eitaa logo
شهدا٠۱۲٠
1.7هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
21 فایل
آنان که خواستند از خود به خدا برسند سقوط کردند ... از حسین باید به خدا رسید حسینی بودن عشق است و عشق در قلب است و سوز بر جان... 🍃(۱۴۰۱/۱۱/۱۱) ـــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ ✨ operator0120 کپی حلالت رفیق💚
مشاهده در ایتا
دانلود
و سلام بر او که می گفت: «خیلی خسته ام، سی سال است که نخوابیده ام، اما دیگر نمی خواهم بخوابم من در چشمان خود نمک میریزم که پلک هایم جرأتِ بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلتِ من آن طفلِ بی پناه را سر ببرند» شهید سپهبد 🦋🦋🦋 •┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈• @shohada0120 •┈••✾•🕊♥️🕊•✾••┈•
در چشم او بشارت فتحی قریب بود... 🦋🦋🦋
یکی از قشنگ‌ترین تندیس‌های حاج
راه اربعین از توست... برای ما هزاران گام برداشت به یادش یک قدم بردار زائر... سردار دل ها حاج و ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️نابغه ایرانی که متخصص جنگ‌های ناهمتراز بود ❤️ به درخواست سردار و حکم سردار عزیز جعفری فرمانده وقت سپاه در سوریه حاضر شد. از او به عنوان فرمانده‌ راهبردی سوریه یاد می‌شود. ❤️ سردار مشهور به ابووهب که از او به عنوان «بزرگ‌ترین فرماندهان جنگ سوریه»، «نابغه جنگ‌های در غرب آسیا» و «مرد شماره ۲ سپاه» یاد می‌شود، او در کنار متوسلیان و شهید ابراهیم همت از بنیانگذاران تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) شناخته می‌شود. 🦋 ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
۱۵ روز تا چهارمین سالگرد شهید سپهبد
🌷 دو سرداری که طرح های استکبار را در منطقه برهم زده و رژیم صهیونیستی را به مرحله سقوط کشاندند!! و ، کابوس مرگ برای اسرائیل ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🦋 ۲۵ سال کارش همین بود! دکتر، سرش را پایین انداخت و گفت: متأسفم. ترکش به نخاع شما خورده و فلج شده‌اید! چند روزی در بیمارستان ماندم. بعد از آن، خانواده‌ام آمدند و مرا بردند. اوایل فروردین زنگ خانه را زدند. همسرم رفت و در را باز کرد. صدای آشنایی به گوشم خورد. آمد توی اتاق. درست می‌دیدم؛ به دیدنم آمده بود. با دست‌های گرمش مرا به آغوش کشید و چندبار بوسید. با آن همه مشغله چند ساعت با هم گپ زدیم. بعد به همسرم گفت: تصمیم گرفته‌ام اول هر سال بیایم و به ناصر خدمت کنم. دقیقا ۲۵ سال این کارش بود. اول هر سال به کرمان می‌آمد، سری به پدر و مادرش می‌زد و بعد از دو سه روز می‌آمد و پرستارم می‌شد، غذا درست می‌کرد و حمامم می‌برد. هم خوشحال بودم که فرمانده‌ام کنارم هست؛ هم ناراحت که برایش مزاحمت درست کرده‌ام. خدا خیرش دهد! راوی: جانباز ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
وَاخْتِمْ لِي بِالسَّعَادَهِ فِيمَنْ خَتَمْتَ سرنوشت من را به خوشبختی ختم كن؛ در زمره آنان كه زندگی‌شان را بـه‌ خوشبختی ختم نمودی..
🦋 حاج قاسم یک یادداشت برای کتاب «شبی که مهتاب گم شد» نوشته بودند و در آن به اشاره کرده بودند. ایشان نوشته بودند: بسمه‌تعالی عزیز برادرم؛ علی عزیز؛ همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره‌ تو دیدم. یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زده‌ای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع می‌کنم و رویم نمی‌شود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمی‌روم و نمی‌میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز له‌له می‌زنم و به درد «چه کنم» دچار شده‌ام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم‌هایم پاشاندی. تنهای تنهایم. عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیده‌ام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند. برادر جامانده‌ات ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
سردار شهید حاج خطاب به رزمندگان : « اگر کسی شوق شهادت دارد، آن را فعلا طلب نکند؛ اینجا جای شهادت نیست. شهادت را در جنگ با آمریکا و اسرائیل از خدا بخواهید.»