eitaa logo
شوق وصال 72
93 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
22 فایل
گفتم‌کلیدِقفل‌ِ شهادت‌شکسته‌است...؟! یااندراین‌زمانه‌درباغ‌بسته‌است...؟! خندیدوگفت: ساده‌نباش‌ای‌قفس‌پرست! دربسته‌نیست..! بال‌وپرماشکسته‌است. ........................................ 🌾🍂🌱🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
بیسٺ و پنج روز فقط ڪرببلا خواستہ‌ام دم افطار و سحر ڪرببلا خواستہ‌ام چہ ڪنم تا بخرے این دل آلوده‌ے من جان زینب نظرے ؛ ڪرببلا خواستہ‌ام ❤️ ╭─✨♥️─↷ │ᵂᴱ ˢᴴᴵᴺᴱ ᵀᴼᴳᴱᵀᴴᴱᵀ❝ │ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛https://eitaa.com/shoghevesal72
°🌱• خوشابه‌حال‌غلامش‌به‌آرزوش‌رسید، گذاشت‌آخرِ‌سر،روی‌پای‌مولا‌سَر....
من شهـادت‌را‌هم بہ‌هواۍ تـو‌مـیخواهم بہ‌امـید آن‌لـحظہ‌آخـر ڪہ‌سرم‌بہ‌دامن‌تو‌بـاشد... ╭─✨♥️─↷ │ᵂᴱ ˢᴴᴵᴺᴱ ᵀᴼᴳᴱᵀᴴᴱᵀ❝ │ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛https://eitaa.com/shoghevesal72
♥️📿 نہ من آنم ڪہ تورا زود فرامـوش ڪـند✋🏻 نه تو آنی ڪہ مرا خستہ وخاموش ڪند🌱 من همانم ڪہ براے تو غزل خلق ڪنم تو همانی ڪہ مرا عاشق ومدهوش ڪند... ♥️ شبتون کربلایی 🖤 ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ • ﴿♥️﴾
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اومدم اعتراف کنم با تو دلم رو صاف کنم من کم آوردم به اباالفضل 😭❤️
دلم گرفته از این‌جا، کمی مراقبِ من باش دلم گرفته برای تو، شب بخیر عزیزم !..
شوق وصال 72
چه‌ مبارک‌ است‌ این‌ غم که‌ تو‌ در دلم نهادی به غمت،که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غم خوش به جهان ازین چه خوش‌تر تو چه دادی اَم که گویم که از آن به اَم ندادی... 💔
امام سجاد (علیه السّلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمودند: در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود. ۱- ستمگران در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله نمودند و کعب نیزه به ما می زدند. ۲- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السّلام) را در برابر چشم عمه هایم زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر (علیه السّلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السّلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت. ۳- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. ۴- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند. ۵- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند. ۶- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت. ۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. لعنةالله علی القوم الظالمین 😭😭😭 🖤
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‎‌‌‎◍⃟‌♥️⁩࿐ در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم همه چشمان جهان گو به سرم بشتابند ✍🏻شهریار