🖤| #‌شهادٺ‌امام‌رضا شب شهادٺ موݪاے مهࢪپروࢪ ماسٺ ڪسے ڪہ سایہ لطفش پناهِ کشور ماسٺ شب شهادٺ هشتم امام معصوم اسٺ ڪہ آستانہ او قبلہ گاه باوࢪ ماسٺ شهادٺ امام ࢪضا(علیه السلام) تسلیت باد. 🥀|°• @‌shohada_A_Gh

🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁 🍁 🕊| #تکه‌ای‌ازآسمان 💠| #شهید_رحمان_علیپور شهید رحمان علیپور در سال۱۳۲۶ در سردشت از توابع استان آذربایجان غربی در خانواده‌ای متدین چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش شیخه و مادر ارجمندش حنیفه نام داشت. ایشان که آخرین فرزند خانواده بود، دارای سه خواهر و دو برادر بزرگ تر از خود نیز بودند. او تحصیلات را در مقطع ابتدائی در سردشت انجام داد و دیگر موفق به ادامه تحویل نشد. متأسفانه رحمان پدر و مادر خود را در کودکی از دست داد و سرپرستی‌اش به برادر بزرگتر واگذار شد. او برای کسب در آمد و تأمین معاش خانواده مدتی به کار آزاد مشغول بود و به برادرش کمک می‌کرد. وی در سال۱۳۵۲ به استخدام شهرداری سردشت در آمد و حدوداً به مدت سیزده سال در قسمت آتش‌نشانی صادقانه مشغول به فعالیت شد و از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. 👈🏻| #ادامه‌دارد... مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🌱|°• @shohada_A_Gh 🍁 🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁

🌎| #روحُ_ریحانم دگر فرقے ندارد شنبه یا جمعه فقط بــرگــرد ... گرفتاریم ما از دست این هجران طولانے ...😔 •{اللهم عجل لولیک الفرج}•☺️👇🏻 💙| @shohada_A_GH

🌷☘🌷☘🌷☘ 📝| #خاطره 🕊| #شهید_میرقاسم_حسینی همسر شهید نقل می‌کند: بیست روز قبل از شهادتش، رفت و یک عکس انداخت؛ ‌تا عکس را آورد نشانم داد، نمی‌دانم چرا هری دلم ریخت؛ ولی به روی خود نیاوردم. به ایشان گفتم: چرا این عکس را آوردی؟ گفتند: قرار است شهید شوم. وقتی به جبهه رفتند، نگرانی آمد سراغم تا وقتی که برگردند. به او گفتم : دیدی شهید نشدی! دیدی‌نتونستی شهید بشی! گذشت. میر قاسم هیچ وقت نمی‌گذاشت من برای خرید به بیرون بروم یا حتیٰ اگر می‌دید برای خرید نان در صف نانوایی ایستاده ام ناراحت می‌شدند. ولی‌ آن روز، باعجله آمد خانه و گفت: بذار صبحانه را بخورم ،می‌روم. یک لقمه بزرگ برایم گرفت و من هم رفتم. در راه بودم که هواپیمای عراقی را در آسمان دیدم. تا برگشتم خانه، دیدم میر قاسم مریم را در بغل گرفته و به شهادت رسیده است. مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🍁| @shohada_A_Gh 🌷☘🌷☘🌷☘

#استوری #فرحة_الزهرا 🌹 #اغاز_ولایت_امام_زمان آغاز امامت منجی‌عالم‌بشریت حضرت مــهـــدۍ(عج) مبارڪ💐 ⌈.🚩 @shohada_A_Gh•.⌋

🍀| #شهید_بهروز_ابو‌حمزه به میدان آزمایشی می‌روی که در یک طرف کفر است با تمام امکانات و در طرف دیگر جوانان سلحشور با ایمان که برای حق مبارزه می کنند؛ برای هدفشان و مکتبشان و وقتی این چنین می‌اندیشی خود را در کنار همه آنها و جزو یارانشان احساس می‌کنی گویی در کنار حسین(ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی»اش را پاسخ گفته‌ای و دیگر برایت مرگ مفهومی ندارد، چه زیبا و باشکوه است این‌گونه زیستن و این گونه مردن...💔 🍂| @shohada_A_Gh |🍂

📽| #استوری . شهادت کوچی است با آهنـ🎵ـگ پـر دامنـه و سـرشـار از مـ🌊ـوج، اوج و عـــروج🕊🌿 . 🌼|@shohada_A_Gh|🌼

🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁 🍁 💠| #تکه‌ای‌ازآسمان 🕊| #شهید_رحمان_علیپور 👇🏻| #ادامه... رحمان سپس در سن بیست و هشت سالگی تصمیم گرفت که زندگی مشترکی تشکیل دهد و به طور مستقل زندگی کند. به همین منظور با یکی از اقوامش به نام خانم خدیجه صالح‌زاده وصلت کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر و دو فرزند دختر بود. شهید رحمان علیپور فردی مؤمن، مردم دار و بسیار خوش رو بود و توجه خاصی به وظیفه دینی و شرعی خود می‌نمود. ایشان همچنین نسبت به تحصیلات فرزندانش حساس بودند و آن‌هارا برای ادامه تحصیل در مقاطع و مدارج مختلف تشویق می‌کردند. سرانجام شهید رحمان علیپور در سال ۱۳۶۵/۰۳/۲۲، در جریان اطفاء و مهار نمودن آتش‌سوزی یک دستگاه خودرو که در پشت ساختمان شهرداری به وقوع پیوسته بود، در محل حاضر می‌شود که بر اثر انفجار ناگهانی مین به درجه رفیع شهادت می‌رسد. پیکر پاکش را پس از تشییع توسط مردم شهید پرور سردشت در زادگاهش به خاک می‌سپارند. مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🍃|•° @shohada_A_Gh 🍁 🌾🍁 🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁

ای زیبای من جان من فدای طُ💛 . #میلاد_پیامبر_اکرم'ص'🌼 #علیرضا_قلیچ🎙 #استوری📲 🏷 | @shohada_A_Gh

🌼☘🌼☘🌼☘🌼 ✨#تکه‌ای‌از‌آسمان✨ |🌹| نام و خانوادگی: علی‌علمی‌نیک |🌱| تاريخ تولد: ۱۳۲۵ |💠| محل تولد: نقده، تابيه شهیدمتواضع بود و اهل قناعت، دروس دينی در جان او اثری ماندگار گذاشته‌بود، با پيروزی‌انقلاب معلمی را با جهاد آميخت و هرگز برنمی‌تابيد كه چهره معصوم انقلاب اش گردغم به خودبگيرد؛ شروع كرد به درو کردن آتش و چون پروانه به آن آتش نيز سوخت. شهيد علمی، فرمانده سپاه نقده، ضمن ادامه تحصيل در دانشگاه به دروس دينی نيز پرداخت و درحوزه با مبارزين انقلابی آشنا شد با پيروزي انقلاب اسلامی به جمع سپاهيان انقلاب پيوست و در سالهاي ۵۹-۵۸ به مقابله گروهكهای جنوب استان آذربايجان‌غربی پرداخت و عاقبت در جاده اشنويه، هنگام بازگشت از پاكسازی منطقه با برخورد به مين به شهادت رسيد..🖤 |🕊| تاریخ شهادت: ۱۳۵۹ |🍃| محل شهادت: جاده اشنويه-پاكسازی |🔶| آخرين مسئوليت: فرمانده سپاه نقده مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 💟•°| @shohada_A_Gh 🌼☘🌼☘🌼☘🌼

⏪| #گوش_جان ●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ↻ منو صدا بزن که من هوایـــ🕊ـــے‌ام خداروشکر کہ من امام رضایے‌ام🥺❤️ 👌🏻| #پیشنهادِ_دانلود 🎤| #حمید_علیمے خوب بشنو😉👇🏻 •. °| @shohada_A_GH |•. °

☕️| #معرفی_کتاب 📚| نام کتاب: دخترانه‌هایِ درِ گوشی❤️ ✍🏻| نام نویسنده: گروه نویسندگان شمسه کتابی برایِ مهارت افزاییِ دخترانِ دانشجو🥰 •۰ ✏️ /...@shohada_A_Gh

⏪| #گوش_جان ●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ↻ " کاشکی میشد که غیر تو هیشکی نباشه تو دلم..💔😭 👌🏻| #پیشنهادِ_دانلود 🎤| #محمد_حسین_پویانفر 🥀| #جمعه_های_مهدوی خوب بشنو😉👇🏻 •. °| @shohada_A_GH |•. °

🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ⭐️#تکه‌ای‌ازآسمان⭐️ |🕊| آموزگارشهیداحمدفیروزی |🌱| متولد: ۱۳۳۷/۰۳/۱۴ ارومیه متولد ۱۳۳۷ در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود دوران کودکی او فراز و نشیب زیادی داشت وی مقاطع تحصیلی‌اش را در شهر ارومیه سپری نمود و وارد دانش‌سرای مقدماتی شد. شهید فیروزی وقتی به جبهه اعزام می شد فرزندش را بویید ولی نبوسید او می‌گفت :میترسم این بچه وسوسه دلم شود و مرا در این راه متزلزل کند..🥀 معلم شهید  با نگتهی نافذ و کلامی صریح و عریان مسئولین جامعه را هشدار میدهد و خطرات سقوط اجتماعی را یاد آور می‌شود: "سخنم با یک عده از کسانی که در راس امور هستند و هر کدام از این ها می‌خواهند از خون بهای شهیدان استفاده کنند و همان روابط زر و زور و تزویر را در زیر ماسک مذهبی بودن و اسلام پیاده‌نمایند." |🌸| تاریخ‌و‌محل‌شهادت: ۱۳۵۹/۰۹/۱۰ شهر آبادان مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🌿| @shohada_A_Gh 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃

🌎| #روحُ_ریحانم عشق از سرای این دل من پا نمی‌شود مجنون دلش به جز سوی لیلا نمی‌شود بالای تخت یوسف کنعان نوشته‌اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود..🙃 •{اللهم عجل لولیک الفرج}•☺️👇🏻 💙| @shohada_A_GH

❪🌳🦋❫ امام جعفرصادق(ع)می‌فرمایند: هر کس برای شرکت در نماز جماعت به سوی مسجد گام بردارد برای هر قدمی هفتاد هزار حسنه برایش نوشته می شود و در بهشت به همان اندازه درجه رفعت و منزلت خواهد داشت. #شهید_یاسین_قنبری در صف نماز جماعت 🍂|@shohada_A_Gh|🍂

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💠| #تکه‌ای‌ازآسمان 🕊| #شهید_احمد_بابائی شهید احمد بابائی در ۱۳۲۷/۰۶/۰۳ در روستای آغدونلو از توابع ماکو و در خانواده‌ای مذهبی، مبارز و انقلابی دیده به جهان گشود. احمد بزرگترین فرزند خانواده‌رش بود. تحصیلات دوران ابتدایی را در روستای نظرخان به مدت پنج سال انجام داد که بعد ها این مدرسه به نام شهید نامگذاری شد. احمد دوران کودکی و نوجوانی خود را با تلاش در زادگاهش سپری نمود و در سال ۱۳۴۸ به خدمت سربازی در مرند رفت. پس از آن در سال شهید بابائی پس از تولد اولین فرزندش و نقل مکان از ماک‌ به ارومیه در سال ۱۳۵۱ به عنوان راننده به استخدام شهرداری ارومیه درآمد و حدوداً به مدت چهار سال به فعالیت پرداخت. وی اخلاق خوبی داشت و همواره در برخورد با مشکلات صبور بود. احمد بابائی قبل از انقلاب اسلامی به خیابان‌ها می‌رفت و علیه شاه و طاغوتیان شعار می‌داد و در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می‌کرد؛ و نیز بعد از پیروزی انقلاب و سقوط حکومت شاهنشاهی، برای حفاظت از انقلاب شب‌ها در خیابان به پاسداری می‌پرداخت. در ایام جنگ تحمیلی در سال۱۳۶۳ به صورت داوطلبانه به منطقه جنگی حاجی عمران اعزام شد. تخصص او در جبهه رانندگی با ماشین آلات سنگین بود و به مدت هفت ماه در جبهه ها حضور داشت. سرانجام شهید بابائی در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱۱ در حین اشتغال به کار در بمباران هوایی میدان شهرداری ارومیه به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکرش را پس از تشییع در ردیف دو، قطعه شهدای بمباران باغ رضوان ارومیه به خاک سپردند. مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🌿°• @shohada_A_Gh •°🌿 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

⏪| #گوش_جان ●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ↻ ذکر غــ🌅ــروب جمعه ها.. آقام کجاست آقام کجاست🥺؟! اون که امید قلب ماست..🌿 آقام کجاست آقام کجاست..💔؟! 👌🏻| #پیشنهادِ_دانلود 🎤| #رضا_نریمانی خوب بشنو😉👇🏻 •. °| @shohada_A_GH |•. °

آقای امام رضا ! وسط تاری و خاموشی این روزا بودنت مثل یه تیکه نوره !✨ 💛|@shohada_A_Gh|💛

مصاحبه با سردار دلاور سپاه اسلام جاوید‌الاثر مهندس شهید مهدی باکری رحمت الله علیه فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا از خطه آذربایجان. 🕊|@shohada_A_Gh|🕊

والعصر‌ ‌ان‌الانسان‌لفی‌خسر🥀 به‌تک‌تک‌ثانیه‌های‌نبودنت‌قسم بدون‌تو! همه‌مردم‌دنیا‌ضرر‌میکنند! 🦋أللَّھُـمَ_؏َـجِّـلْ‌_لِوَلیِڪْ‌_ألْـفَـرَجـ⛅️ ʝסíꪀ↷ ¦ https://eitaa.com/joinchat/2341929014C3942d9c855 ¦

🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 💠| #تکه‌ای‌ازآسمان 🕊| #شهید_یعقوب_دانشی سرباز فداکار اسلام شهید یعقوب دانشی در سال ۱۳۱۵/۱۰/۰۵ در میاندوآب در خانواده‌ای مذهبی و روحانی دیده به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی خود را در باغ های سرسبز میاندوآب با کمک به پدرش که معتمد و روحانی شهر بود سپری کرد. با اینکه تا دوران ابتدائی بیشتر تحصیل نکرده بود اما با حضور در جمع مذهبی خانواده به قرآن و تفسیر داستانهای قرآنی اشراف کافی داشت. باگذر از دوران کودکی و نوجوانی و رسیدن به سنین جوانی، تصمیم به تشکیل خانواده گرفت و به همین منظور در بیست و سه سالگی ازدواج کرد. او در همان ایام به استخدام شهرداری میاندوآب درآمد و در آنجا به عنوان مسئول تصفیه خانه به خدمت مشغول شد. او بخاطر داشتن طبع شعر در وجودش در ایام مختلف به ویژه در مدح و ثنای ائمه اطهار(علیه السلام) و در ایام انقلاب برای تظاهرات شعر می‌سرود و خودش پیشاپیش همه بلند بلند شعر هارا می‌خواند. در روز های آغازین انقلاب و اوایل ریشه گرفتن نهال نوپای نظام جمهوری اسلامی ایران در روز پیروزی انقلاب اسلامی، در ۲۲ بهمن سال۱۳۵۷ درحالیکه با شجاعت و تعهد تمام برای حفاظت از سلامتی مردم شهر در تصفیه خانه شهر میاندوآب مشغول خدمت بود، ناجوانمردان منافق ضد انقلاب به عنوان مسافرهایی بیجا و مکان به او پناه می‌آورند و درحالیکه وی در حال خواندن نماز صبح در رکوع بود با بی‌رحمی شقاوت تمام با ضرب گلوله به پشت سرش اورا به شدت مجروح می‌نمایند؛که پس از دوروز بستری در بخ CCU بیمارستان، در ۲۴ بهمن ماه به شهادت رسیده و به فیض دیدار حق نائل می‌شود. پیکر پاکش را درزادگاهش به خاک می‌سپارند. مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🌱|•°@shohada_A_Gh°•|🌱 🍁 🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁

‌‹🕌🌤› #استورے #چهارشنبه‌های‌امام‌رضایی ‌نیست‌در‌مذهبِ‌این‌سلسله‌هرگز‌دستی خالی‌از‌پنجره‌فولادِ‌رضا‌؏برگردد... 🍃| @shohada_A_Gh

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 💠| #تکہ‌اے‌از‌آسماݩ 🦋| #شهیدحسن‌‌‌احمد‌پنجہ شهید حسن احمد پنجه فرزند علی در تاریخ ۱۳۳۹/۰۴/۱۴ در روستای درمان آباد از توابع سردشت در خانواده‌ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. ایشان که سومین فرزند خانواده بود، یک برادر و یک خواهر بزرگتر و دو خواهر کوچکتر از خود داشت. او تحصیلاتش را در حد خواندن و نوشتن در زادگاهش پشت سر گذاشت؛ اما برای کمک به پدر برای تأمین معاش خانواده نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد. وی پس از رسیدن به سنین اشتغال در سال ۱۳۶۲ به استخدام شهرداری سردشت درآمد و این توفیق را یافت که به مدت چهار سال در این اداره انجام وظیفه نماید. مکانیکی نیز از دیگر شغل های او در شهرداری بود که به آن اشتغال داشت. حسن فردی زحمتکش، مهربان و پر کار بود. به گونه‌ای که بسیار به فکر تأمین خانواده و کمک به پدرش بود و نمی‌توانست نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشد. او برای خانواده خود و به ویژه مادرش احترام زیادی قائل بود و برای جلب رضایت او هرکاری که می‌توانست انجام می‌داد. منظقه سردشت به دلیل مجاورت با کشور عراق، تحت حملات شدید هواپیماهای بعثی بودو در جریان این بمباران ها شهید احمد پنجه، فداکاری های بسیاری از خود به نمایش گذارد؛ به طوریکه در موارد بسیاری به افراد پیر و سالخورده برای نجات از بمباران ها کمک می‌نمود. اوبا شروع جنگ تحمیلی به طور داوطلبانه به جبهه های پیرانشهر، سقز و بوکان شتافت و در پسن تدارکات چی در خط مقدم به مدت هفت سال به دفاع از میهن عزیزمان پرداخت. در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۰۷ وی به همراه همکارانش مشغول کار با لودر بودند که همکارانش به شدت مجروح شیمیایی می‌شوند. ایشان بعد از دیدن این صحنه همکارانش را به سرعت به بهداری انتقال می‌دهد و خودش نیز دچار جراحت شیمیایی می‌شود. پس از هفت روز یعنی در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۱۴ به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر پاک این شهید والامقام را در گلزار شهدای سردشت به خاک سپردند. پدر احمد پنجه نیز از شهدای هشت سال دفاع مقدس می‌باشند. مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻 🌱| @shohada_A_Gh 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂