eitaa logo
شوق پرواز
2.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
205 ویدیو
79 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی به فرماندهی #شهیدسجادزبرجدی 🌱«استفاده از آثار شوق پرواز با یک صلوات به روح شهید سجاد زبرجدی» با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🍃🌸🍃🌸🍃 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🔺آیت الله حق شناس به دوستان مهدی هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید. بار بعدی که به دیدن ایشان رفته بود ، آیت الله به محض این که مهدی را میبینند گریه میکنند . هیچکس نفهمید علت گریه ی آقا چه بود تا اینکه ماجرای دفاع از حرم بی بی شروع شد . 🔴داعش خیلی سعی داشت تا از بچه های ایرانی اسیر بگیرد تا هم جو رسانه ای درست کند و هم باج خواهی . 🔵 شبی که مهدی درگیر شد تروریست ها متوجه ایرانی بودن مهدی میشند . به همین خاطر خیلی سعی میکنند که زنده بگیرنش. شروع میکنند به پاهاش شلیک کردن . مهدی به حدی مقاومت از خودش نشون میده و از اون ها تلفات میگیره که مجبور به کشتن مهدی میشند . 🥀بچه ها وقتی اومدن بالای سرش دیدن دور تا دور مهدی پر از جنازه ی تروریست هایی که مهدی به درک فرستادتشون و خود مهدی هم از پا تا به سرش جای گلوله است . اون لحظه بالای سر پیکرش حکمت گریه ۱۲ سال پیش آیت الله حق شناس رو فهمیدن . @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگم یه فلش بک بزنیم به جمعه نصر؟ 💚به جمعه تاریخی، 🌱نمازی که هم بیعت بود ✊هم رجز بود 💣هم عملیات 📌جمعه ای که یک جهان تماشایمان کرد 💫و خوش درخشیدیم.... ✍️جمعه ای که وصیت تک تک شهدا بود. @shogh_prvz 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
گفت: راستی جبهه چطور بود؟ گفتم: تا منظورت چه باشد.🙃 گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔 گفتم: آری. گفت: در چی؟ 😳 گفتم: در خواندن نماز شب.😊🤲🏻 گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری.🌺 گفت: در چی؟ 😮 گفتم: در توفیق شهادت.😇🌷 گفت: جرزنی بود؟ 😳 گفتم: آری.🌾 گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات.😭💠 گفت: پنهان کاری بود؟ گفتم: آری.😊 گفت: در چی؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه‌ها.👞 گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری.🌸 گفت: چه پستی؟؟ 🤔 گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین.🧔🏻 گفت: آوازم می‌خوندید؟🎙 گفتم: آری. گفت: چه آوازی؟ گفتم: شبهای جمعه دعای کمیل.📿 گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫 گفتم: آری. گفت: صنعتی یا سنتی؟؟😏 گفتم: صنعتی، خردل، تاول‌زا، اعصاب☠🥀 گفت: استخر هم می رفتید؟💧 گفتم: آری... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی، مجنون.🌊 گفت: سونا خشک هم داشتید؟ گفتم: آری. گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین، شلمچه، فکه، طلائیه.🇮🇷 سکوت کرد و چیزی نگفت...😞 @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌گفته بودم مهدی از بچگی خیلی خاص بود؟! 🍁🍁🍁🍁 ⬇️⬇️⬇️⬇️
📌خيلي به مسائل و احكام توجه ويژه اي نشان مي داد. 🌹مهدي معلم من شده بود. 🌱 كلاس سوم بود كه من دو جفت كفش گرفته بودم. براي خودم و خواهرش. از من پرسيد مادر جان اين كفش ها را مي خواهيد در بيرون از خانه استفاده كنيد؟ گفتم چطور مگه؟! گفت: مامان اين ها را بيرون نپوشيد! 📌چيزي كه قشنگي به پایت دهد، باعث جلب توجه مي شود و حرام است. @shogh_prvz
همه قشري مهدي را دوست داشتند. 🌱هر كسي با هر منش و رفتاري اگر با او ارتباط برقرار مي كرد،با او رفيق مي شد. 🌱 مهدي مي گفت كه شايد اين رفتار و اين اخلاق من تأثير خودش را بگذارد و از راه اشتباهي كه انتخاب كرده اند برگردند. 🌹 مهدي در عمل جذب حداكثري داشت. @shogh_prvz
❤️‍🩹همسر شهید هم بشود؟!💔 @shogh_prvz