خیالم راحت شد،سر به بدن داشت
آرزویش بود مثل اربابش بیسر شهید شود
پیشانیاش مثل یخ بود:
به به! زینت ارباب شدی :)
خرج ارباب شدی،نوش جونت،حقت بود
اول از همه ابروهایش را مرتب کردم
دوست داشت خوشش میآمد
وقتی ابروهایش را نوازش میکردم خوابش میبرد..
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوش امدۍ امیـد اخرتـم _🌙_
آمـدنت معجــزه بـود
شیـرین شــد و به از دوا
درد مرا گرفتهـ بــود💔
راه نشان داد آنــگاه...
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#سالروزولادتحاجعمار
#خادمگدایفاطمه
.
بهش گفتـم:
راضیام #شهید بشی! ولی الان نه!
تو هنوز جـوونی . .
تو جـواب بهم گفـت:
لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد
حبیب ابن مظاهر نبرد!🌿
به روایت همسر شهید
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
.