eitaa logo
|دیارِ باکری‌ها و امینی‌ها|
217 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
6 فایل
[بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ و الصِّدیقین] . جایی برای آشنایی با ۱۲ هزار شھیدِ استانِ آذربایجانِ غربی⚘️:) .
مشاهده در ایتا
دانلود
』 🕊| 🗯| 📚| 🔻دعاي مستجاب آشنائي اينجانب با شهيد عبدالعلي احمدي به زمان دوران تحصيل بازمي گردد. شبهاي جمعه گاهي وقتها بعد از دعاي كميل به منزل ما مي‌آمد. در يكي از اين روزها وقتي بنده ايشان را با موتورسيكلت به منزلشان مي‌رساندم. يك دفعه و ناگهاني به من فرمودند آقا محسن من از خدا مي‌خواهم كه شهيد شوم و نحوه شهادتم به وسيله گلوله توپ باشد و بدنم تكه تكه شود. خيلي متعجب شدم و با ناراحتي گفتم آقا عبدالعلي اين حرفها چیه مي‌زني؟! گفت خب آرزوي من همينه. از اين اتفاق مدتي گذشت تا اينكه مطلع شديم آقا عبدالعلي شهيد شده‌اند و همراه با يك شهيد بزرگوار ديگر جنازه مطهرشان را به خوي آورده‌اند. ... 💌| @shohada_A_Gh
』 🕊| 🗯| 📚| بنده با چند نفر ديگر از دوستان صميمي از جمله باجناقم آقاي حاج نورالدين دولتي، آقاي برگزيني، شهيد عزيز‌ آقاي علي راحتي و برادر شهيد آقاي محمد معصومي براي زيارت و ديدن پيكر پاكشان به سردخانه بيمارستان قمر بني هاشم رفتيم. وقتي در تابوت آقا عبدالعلي را باز كرديم تحت تأثير معنويت چهره مطهر ايشان قرار گرفتم. عزيزاني كه با من در آنجا حضور داشتند همه شاهد بودند.🍃 چشمان ملكوتي اين شهيد عزيز باز مانده بود. بدن مطهرش از كمر به بالا سالم بود اما دستان و پاهايشان تكه تكه شده بودند گويا اينكه زير تانك قرار گرفته باشد. در كنار پيكر پاك و در گوشه‌اي از تابوت كيسه پلاستيكي نظرم را جلب كرد. برداشته و داخل آن را نگاه كردم. وسايل شخصي و جيبي شهيد همراه با يك صفحه كاغذ نوشته در داخل آن بود. كاغذ را مطالعه كردم گويا به او الهام شده بود كه شهيد مي‌شود و یک وصيتنامه يك صفحه‌اي را در‌ آن لحظات آخر نوشته بود.🌸 ... 🕊| @shohada_A_Gh
🌺🍀🌺🍀 🍀🌺🍀 🌺🍀 🍀 🕊| 💠| شهید حسین نوری اقدم در تاریخ 1324/06/04در مرند در خانواده ای متدین و شیفته ولایت و امام خمینی(ره) دیده به جهان گشود. پدرش ابراهیم و مادرش ننه خانم سلیمان پور نام داشت. حسین اولین پسر و سومین فرزند خانواده بود. پدرش در سال 1355 از دنیا رفت و مادرش در سال 1371 به دیار باقی شتافت. در سن ده سالگی به همراه خانواده‌اش، به روستای عربلو از توابع ارومیه مهاجرت می‌کند. او در همان کودکی برای همراهی پدر در تأمین معاش خانواده، به کار کشاورزی مشغول شد. علیٰ‌رغم آنکه به درس علاقه داشت، اما نتوانست به تحصیلاتش ادامه ادامه دهد. شهید حسین نوری اقدم در چهارم آذر ماه سال 1351 با خانم کراری کوزه کنان در روستای عربلو ازدواج می‌نماید که حاصل آن ازدواج یک پسر و چهار دختر شد. حسین در سال 1355 در شهرداری ارومیه استخدام می‌شود و به مدت دوازده سال در قسمت خدمات شهری به فعالیت می‌پردازد. 👈🏻 |... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😍👇🏻 •°|✨ @shohada_A_Gh 🍀 🌺🍀 🍀🌺🍀 🌺🍀🌺🍀
🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 🕊| 💠| شهید نادر نوائی در تاریخ 1329/02/28 در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش زهرا نام داشت. او که هفتمین فرزند خانواده بود، دارای سه برادر و سه خواهر بزرگ تر از و یک خواهر کوچک تر از خود بود. نادر تحصیلات دوران ابتدایی را تا سال پنجم در مهاباد به پایان رساند، ولی به دلیل پاره ای از مشکلات، نتوانست به درس خواندن خود ادامه دهد. به همین علت پس از طی دوران نوجوانی برای کمک به خانواده و تأمین معاش به عنوان راننده آتش‌نشانی به استخدام شهرداری مهاباد درآمد. سپس تصمیم گرفت که زندگی مشرک خود را تشکیل دهد و به این منظور با خانم پریزاد حنفی در مهاباد وصلت کرد. ثمره آن وصلت سه فرزند پسر بود. شهید نادر نوایی فردی بسیار خوش‌رو، مهربان و مسئولیت پذیر بود. او نسبت به همسایگان و اقوامش بسیار وظیفه شناس بود و همیشه در کارهای مختلف به یاری آنها می‌شتافت. به قدری در این امور کوشا بود که اطرافیانش هنوز هم جای خالی اورا احساس کرده و از خوبی های آن شهید هنوز هم یاد می‌کنند. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😍👇🏻 ✨•~| @shohada_A_Gh 🌿 🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿
🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃 🌷🍃 🍃 🕊| 🔸| شهید مقصود مصطفیٰ‌زاده در 1329/09/21 در شهر سلماس از توابع استان آذربایجان‌‌غربی در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش رمضان و مادرش ربابه نجف آبادی نام داشت. ایشان تحصیلات دوران ابتدایی خود را در زادگاهش سلماس گذراند ولی از آن پس، موفق به ادامه تحصیل نشد.او در سال 1359 به استخدام شهرداری سلماس درآمد و حدوداً به مدت شش سال به فعالیت صادقانه پرداخت. وی درسال 1364، با خانم خندان علیزاده در سلماس ازدواج نمود که حاصل آن ازدواج یک فرزند پسر به نام مسعود می‌باشد. مقصود فردی مسئولیت پذیر ، با پشتکار، مهربان و خوش‌رو و خوش برخورد بود. محل کار ایشان در سلماس قرار داشت، و رابطه وی با همکارانش در بازار به قدری خوب بود که همکارانش پس از شنیدن خبر شهادت ایشان مغازه هایشان را بسته و بازار را تعطیل نمودند. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو☺️👇🏻 •~💚| @shohada_A_Gh 🍃 🌷🍃 🍃🌷🍃 🌷🍃🌷🍃
🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🕊| 💠| شهید مصیب کاظمی در سال ۱۳۰۴ در خانواده‌ای مذهبی، در مراغه دیده به جهان گشود. او در دامان پر مهر و محبت مادرش خیرالنساء و زیر سایه پدرش بزرگوارش آقا، دوران کودکی و نوجوانی خود را پشت سر گذاشت. مصیب که دومین فرزند خانواده بود، یک خواهر بزرگ تر از خود نیز داشت. او تحصیلاتش را در حد خواندن و نوشتن، در زادگاهش به پایان رساند و پس از رسیدن به سنین کار و اشتغال، در سال ۱۳۴۲ در شهرداری ارومیه استخدام شد. شهید کاظمی در واحد خدمات کارگزینی حدوداً به مدت بیست و سه سال به فعالیت صادقانه پرداخت و در همان سال با خانم معصومه حسن شیخ پرست در ارومیه وصلت نمود. حاصل این پیوند خجسته، یک پسر و سه دختر بود. شهید کاظمی فردی زحمتکش و پر تلاش بود و همیشه سعی می‌کرد که روزی حلال کسب کند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نماید. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😊👇🏻 🌼•~| @shohada_A_Gh 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃
🌼☘🌼☘ ☘🌼☘ 🌼☘ ☘ 💠| 🕊| شهید نورعلی‌فتح‌اللّٰه‌زاده فرزند علیقلی و نرگس در تاریخ ۱۳۲۰/۰۳/۱۳ در روستای بارون از توابع ماکو در استان شهید پرور آذر بایجان غربی در خانواده‌ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. وی که بزرگترین فرزند خانواده بود، دو خواهر و دو برادر کوچک تر از خود در خانه داشت. تحصیلاتش را تا کلاس پنجم در مقطع ابتدائی در زادگاهش ادامه داد. نورعلی در زمان کوچکی پدرش را از دست داد و به دلیل اینکه بزرگترین فرزند پسر خانواده ‌اش بود، به عنوان سرپرست خانواده به کار و کسب مشغول شد. چون سرپرست خانواده شده بود، از خدمت مقدس سربازس معاف شده بود و در دوره نوجوانی و پس از رسیدن به سن ازدواج، در تاریخ ۱۳۴۳/۰۸/۱۲ با خانم علی‌نژاد پیوند مقدس ازدواج را بست و زندگی مشترکش را آغاز کرد‍؛ حاصل این ازدواج چهار پسر و سه دختر بود. نورعلی سپس برای تأمین معاش خانواده در سال۱۳۴۵ در سازمان خدمات موتوری به استخدام شهرداری درآمد و حدوداً به مدت پانزده سال به انجام وظیفه در آن سازمان پرداخت. شهید نورعلی فتح‌‌اللّٰه‌زاده فردی شجاه، با محبت و فعال بود و علاقه بسیار زیادی به مسائل مذهبی و دینی داشت. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😊👇 🏻•°|🍂 @shohada_A_Gh ☘ 🌼☘ ☘🌼☘ 🌼☘🌼☘
🍂🌹🍂🌹🍂 🌹🍂🌹🍂 🍂🌹🍂 🌹🍂 🍂 🕊| 🔶| شهید هاشم محمودی در ۱۳۳۰/۰۵/۰۱ در روستای زیر‌مانلو از توابع ارومیه استان آذربایجان غربی دیده به جهان گشود. هاشم در دامان مادرش کیمیا و در سایه پدرش احمد دوران کودکی و نوجوانی خود را پشت سر گذاشت. او که سومین فرزند خانواده بود، یک خاهر و یک برادر بزرگتر و یک برادر و دو خواهر کوچک تر از خود داشت. تحصیلاتش را به مدت پنج سال در مقطع ابتدائی در زادگاهش، زیرمانلو با موفقیت پشت سر گذاشت و سپس در سال۱۳۵۴ در سن بیست و چهار سالگی به استخدام شهرداری ارومیه درآمد و حدوداً به مدت نه سال به فعالیت پرداخت. ایشان در طی نه سال خدمت مستمر در شهرداری به خوبی از عهده وظایف‌اش بر آمد. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو☺️👇🏻 ♦|•° @shohada_A_Gh 🍂 🌹🍂 🍂🌹🍂 🌹🍂🌹🍂 🍂🌹🍂🌹🍂
🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁 🍁 🕊| 💠| شهید رحمان علیپور در سال۱۳۲۶ در سردشت از توابع استان آذربایجان غربی در خانواده‌ای متدین چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش شیخه و مادر ارجمندش حنیفه نام داشت. ایشان که آخرین فرزند خانواده بود، دارای سه خواهر و دو برادر بزرگ تر از خود نیز بودند. او تحصیلات را در مقطع ابتدائی در سردشت انجام داد و دیگر موفق به ادامه تحویل نشد. متأسفانه رحمان پدر و مادر خود را در کودکی از دست داد و سرپرستی‌اش به برادر بزرگتر واگذار شد. او برای کسب در آمد و تأمین معاش خانواده مدتی به کار آزاد مشغول بود و به برادرش کمک می‌کرد. وی در سال۱۳۵۲ به استخدام شهرداری سردشت در آمد و حدوداً به مدت سیزده سال در قسمت آتش‌نشانی صادقانه مشغول به فعالیت شد و از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🌱|°• @shohada_A_Gh 🍁 🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁
🌸🍁🌸🍁 🍁🌸🍁 🌸🍁 🍁 🕊| 💠| شهید عبدالفتاح عطاری در سال ۱۳۳۲ در مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی در خانواده‌ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش عبدالرحمان و مادرش خانم آمنه خذری نام داشت. او دارای هفت برادر و دو خواهر بزرگتر از خود بود و یک برادر کوچکتر از خود نیز داشت. عبدالفتاح تحصیلات دوران ابتدایی خودرا در مهاباد به مدت پنج سال با موفقیت به پایان رساند و دوران راهنمایی را نیز به همین ترتیب به مدت سه سال در مدرسه ابن‌سینا با تلاش و پشتکار فراوانش طی کرد و بعد از آن به دلیل علاقه زیاد به درس و ممارست بسیارش وارد دبیرستان شد و بعد از گذراندن چهار سال موفق به اخذ دیپلم گردید. ایشان به مدت سیزده سال در شهرداری مهاباد به خدمت صادقانه پرداخت. آخرین سمت وی در شهرداری به عنوان کارمند امور مالی بود که در این پست بسیار دقیق بود و کوچکترین اشتباهی در کارش شکل نمی‌گرفت و به دقت به حساب ها مخصوصا ً بیت‌المال نظارت داشت. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 💚|•° @shohada_A_Gh 🍁 🌸🍁 🍁🌸🍁 🌸🍁🌸🍁
🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂 🍂🍂 🍂 💠| 🕊| شهید میر قاسم حسینی در تاریخ ۱۳۳۵/۱۰/۲۹، در روستای زنجیره از توابع ماکو دیده به جهان گشود. ایشان تحصیلات ابتدایی را تا کلاس چهارم، در محل زادگاهش گذراند؛ ولی به دلیل مشکلات زندگی از ادامه تحصیل باز ماند. به دلیل علاقه ‌ای که به ادامه تحصیل داشت، بعد ها با وجود مشغله کاری، در نهضت سواد آموزی دوره ابتدایی را به پایان رساند. او که فردی سخت‌کوش بود، دوشادوش پدرش برای تأمین معاش خانواده کار می‌کرد. شهید میر قاسم حسینی، دوران کودکی و نوجوانی را با کار و تلاش زیاد، سپری نمود. او بنابه سنت پیامبر اکرم(ص) در سن ۲۳سالگی به فکر تشکیل خانواده افتاد. وی پس از آشنایی با خانم نوبار محمدی اصل، با او ازدواج کرد. حاصل ازدواج پر برکت، دو پسر و یک دختر شد. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🍃•°| @shohada_A_Gh 🍂 🍂🍂 🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂
🍂🌹🍂🌹🍂 🌹🍂🌹🍂 🍂🌹🍂 🌹🍂 🍂 🕊| 🔶| شهید هاشم محمودی در ۱۳۳۰/۰۵/۰۱ در روستای زیر‌مانلو از توابع ارومیه استان آذربایجان غربی دیده به جهان گشود. هاشم در دامان مادرش کیمیا و در سایه پدرش احمد دوران کودکی و نوجوانی خود را پشت سر گذاشت. او که سومین فرزند خانواده بود، یک خاهر و یک برادر بزرگتر و یک برادر و دو خواهر کوچک تر از خود داشت. تحصیلاتش را به مدت پنج سال در مقطع ابتدائی در زادگاهش، زیرمانلو با موفقیت پشت سر گذاشت و سپس در سال۱۳۵۴ در سن بیست و چهار سالگی به استخدام شهرداری ارومیه درآمد و حدوداً به مدت نه سال به فعالیت پرداخت. ایشان در طی نه سال خدمت مستمر در شهرداری به خوبی از عهده وظایف‌اش بر آمد. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو☺️👇🏻 ♦|•° @shohada_A_Gh 🍂 🌹🍂 🍂🌹🍂 🌹🍂🌹🍂 🍂🌹🍂🌹🍂
🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁 🍁 🕊| 💠| شهید رحمان علیپور در سال۱۳۲۶ در سردشت از توابع استان آذربایجان غربی در خانواده‌ای متدین چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش شیخه و مادر ارجمندش حنیفه نام داشت. ایشان که آخرین فرزند خانواده بود، دارای سه خواهر و دو برادر بزرگ تر از خود نیز بودند. او تحصیلات را در مقطع ابتدائی در سردشت انجام داد و دیگر موفق به ادامه تحویل نشد. متأسفانه رحمان پدر و مادر خود را در کودکی از دست داد و سرپرستی‌اش به برادر بزرگتر واگذار شد. او برای کسب در آمد و تأمین معاش خانواده مدتی به کار آزاد مشغول بود و به برادرش کمک می‌کرد. وی در سال۱۳۵۲ به استخدام شهرداری سردشت در آمد و حدوداً به مدت سیزده سال در قسمت آتش‌نشانی صادقانه مشغول به فعالیت شد و از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🌱|°• @shohada_A_Gh 🍁 🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁
🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃 🌷🍃 🍃 🕊| 🔸| شهید مقصود مصطفیٰ‌زاده در 1329/09/21 در شهر سلماس از توابع استان آذربایجان‌‌غربی در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش رمضان و مادرش ربابه نجف آبادی نام داشت. ایشان تحصیلات دوران ابتدایی خود را در زادگاهش سلماس گذراند ولی از آن پس، موفق به ادامه تحصیل نشد.او در سال 1359 به استخدام شهرداری سلماس درآمد و حدوداً به مدت شش سال به فعالیت صادقانه پرداخت. وی درسال 1364، با خانم خندان علیزاده در سلماس ازدواج نمود که حاصل آن ازدواج یک فرزند پسر به نام مسعود می‌باشد. مقصود فردی مسئولیت پذیر ، با پشتکار، مهربان و خوش‌رو و خوش برخورد بود. محل کار ایشان در سلماس قرار داشت، و رابطه وی با همکارانش در بازار به قدری خوب بود که همکارانش پس از شنیدن خبر شهادت ایشان مغازه هایشان را بسته و بازار را تعطیل نمودند. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو☺️👇🏻 •~💚| @shohada_A_Gh 🍃 🌷🍃 🍃🌷🍃 🌷🍃🌷🍃
🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🕊| 💠| شهید مصیب کاظمی در سال ۱۳۰۴ در خانواده‌ای مذهبی، در مراغه دیده به جهان گشود. او در دامان پر مهر و محبت مادرش خیرالنساء و زیر سایه پدرش بزرگوارش آقا، دوران کودکی و نوجوانی خود را پشت سر گذاشت. مصیب که دومین فرزند خانواده بود، یک خواهر بزرگ تر از خود نیز داشت. او تحصیلاتش را در حد خواندن و نوشتن، در زادگاهش به پایان رساند و پس از رسیدن به سنین کار و اشتغال، در سال ۱۳۴۲ در شهرداری ارومیه استخدام شد. شهید کاظمی در واحد خدمات کارگزینی حدوداً به مدت بیست و سه سال به فعالیت صادقانه پرداخت و در همان سال با خانم معصومه حسن شیخ پرست در ارومیه وصلت نمود. حاصل این پیوند خجسته، یک پسر و سه دختر بود. شهید کاظمی فردی زحمتکش و پر تلاش بود و همیشه سعی می‌کرد که روزی حلال کسب کند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نماید. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😊👇🏻 🌼•~| @shohada_A_Gh 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🕊| 💠| شهید مصیب کاظمی در سال ۱۳۰۴ در خانواده‌ای مذهبی، در مراغه دیده به جهان گشود. او در دامان پر مهر و محبت مادرش خیرالنساء و زیر سایه پدرش بزرگوارش آقا، دوران کودکی و نوجوانی خود را پشت سر گذاشت. مصیب که دومین فرزند خانواده بود، یک خواهر بزرگ تر از خود نیز داشت. او تحصیلاتش را در حد خواندن و نوشتن، در زادگاهش به پایان رساند و پس از رسیدن به سنین کار و اشتغال، در سال ۱۳۴۲ در شهرداری ارومیه استخدام شد. شهید کاظمی در واحد خدمات کارگزینی حدوداً به مدت بیست و سه سال به فعالیت صادقانه پرداخت و در همان سال با خانم معصومه حسن شیخ پرست در ارومیه وصلت نمود. حاصل این پیوند خجسته، یک پسر و سه دختر بود. شهید کاظمی فردی زحمتکش و پر تلاش بود و همیشه سعی می‌کرد که روزی حلال کسب کند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نماید. 👈🏻| ... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😊👇🏻 🌼•~| @shohada_A_Gh 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃