رَبِّ أُناجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ
پروردگارا...
با دلی با تو مناجات میکنم که
جرمش او را هلاک ساخته،
#شهدا۰۱۲۰
#دعای_ابوحمزه
#ماه_رمضان
🦋🦋🦋
✨🌷
میگفت
شهادتهدفنیـســت ... !
هدفاینکـهعَلَمِاسلامروبــه
اسمامـٰامزمان«عج»بالاببریــد
حالـااگـهوسطاینراهٔشهـیدشـدید
فدائسرِاسلــام!'
خیلـیقشنگمیگفت . . .(:
#شهدا۰۱۲۰
#امام_زمان
#قاسم_بن_الحسن
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
محمدحسینپویانفر
عشقُوخوبتفسیرمیکنہ...
مثلااونجایۍڪہمیگہ:
عشقینۍتَبِجنون!
حرمباشیدمدمایِاذون
یہگنبدروببینۍتوبارون،
چشـات...دریا!(:
#اربابم_حسین💔🌱
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#شهدا۰۱۲۰
#قاسم_بن_الحسن
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
سعي کنید عاشق باشید؛
عاشق خدمت کردن ، منتظر نباشید که
کسي به شما بگوید: ″خداقوت″
و یا کسي از از شما تشکر کند
و یا کسي قدر کار و تلاش و مشقتي را
که کشیدهاید بداند!
کار را براي خدا انجام بدهید
#شھیدحسین_معزغلامي
🦋🦋🦋
✨🌷
#شهیدحججی میگفت؛
همـهمیگویند:
خــوشبـهحالفلانی،شهیدشــد
امــاهيچکسحـواسشنیست
کـهفلانیبــرای #شهیدشـدن،
شهیدبـودنرايـادگـرفت...🌱🤍
#شهدا۰۱۲۰
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
✨🌷
خطوطِ گمشده در من ...
بسامدی مسکوت!
چنان سکوتِ غریبی که گوش ها مبهوت
فشارِ دکمه ی سبز و تماس های بزور به برقراریِ یک ارتباطِ نا مقدور
سکوتِ مشترکِ موردِ نظر ، خوب است ...
#شهدا۰۱۲۰
#شهید_محمد_بلباسی
#قاسم_بن_الحسن
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
💢مادر بزرگ *شهید جهادمغنیه* می گفت:
مدت طولانی بعد شهادتش
اومد به خوابم
- بهش گفتم:چرا دیر کردی؟
منتظرت بودم!
- گفت: طول کشید تا از *بازرسی ها*
رد شدیم.
- گفتم :چه بازرسی؟!
- گفت:بیشتر از همه سر
*بازرسی نماز* وایستادیم...
بیشتر از همه
درباره *نمازصبح* میپرسیدن‼️
⛔رفیق! *نماز* ، حتی با *شهید* هم شوخی ندارد!
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
عکس و صوت بالا شامل ی خط روضه اس
لطفا با حال دل گوش بدین(:🌱
وسط اشک هاتون برای منم دعا کنید...
#التماس_دعا
#دعام_کنید
#حرم_حضرت_رقیه(س) 💚🌿
دو شهید با پلاکهای ۵۵۵ و ۵۵۶ ...
خاطرهای تکان دهنده از یکی از اعضای تفحص شهدا
▫️طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد... یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگری را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت.
▫️معلوم بود که شهيدِ درازکش مجروح بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاکها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است.۵۵۵ و ۵۵۶. فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفتهاند.
▫️معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم میرفتند پلاک میگرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر.
دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است... پدری سر پسر را به دامن گرفته است...
▫️شهید سید ابراهیم اسماعیلزاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر...
#شهدا۰۱۲۰
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
دست بر سفره نبردم
تا خودت تعارف کنی
تعارف اهلِ کرم
از خوردن نان بهتر است ...
#شهید حاج #مهدی_باکری در حال تدارک سفره افطار....
#شهدا۰۱۲۰
#ماه_رمضان_در_جبهه
#طاعات_قبول
التماس دعا
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
🌴 آخ کربلای پنج 😂😂
▫️پسر فوق العاده بامزه و دوست داشتنی بود.
بهش می گفتند «آدم آهنی» یک جای سالم در بدن نداشت.
یک آبکش به تمام معنا بود.
آن قدر طی این چند سال جنگ تیر و ترکش خورده بود که کلکسیون تیر و ترکش شده بود.
دست به هر کجای بدنش می گذاشتی جای زخم و جراحت کهنه و تازه بود.
اگر کسی نمی دانست و جای زخمش را محکم فشار می داد و دردش می آمد، نمی گفت مثلاً (آخ آخ آخ آخ آخ) یا ( درد آمد فشار نده) بلکه با یک ملاحت خاصی عملیاتی را به زبان می آورد که آن زخم و جراحت را آن جا داشت.
مثلاً کتف راستش را اگر کسی محکم می گرفت می گفت: « آخ بیت المقدس» و اگر کمی پایین تر را دست می زد، می گفت: «آخ والفجر مقدماتی» و همین طور «آخ فتح المبین»، «آخ کربلای پنج و...» تا آخر بچه ها هم عمداً اذیتش می کردند و صدایش را به اصطلاح در می آوردند تا شاید تقویم عملیات ها را مرور کرده باشند.
#شهدا۰۱۲۰
#طنز_جبهه
#دفاع_مقدس
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
4_5829983913191149258.mp3
12.06M
خــدایا کـمـک کــن
اگــر در صف شــهدا غـایبیم،
در صف پیـام رسـانـان راهشـان
غـایب نباشـیم...
الهــی آمین ...
#شـــبـــتـون_شــهـدایــی...
🦋🦋🦋
امان از اون لحظه ای که یکی تو هیئت بهت میگه تو دلت پاک واسه منم دعا کن:/
از سوم ابتدایی گناهات مثل یه فیلم تو ذهنت رد میشه :))))💔
#شهدا۰۱۲۰
#الهی_العفو
🦋🦋🦋
✨🌷
منِ بی تو را
باران گرفته است ...
.
علیرضا عابدی که این عکس متفاوت را از
یک مادر شهید ثبت کرده، درباره آن نوشته:
« مادر #شهید_جاوید_الاثر_مجید_امیدی،
هر وقت بارون میاومد میرفت زیر بارون
میایستاد و چشمای اَبریش بارونی میشد.
وقتی ازش می پرسیدن آخه مادرِ من چرا
وایستادی زیر بارون؟
آروم زیر لب زمزمه می کرد:
گلی گم کردهام می بویم او را ...
آخه الان بدن مجید من زیر بارونه ....
بدن مجید من معلوم نیست کجاست ...
میخوام بگم مادرم، عزیزم، من به یادتم...»
#شهید_مجید_امیدی
#مادران_چشم_انتظار
#شهدا۰۱۲۰
🦋🦋🦋
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
@shohada0120
•┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•