❣#عاشـقانه
[🌿]یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها میرفت همراهش بودم.
[🚙]داخل ماشین هدیهای به من داد. اولین #هدیهاش به من بود و هنوز #ازدواج نکرده بودیم. خیلی خوشحال شدم و همانجا بازش کردم.
[🌹]دیدم روسری است. یک روسری قرمز با #گلهای درشت. من جا خوردم اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: بچهها دوست دارند شما را با #روسری ببینند. از آن وقت روسری گذاشتم.
#همسرشهیدمصطفیچمران
.
.
☑️ شــــــوقزنـــــــدگـــــی
🌿@SHOGH_ZENDEGI🌿