#جناب-آقای-اردوغان-این بازی-رفت-برگشت داره-از-ما-گفتن-بود
اینیستاگرام هئیت الشهداء کمالشهر 👇
@hayatoshohadaa_kamalshr
کانال ایتا
https://eitaa.com/shohada0001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینیستاگرام هئیت الشهداء کمالشهر 👇
@hayatoshohadaa_kamalshr
کانال ایتا
https://eitaa.com/shohada0001
رهبر انقلاب: از چندماه قبل به مسئولان سوری هشدار لازم و گزارش اطلاعاتی داده بودیم
🔹حادثۀ سوریه برای ما، برای یکایک ما برای مسئولین ما هم درس دارد هم عبرت دارد. باید درس بگیرد.
🔹یکی از درسهای این مسئلۀ غفلت است، غفلت از دشمن؛ بله در این حادثه دشمن با سرعت عمل کرد، اما اینها بایستی از قبل از حادثه میفهمیدند که این دشمن عمل خواهد کرد و با سرعت عمل خواهد کرد.
🔹ما به اینها کمک هم کرده بودیم. دستگاه اطلاعاتی ما از چند ماه قبل گزارشهای هشداردهندهای را به مسئولین سوریه منتقل کرده بود، من نمیدانم البته آیا این دست آن مقامات بالا رسیده بود یا نه همان وسطها گم و گور شده بود. ولی مسئولین اطلاعاتی ما به اینها گفته بودند از شهریور، مهر، آبان، پشت سر هم گزارش داده بودند.
🔹از دشمن نباید غافل شد. دشمن را حقیر هم نباید شمرد، به تبسم دشمن هم نبایستی اعتماد کرد، گاهی دشمن با لحن خوش با انسان حرف میزند با تبسم حرف میزند، اما خنجر را پشت سرش گرفته منتظر فرصت است.
اینیستاگرام هئیت الشهداء کمالشهر 👇
@hayatoshohadaa_kamalshr
کانال ایتا
https://eitaa.com/shohada0001
۱۳۶۵/۱۱/۱۲تاریخ به شهادت رسیدن
شهید والامقام اکبر بابا گل زاده
اینیستاگرام هئیت الشهداء کمالشهر 👇
@hayatoshohadaa_kamalshr
شهید اکبر باباگلزاده کشتلی؛ سربازی از لشکر عشق، فاتح میدان خون و آتش
در نخستین روز از تابستان سال ۱۳۴۵، در روستای شوبمحله کشتلی از توابع شهرستان بابل، اکبر باباگلزاده کشتلی، فرزندی از تبار عاشقان، چشم به جهان گشود. او در خانوادهای سرشار از محبت اهل بیت (علیهمالسلام) پرورش یافت و از همان کودکی، روحی بزرگ و عزمی سترگ در وجودش شکل گرفت. دل در گرو ایمان داشت و اندیشهاش سرشار از آرمانهای بلند اسلام و انقلاب بود.
آغاز حماسه؛ پیوستن به لشکر ۲۵ کربلا
وقتی دشمن بعثی، سرمست از توهم پیروزی، مرزهای ایران را درنوردید و جنگی نابرابر را به ملت ایران تحمیل کرد، اکبر دیگر آرام نداشت. ایمان، غیرت و عشق به وطن او را به میدان فرا میخواند. با دلی سرشار از شوق شهادت، به صفوف بسیجیان دلاور لشکر ۲۵ کربلا پیوست؛ لشکری که نامش در تاریخ دفاع مقدس با ایثار، رشادت و دلاوری گره خورده است.
لشکر ۲۵ کربلا، متشکل از فرزندان مازندران، یکی از خطشکنترین و شجاعترین یگانهای سپاه اسلام بود که همواره در سختترین عملیاتها حضور داشت. این لشکر در نبردهای سرنوشتساز، از هورالهویزه تا جزایر مجنون، از طلائیه تا فاو، از مهران تا شلمچه، همواره در خط مقدم بود. رزمندگان این لشکر، مردان بیباکی بودند که با ایمان و عشق، آتش و خون را به سخره میگرفتند.
اکبر باباگلزاده نیز، همچون دیگر همرزمانش، دل به دریا زد و در رسته پیاده، جایی که تنها دلیران ایستادگی میکنند، به نبرد با دشمن پرداخت. او آموخته بود که شهادت، پلی است که عاشقان را به معشوق میرساند.
شلمچه؛ قتلگاه عشاق، معراج شهیدان
دیماه ۱۳۶۵، آسمان جنوب، سرخ از خون یلان ایران بود. دشمن، که در عملیاتهای گذشته ضربات سختی خورده بود، در شلمچه، یکی از مستحکمترین خطوط دفاعیاش را ایجاد کرد. اما ایمان، استحکام سیمخاردار و میادین مین را درهم میشکست.
در عملیات کربلای ۵، رزمندگان اسلام، در میان آتش و خون، قدم به قدم به قلب دشمن یورش بردند. شلمچه، زمینی که با خون بهترین فرزندان ایران رنگین شد، آخرین سنگر بعثیها بود؛ جایی که اگر سقوط میکرد، شکست دشمن قطعی میشد.
کربلای ۵، نبردی بود که تمام جهان را به حیرت واداشت. دشمن بعثی با پشتیبانی قدرتهای جهانی، مستحکمترین موانع دفاعی را ایجاد کرده بود: خاکریزهای مثلثی، میادین مین گسترده، آبگرفتگیهای مصنوعی و تیربارهایی که شب و روز آتش میباریدند. اما رزمندگان ایرانی، بیاعتنا به همه این موانع، با رمز «یا زهرا (س)»، دل به آتش زدند.
پرواز در آتش؛ لحظه عروج شهید
اکبر باباگلزاده کشتلی، در این نبرد سرنوشتساز، گام به گام پیش رفت. گلولهها باریدن گرفتند، زمین زیر پایش میلرزید، آسمان غرق دود و آتش بود، اما ایمانش، استوارتر از هر خاکریزی، او را به پیش میبرد.
و سرانجام، در ۱۲ بهمن ۱۳۶۵، هنگامی که خونها جاری شد و فریاد «یا حسین (ع)» در میان شلیک گلولهها طنینانداز شد، اکبر نیز در میان موجی از آتش و انفجار، پرواز کرد. او در راهی که انتخاب کرده بود، در راهی که در وصیتنامهاش آرزوی آن را داشت، به شهادت رسید و به جمع عاشقان پیوست.
جاودانگی در تاریخ و دلها
پیکر پاک این شهید بزرگوار، پس از تشییعی باشکوه، در گلزار شهدای روستای کشتله شوب محله (شهرستان بابل مازندران) آرام گرفت؛ اما نام و یادش، جاودانه در قلبها باقی ماند.
او در وصیتنامهاش، با کلماتی که از ایمان و عشق به معبود لبریز بود، چنین نوشت:
« خدایا، اینک که به دیار عاشقان شتافتم و به جبهه ها عزیمت نمودم، از تو دو چیز می خواهم و در انتظار دو چیز می باشم: اول اینکه اگر صَلاح میدانی شهادت، یعنی غلطیدن به خون خود را نصیبم کن، چون شهادت کمال سعادت انسانهاست و از الطاف الهی است که به افراد برگزیده تعلق می گیرد؛ دوم اینکه: اگر صَلاح تو بر این باشد که به شهادت نایل نگردم، مرا در قیامت با شهدا محشور کن، و مرا در زُمره ی مجاهدان واقعی راهت قرار بده، خدایا از تو می خواهم که در دنیا زیارت قبر مولایمان ابا عبدالله الحسین، و در قیامت شفاعت آن حضرت را نصیب ما گردان، چون اگر اهل بیت از ما شفاعت نکنند با این اعمال قلیل و گناهان کثیر نمی توانیم به سعادت برسیم ».
و چه خوش گفت، و چه نیکو بر عهد خود پای فشرد. اکبر باباگلزاده کشتلی، قهرمانی که از خاک برخاست، در آتش ایستاد، و در افلاک آرام گرفت.
اینک، شلمچه نام او و همرزمانش را در دل دارد، و هر موجی که بر خاک آن بوسه میزند، زمزمهای از رشادت آنان را با خود دارد. سلام بر تو ای شهید، سلام بر راهت، سلام بر خون سرخت که چراغ راه ما شد!
جالب است بدانید
شهید اکبر باباگلزاده کشتلی نه تنها در خط مقدم جبهههای جنگ و در دل میدانهای خون و آتش در دفاع از خاک میهن شرکت داشت، بلکه در دوران پیش از جنگ نیز در پایگاه بسیج علی ابن ابیطالب(ع) در کمالشهر کرج و همچنین در پایگاه بسیج انصارالحسین (ع) روستای کشتله شوب محله شهرستان بابل حضور فعال داشت. او با دل و جان در خدمت به مردم و انقلاب بود و همچنان که در میدان نبرد جان فدای آرمانهای بلند اسلام و وطن میکرد، در این پایگاهها نیز همواره الگویی از دیانت، فداکاری و ایثار به شمار میآمد. یاد و خاطره این شهید بزرگوار در تمامی این سالها زنده نگه داشته شده است. مردم کرج، بهویژه در کمالشهر و روستای کشتله (شهرستان بابل مازندران)، هر ساله با برگزاری مراسمهای یاد بود و گرامیداشت، نه تنها یاد و خاطره این عزیز را زنده میکنند، بلکه نسلهای جدید را با روحیه جهادی و فداکار او آشنا میسازند. شهید باباگلزاده، در دل مردم این دیار همواره زنده است، و خون سرخش همچنان چراغی است برای روشنسازی مسیر تعالی و صداقت در راه اسلام.
✏️ به قلم سعید باباگل زاده کشتلی
(برادرزاده ی شهید اکبر باباگل زاده کشتلی)