eitaa logo
🌷 گلستان شهدا 🌷"shohada"
501 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
326 فایل
بسیج یعنی؛ "نیروی کارآمد کشور برای همه کشورها" https://eitaa.com/joinchat/1445986595C6aa76eb819 دخترای گل دهه هشتادی لینک جدید گروه ریحانه خلقت😍😍😍😍 هرچه سریعتر همه عضو گروه جذابمون بشید بزن رو لینک ارتباط با ادمین : @Narjesyavaran_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰ماموریت ما تمام شد، همه آمده بودند جز «بخشی».بچه خیلی شوخی بود.همه پکر ☹️☹️بودیم. اگر بود همه مان را الان می خنداند.یهو دیدیم دونفر یه برانکارد دست گرفته و دارن می ایند.یک غواص روی برانکارد آه و ناله میکرد. 🔰شک نکردیم که خودش است.تا به ما رسیدند "بخشی" سر امدادگر داد زد:«نگه دار!» بعد جلوی چشمان بهت زده ی دو امدادگر پرید پایین و گفت:«قربون دستتون! چقدر میشه؟!!» و زد زیر خنده 😃و دوید بین بچه ها گم شد.به زحمت،امدادگرها رو راضی کردیم که بروند!! 🕊 @shohadap
لبخند بسیجی9-مداحی.mp3
زمان: حجم: 1.95M
😂 🎧داستان دعا خواندن یک شهید از زبان حجت الاسلام انجوی نژاد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @shohadap
😀 استاد سرکار گذاشتن بچه‌‌ها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوید برای آنکه کشته نشوید و توپ 💣و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟» آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمی‌گردد😇 والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین»📿💉 طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است🤔» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آورده‌ای؟» 🍃 @shohadap
! گاهی حسودیمان می‌شد از اینکه بعضی اینقدر خوش‌خواب بودند😴 سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیده‌اند😳 و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششون شلیک می‌کردی، پلک نمی‌زدن😴😴😴 ما هم اذیتشون می‌کردیم😜 دست خودمون نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی👡 یا پوتین‌هامون👢 سرجاش نباشه، دیگه معطل نمی‌کردیم😉 صاف می‌رفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: 📣📣📣 «برادر برادر!» دیگه خودشون از حفظ بودند، هنوز نپرسیدیم: «پوتین ما را ندیدی؟» با عصبانیت می‌گفتند:😡 «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره خُر و پُف‌شان بلند می‌شد😴 اما این همه ماجرا نبود. چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!»😄 بلند می‌شد این دفعه می‌نشست: «برادر و زهرمار دیگه چی شده؟»🤭😡 جواب می‌شنید: «هیچی بخواب خواستم بگم پوتینم پیدا شد!»😅😅 @shohadap
😂🤣 😴😴 افرادی را دیده بودم که موقع نماز شب خواندن، محافظه کاری می کردند، تا مبادا دیگران بفهمند و ریا شود. 🤭 آهسته می آمدند و آهسته می رفتند و یا اگر کسی متوجه می شد، با شوخی و کنایه مانع از لو رفتن قضیه می شدند. اما این یکی دیگر خیلی بی رودربایستی بود، شب که می شد، بالای سر بچه ها می ایستاد و می گفت: «زود باشید بخوابید، می خوام نماز شب بخوانم.»🤭😱😆 ࢪزمندھ😃 😁😁😁😁😁😁😁 @sohadap
😂🤣 😂 🍃🌸چفیه🌸🍃 چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای...چفیه ام, سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، کلاه ، کمربند ، جانماز ، سایه بون ، کفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...هــــمـــه رو بردن !!!😂 دارو ندارمو بردن😄😁😁😁 شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات🌹
سال ۶۱ پادگان ۲۱ حضرت حمزه. آقای فخرالدین حجازی آمده بود منطقه برای دیدار دوستان،طی سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند گفتند: من بندکفش شما بسیجیان هستم یکی از برادران نفهمیدم خواب بود یا عبارت را درست متوجه نشد،از آن ته مجلس با صدای بلند و رَسا در تأیید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت. جمعیت هم با تمام توان اللّه اکبر گفتند.😂😂 @shohadap1400shohadap پایگاه شهدا