📸 واکنش زندانیها هنگام اعلام خبر عفو گسترده رهبر انقلاب به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب
🔥دو پیام همزمان در یک عفو بزرگ
🔻#عفو_پدرانه رهبر حکیم انقلاب همزمان دو پیام داشت که عدم توازن در انعکاس هر دو پیام تبعات منفی دارد:
🔻پیام اول، ناظر به محبت عمیق و پدرانه نظام نسبت به همه مردم و جوانان است و اگر کسی خطایی کرد، «پس از تنبه متناسب» و ایجاد فضای تفکر و بازگشت مورد رأفت مشروط نظام اسلامی قرار می گیرد. در صورت اصلاح حقیقی مسیر، حتی سوء پیشینه هم نخواهد داشت و البته در صورت تکرار، مجازات مضاعف
🔻پیام دوم سیگنال قوی بازدارندگی و اقتدار به قدرتهای مداخلهگر خارجی و مجرمین داخلی است. این اقدام، یک عفو فلهای و بدون حساب و کتاب نیست. لذا این عفو شامل ارتباط با بیگانگان و تخریب اموال و افراد دارای شاکی خصوصی و طبعا قاتلین و ... نمیشود.
🔻بنابراین #عفو_پدرانه، اقدامی زیبا و کاملا هوشمندانه و از موضع قوت و در ایام مبارک برای جداکردن حساب معدود فرزندان ملت که از روی غفلت مرتکب برخی خطاها شدند از مجرمینی که آگاهانه وارد عرصه تخریب و جنایت و مزدوری شدند، است.
🔻جالب اینکه البته رهبر حکیم انقلاب، در همان روزهای اول، این دو گروه را کاملا از هم جدا کردند. به بخشی از بیانات ایشان در ۱۱مهرماه ۱۴۰۱ توجه کنید:
🔸«کسانی که در خیابان فساد و تخریب میکنند و کردند، اینها همه یک حکم ندارند. بعضی از اینها جوانان و نوجوانانی هستند که هیجان ناشی از ملاحظهی فرض کنید که فلان برنامهی اینترنتی اینها را به خیابان میکشاند؛ هیجانیاند، احساساتیاند، احساساتی میشوند میآیند.... مشکل اینها را با یک تنبیهی میشود حل کرد؛ یعنی هدایتشان کرد و تفهیم کرد که اشتباه میکنند؛ لکن بعضی از اینها این جور نیستند؛
بعضی از اینها بازماندههای عناصرِ ضربتخوردهی چهل سالِ گذشته هستند: منافقین، تجزیهطلبها، بقایای رژیم منحوس پهلوی، خانوادههای ساواکیهای مطرود و منفور ... که قوّهی قضائیه بایستی اینها را به میزان مشارکتشان در تخریب و ضربهی به امنیّت خیابانها محاکمه کند و برایشان مجازات معیّن کند...»۱۴۰۱/۷/۱۱
🔸پ.ن: برخی جریانات غربگرا، با بکار بردن اصطلاح «عفو عمومی» تلاش دارند، گروه مجرمین را هم وارد گروه اول عفو شده کنند، تا برای مجازات آنها در آینده مانع اجتماعی ایجاد کنند.
چرا میگیم مرگ بر آمریکا
جوابش اینجاست👇
⭕️ دولت سوریه از مجامع بینالمللی خواست که آمریکا را تحت فشار قرار دهند تا تحریم سوخت ، خصوصا گازوییل را لغو کند تا بتواند ماشین آلات راهسازی خود را به مناطق زلزله زده اعزام کند!
🔹️ دولت سوریه اعلام کرده که بخاطر نداشتن گازوییل اعزام ماشین آلات به برخی مناطق شهری امکان پذیر نیست!!!
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اولین واکنش زندانیان به شنیدن خبر عفو گسترده
از شادمانی تا تماس سریع با خانوادهها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═✧🇮🇷 🥀 🇮🇷✧═┅┄
🖼#اینفوگرافیک | پیشرفت ها فراموش نشود
❄️🌹❄️
#دهه_فجر | #ثامن۲۹
#سمنان
┄┅═✧🇮🇷 🥀 🇮🇷✧═┅┄
🇮🇷
🎥مهلت دادن به رژیمصهیونیستی اشتباه است
❄️🌹❄️
❌ محمدرضا باهنر: قدری تردید دارم امام گفته باشند رژیمصهیونیستی باید از بین برود، زمانی در شورای دفاع بحث شد موضع نظام، این باشد یا نه؟ امام (ره) فرمودند بگویید«نه»
✅ در صورتی که امام خمینی (ره) در بیشتر صحبتهای خود تاکید داشتند اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقامه نماز شب توسط معتکفین ده ساله در مسجد المهدی (عج) سمنان
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♻️ آی بسوزه پدر پول، اونم پول آل سقوط، اونم وقتی برای دفاع از اسرائیل باشه...
. پایگاه تحلیل سیاسی هاتف
📍روایتی از ویلای اعیانی حسن روحانی در پاسداران/ وقتی روحانی اجاره ملک بیتالمال را پرداخت نمیکرد!
🔺این روزها یکی از کلیدواژههای اساسی حسن روحانی در جلسات محرمانه و گاه نیمه رسمی آن است که باید جناح چپ و میانهرو به صحنه آمده و حقوق مردم را احقاق کند( 🤔 ) ؛ عملیات سنگین چپها روی طرح مولدسازی را باید در همین راستا ارزیابی کرد، اما قاعده سیاسی آن است که افرادی میتوانند چنین ادعایی بزرگ را طرح کنند که حداقل در عمل تا حدودی به حقوق مردم اعتقاد داشته باشند.
🔺طهماسب مظاهری رئیس سابق بانک مرکزی، در کتاب جدید خود با نام «لحظهای از تاریخ» که به مجموع خاطرات این مدیر سابق برمیگردد، روایتی جالب از روحیات حسن روحانی را بیان میکند. مظاهری بین سالهای ۶۳ تا ۶۸ معاون نخستوزیر و رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی بوده است و برای همین موضوع با بسیاری از مدیران سیاسی وقت ارتباط نزدیک داشته است، ایشان در کتاب خاطرات خود در صفحات ۸۷و ۸۸ درباره روحانی نوشته است:
🔺یکی از خانههای ویلایی بنیاد در خیابان پاسداران در دوران حضور آقای روحانی در مجلس در اختیار ایشان قرار گرفته بود، در آن زمان به ایشان ابلاغ شد یا خانه را بخرند یا اجاره آن را پرداخت کنند؛ برای اجرای آن کار به مدت دو ماه با ایشان بحث شد، اما کار جلو نمیرفت! روزی از آقای کرباسیان که نماینده بنیاد در این امر بود پرسیدم که چرا این موضوع اینقدر طول کشید! ایشان پاسخ داد که چندبار برای بررسی، مشاهده و ارزیابی به دم منزل ایشان رفتیم اما روحانی در را به روی ما باز نکرد!
🔺در ادامه این روایت جالب توجه آمده است:
سرانجام کارشناس، همراه با مامور دادستانی به درب منزل ایشان فرستاده بودند تا بتوانند ارزیابی لازم را از منزل آن منزل انجام دهند، این اتفاق در حالی روی داد که همه افرادی که آن زمان از خانههای بنیاد استفاده میکردند حاضر بودند اجاره آن راپرداخت کنند، تا جایی که آقای هاشمی میگفت تا زمانی که اجاره آن منزل را نداده بودم در مجلس نماز میخواندم! اما روحانی از پرداخت اجاره منزلی که متعلق به بیتالمال بود سرباز میزد! اگرچه فرستادن ضابط قضایی به درب منزل روحانی باعث دلخوری ایشان شد اما من از کار معاون خود در بنیاد حمایت کردم.
🔺قیمت آن خانه در آن زمان حدود سیزدهم و نیم میلیون تومان بود اما آقای روحانی ادعا میکرد که کارشناس قیمت را بالا زده و این خانه حدود هشت میلیون تومان ارزش دارد! برای رفع اختلاف کارشناس دیگری را فرستادم و به آقای روحانی اعلام کردم که اگر کارشناس جدید قیمت کمتری را اعلام کند؛ من نظر دومی را اعمال میکنم، اما کارشناس دوم قیمتی در حدود چهارده و نیم میلیون تومان برای این خانه برآورد کرد. من به روحانی گفتم شما همین مبلغ ۱۳ میلیون و پانصد را بدهید و طق قانون ما میتوانیم تا ده درصد نیز به شما تخفیف بدهیم، اما در کمال تعجب روحانی خواستار چهل درصد تخفیف بود!
🔺من به ایشان اعلام کردم که نمیتوانم خلاف آییننامه عمل کنم اما روحانی در جواب گفت آییننامه را خودتان نوشتهاید پس میتوانید به من تخفیف بیشتری بدهید، در نهایت به ایشان گفتم پس معامله کنسل است و شما بهتر است این ملک را اجاره کنید که روحانی از من دلخور شده و با اوقات تلخی از دفترم خارج شد.
✅احمدینژاد چگونه تحریمها را دور میزد؟
رئیسکل پیشین بانک مرکزی در کتاب خاطرات خود روایتی عجیب از شیوه دور زدن تحریمها در دولت محمود احمدینژاد مطرح کرده است.
در اوج تحریمها محمود احمدینژاد این ایده را مطرح میکند که بخشی از ذخایر ارزی را در اختیار افرادی که امین ایشان هستند قرار داده شود تا آنها بتوانند در قالب معاملات شخصی، نیازهای کشور را تامین کنند و بدین وسیله تحریمها را دور بزنیم.
او دو نفر شخص حقیقی را معرفی میکند که هرکدام یک نامه امضاشده از سوی احمدینژاد در دست دارند. در نامهها دستور داده شده که به یکی 120 و به دیگری 150 میلیون دلار از ذخایر بانک مرکزی پرداخت شود. دلیل، عنوان، محل مصرف یا موضوع مشخصی هم برای پرداختها عنوان نمیشود. آن دو نفر هم کاغذبهدست میآیند و در دفتر رئیسکل مینشینند که پول را بگیرند. مظاهری به آن دو میگوید «باید با آقای احمدینژاد صحبت کنم، شما تشریف ببرید تا با آقای رئیسجمهور صحبت کنم بعد خبر دهم.»
ابتدا قبول نمیکنند و میگویند مامور هستیم و باید ارزها را بگیریم و ببریم. مظاهری میگوید: «اشتباه به عرضتان رساندهاند. اینجا این خبرها نیست. هرکس مایل باشد، میتواند اینجا بیاید، اما چنین نیست که اینجا بنشیند تا ارز مورد درخواست خود را وصول کند.»
مظاهری در دیدار با احمدینژاد میگوید: «روشن نیست که این روشها برای دور زدن تحریمها کارساز باشد. این اقدام نیازمند قانون است. برای این پرداختها، علاوه بر «موضوع پرداخت»، باید مجوز قانونی هم وجود داشته باشد، و بدون مجوز قانونی نمیتوان حتی یک دلار به این اشخاص پرداخت کرد. ایشان گفتند موضوع پرداخت، «امانتداری» است. گفتم در سوابق و طبقهبندیهای حسابداری ارزی، چنین موضوعی تعریف نشده و شناختهشده نیست. در مورد مجوز پرداخت هم گفتند مجوز پرداخت را هم اخذ میکنم. گفتم علاوه بر روشن کردن «موضوع پرداخت»، باید مجوز قانونی را قبل از پرداخت، به بانک مرکزی ارائه دهید تا چنانچه در آن شرط و شروطی باشد، آن شروط رعایت شود و اصل مجوز هم در سوابق و مدارک بانک ثبت و حفظ شود. اگر هم صلاح بدانید، متن مجوز مورد نیاز را برایتان پیشنهاد میکنم. گفتند نیازی نیست، خودم تنظیم میکنم. تاکید کردم در نامه به بانک مرکزی، یک کپی از آن را ضمیمه کنید.»
احمدینژاد دو روز بعد دو نامه میفرستد و دستور پرداخت به آن اشخاص را تکرار میکند، با این تفاوت که در انتهای نامهها، یک خط اضافه میکند و مینویسد که مجوز رهبری برای این پرداختها گرفته شده است. مظاهری نامهها را از افرادی که آوردهاند تحویل میگیرد اما مجدداً نزد احمدینژاد میرود و میگوید: «حالا درست شد، فقط لطف کنید نسخهای از آن مجوز را هم بدهید تا پیوست دستور پرداختهای ارزی باشد.»
احمدینژاد با تندی پاسخ میدهد: «این موضوع به شما مربوط نمیشود و نامه رهبری نزد خودم محفوظ خواهد ماند. همین که من نوشتهام که مجوز گرفتهام برای شما کافی است.»
آن روز احمدینژاد به شدت عصبانی میشود و دیدارشان بینتیجه پایان مییابد اما مظاهری نمیتواند از کنار این موضوع بیاعتنا بگذرد. به این ترتیب دو روز بعد با قرار قبلی به دفتر رهبری میرود و با سید علیاصغر حجازی، دیدار میکند و ضمن شرح ماجرا، از ایشان میخواهد نسخهای از آن مجوز را به او نیز بدهند تا از محتوای طآن مطلع شود.
علیاصغر حجازی از وجود چنین مجوزی بیخبر است و میگوید از مقام معظم رهبری سوال میکنم. همان موقع به اتاق ایشان میرود و موضوع را در میان میگذارد. وقتی بازمیگردد از رئیسکل بانک مرکزی میخواهد به دیدار ایشان برود و شخصاً ماجرا را تعریف کند.
بنا به گفته مظاهری، مقام معظم رهبری پس از شنیدن سخنان او میگویند: «چنین مجوزی را به رئیسجمهور ندادهام.» مظاهری میگوید:« نامه رئیسجمهور را که همراهم بود، خدمتشان دادم که خواندند و باعث تعجبشان شد. سپس پرسیدند: چه مبلغ پرداخت کردهای؟ گفتم یک سنت هم پرداخت نکردهام. گفتند: کار شما هم از نظر قانونی و هم از نظر مدیریت، تدبیر درستی بوده است.
دو، سه روز بعد احمدینژاد رئیسکل بانک مرکزی را به دفترش فرا میخواند و میپرسد:«شما گزارشهایی را که برای من میفرستید، آیا به دفتر رهبری نیز ارسال میکنید؟» مظاهری میگوید:« همه را نه. گزارش اخیر، که بنا به خواست و ابلاغ دفتر ایشان تهیه و ارسال شد، یک رونوشت هم برای شما فرستادم. بنابراین هیچ مکاتبهای با دفتر رهبری نداشتهام که شما از آن مطلع نباشید.
احمدینژاد سرش را تکان میدهد و میگوید: «اینطور نمیشود ادامه دهیم.»
مظاهری هم پاسخ میدهد: «بله، من هم میدانم که این وضع قابل ادامه نیست .
تجارت فردا