گربههای عرب ...
در فاو گربه زیاد بود !
یک روز یکی از این گربه ها به پایین خاکریز
اومده بود، ما بخاطر اینکه گربه ترکش نخوره
و بلایی سرش نیاد ، میگفتیم:
« پیشته ، پیشته »😇🐈
تو همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم اومد،
تا دید دارم گربه را پیشته میکنم، و گربه هم
به حرف من توجهی نمی کنه، گفت:
« رضا جون ! مثل این که فراموش کردی تویِ
عراق هستیم و این گربه هم عراقیه😐،
ببین تکون نمی خوره، یعنی حرفت رو نمی فهمه😒
تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگی:
« الپیشته ـ الپیشته »
علیرضا راست میگفت گربه هه رفت🐈🐈🐈😉😁
راوی : رضا دادپور
رزمنده بهداری لشکر۲۵ کربلا
#شوخ_طبعی
#لبخندهای_خاکی