روزه که خداوند درباره آن مى فرماید: «کتب علیکم الصیام ...لعلکم تتقون» (1) "روزه بگیرید...تا پرهیزگار شوید". یعنى فلسفه روزه ، پرهیز از گناه است که تسلط بر نفس سرکش و هوس ها در پرتو آن حاصل مى شود. یا در مورد حرمت قمار و شراب مى فرماید: «شیطان مى خواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد... .» (2). 2. احکامى که فلسفه آن ها در قرآن و روایات بیان نشده یا پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آن ها را بیان کرده اند، ولى به دست ما نرسیده است . در این مورد، ممکن است با دلیل هاى عقلى یا تجربى به بخشى از حکمت هاى آن پى ببریم. بعضی از حکمت های احکام نیز با پیشرفت علم روشن می گردد، همان طوری که بعضی از احکام در زمان معصومین علیهم السلام بدون ذکر حکمت و دلیل آن بیان گردیده ولی امروز علم بشر به حکمت آن پی برده است. مانند، حکم حرمت گوشت خوک . ✅چرا ازدواج با خواهر زن حرام است؟ ازدواج همزمان با دو خواهر حرام است، ولی اگر یکی از آن ها از دنیا برود یا طلاق بگیرد، ازدواج با خواهر بعدی جایز است.بر همین اساس خواهر زن بر مرد محرم محسوب نمی شود. دلیل اینکه جمع بین دو خواهر در ازدواج حرام است، قرآن کریم است. در آیه 23 از سوره نساء، خداوند حکم حرمت جمع بین دو خواهر را در امر ازدواج بیان نموده است. ✅اما حکمت مسئله: شاید رمز این که اسلام از چنین ازدواجى جلوگیرى کرده، این باشد که دو خواهر به حکم نسب و پیوند طبیعى نسبت به یکدیگر علاقه شدیدى دارند، ولى هنگامى که رقیب هم شوند، نمى‏توانند علاقه سابق را حفظ کنند، به این ترتیب یک نوع تضاد عاطفى در وجود آن ها پیدا مى‏شود، که براى‏ زندگى آن ها زیان‏بار است؛ زیرا دائماً انگیزه «محبت» و انگیزه «رقابت» در وجود آن ها در حال کشمکش و مبارزه ‏است.(3) گفتنی است که حرام بودن ازدواج با خواهر زن در زمانی که خواهر دیگرش همسر انسان باشد از باب محرم بودن خواهر زن نیست، بلکه از باب اینکه جمع بین دو خواهر یا ازدواج همزمان با دو خواهر حرام است. و دلیل این مسئله قرآن کریم است که جمع بین دو خواهر را در مسئله ازدواج در یک زمان منع کرده است. ------------------------------------------------------------------ پی نوشت ها: 1. بقره (2) آیه 183 . 2. مایده (5) آیه91. 3. آیت الله مکارم شیرازی،تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 418.نشر دارالکتب الاسلامیه تهران بی تا.
💢آیا شیوه نماز خواندن ما در قرآن وجود دارد؟💢 در قرآن هر آنچه که مورد نیاز ما در مسیر هدایت است، بیان شده: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمینَ؛[نحل/۸۹] و ما این كتاب را بر تو نازل كردیم كه بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است.» اما شکل بیان متفاوت است و بعضی از مسائل به نحو کلی بیان شده اند. امام صادق(ع) می فرمایند: «ما من أمر یختلف فیه اثنان إلا و له أصل فی كتاب الله عز و جل، و لكن لا تبلغه عقول الرجال؛[۱] هیچ مساله اختلافی ای نیست مگر اینکه برای آن مساله اصلی در قرآن وجود دارد ولی عقل های مردم به آن نمی رسد.» بنابراین اولا باید توجه کنیم که بعضی مسائل به شکل اصولی و کلی بیان شده اند و باید از آن کلیت به نتیجه برسیم. ثانیا ما مسلط بر قرآن نیستیم و محتاج نظر مفسرین و معلمین راستین قرآن هستیم. هر دوی این ها ما را به سنت رسول الله و ائمه اطهار (علیهم السلام) باز می گرداند، چرا که در قرآن بیان شده که رسول الله (ص) معلّم قرآن است و ایشان نیز برای بعد از خودشان اهل بیت (علیهم السلام) را معرفی کرده اند. علاوه بر اینکه قرآن به ما دستور داده است، هر چه رسول الله (ص) می گوید، وحی الهی است و ما موظف به اطاعت از آن هستیم: «أَرْسَلْنا فیكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ یَتْلُوا عَلَیْكُمْ آیاتِنا وَ یُزَكِّیكُمْ وَ یُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ؛[بقره/۱۵۱] رسولى از خودتان در میان شما فرستادیم تا «آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما، كتاب و حكمت بیاموزد.» «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى؛‏[نجم/۳-۴] و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى ‏گوید! * آنچه مى ‏گوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست.» حماد بن عیسى(بعد از این كه در حضور امام صادق(علیه السلام) دو ركعت نماز مى‌خواند و حضرت نمازش را نمى‌پسندد) گوید: امام صادق(علیه السلام) برخاست و رو به قبله ایستاد، دو دستش را روى پاهایش قرار داد و انگشتان دستش را بست، فاصله بین پاهایش را نزدیك كرد تا مقدار سه انگشت باز، با خشوع تكبیرة الاحرام گفت، سپس حمد را با ترتیل قرائت فرمود و سوره توحید را بعد از آن خواند، سپس به مقدار یك نفس كشیدن درنگ كرد، در حالى كه ایستاده بود، سپس در همین حال «الله ‌اكبر» گفت، بعد به ركوع رفت و كف دست‌هایش را در حالى كه انگشتان دستش باز بود، بر روى زانوهایش قرار داد. زانوهایش را به پشت رد نمود و پشت خود را مستوى نمود؛ به گونه‌اى كه اگر قطره آبى بر آن مى‌ریخت، ثابت مى‌ماند. گردنش كشیده و چشمانش را فرو خوابانیده بود. در این حال سه بار با ترتیل تسبیح (سبحان ربى العظیم و بحمده) گفت، سپس سر از ركوع برداشت وایستاد، پس از آرامش «سمع الله لمن حمده» و «الله اكبر» را گفت و دست‌هایش را تا مقابل صورتش بالا آورد. بعد از آن به سجده رفت. هنگام سجده رفتن، ابتدا دست‌هایش را به زمین نهاد، سپس زانوهایش را. در سجده تنها هشت عضو بدنش را بر زمین نهاد: پیشانى، دو كف دست، دو زانو، سر دو انگشت شست پا و بینى ـ قرار دادن بینى بر زمین مستحب است ـ و در سجده سه بار فرمود: «سبحان ربى الاعلى و بحمده». سپس سر از سجده برداشت و به طور كامل نشست؛ آنگاه «الله اكبر» گفت و نیز «استغفر الله ربى و اتوب الیه» گفت. دوباره «الله اكبر» گفت، سپس به سجده دوم رفت و سجده دوم را همانند سجده اول به جا آورد و ركعت دوم را همانند ركعت اول انجام داد. بعد از نماز به حمّاد فرمود: اى حمّاد! این گونه نماز بخوان، در حال نماز به جایى نگاه نكن، با انگشتان خود بازى نكن.[۲] ---------------------------------------------- [۱]. تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص: ۷۶. [۲]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۶۷
💢 چرا امام حسین علیه السلام زودتر و در زمان معاویه قیام نکرد؟ 💢 شخصيت معاويه نزد مردم آن زمان و به ويژه شاميان، به گونه‏اي مثبت تلقي مي‏شد، كه همين امر قيام عليه او را مشكل مي‏ساخت. آنان او را به عنوان صحابي پيامبر، كاتب وحي و برادر همسر پيامبر (خال المؤمنين) مي‏شناختند. به نظر آنان، معاويه نقش فراواني در رواج اسلام در منطقه شامات و به ويژه دمشق داشت. همچنين تجربه حكومت‏داري او و افزوني سنّش بر امام حسن(ع) و امام حسين(ع)، دو عامل ديگري بود، كه خود در نامه‏هايش به امام حسن(ع) به عنوان عواملي براي اثبات بيشتر شايستگي‏اش مطرح مي‏كرد. (1) فلذا با توسل به اين موارد و امكانات حكومتي مي‏توانست در مقابله با امام حسين(ع)، در اذهان مردم مانور بيشتري داده و شبهه ايجاد نمايد. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 1. ابو الفرج اصفهاني، مقاتل الطالبيين، تحقيق سيد احمد صقر، بيروت، دار المعرفه، ص۶۸