یکی از همسنگرهایش میگفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم، یکبار به او گفتم: اینجا دیگر چرا کمر بند میبندی؟! اینجا که پلیس نیست! گفت: میدانی چقدر زحمت کشیدهام که با تصادف نمیرم؟!
#شهیدمحمودرضا_بیضایی🕊
#یادشهداباصلوات
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#انتشاربراینخستینبار
هیچ چیز بهتر از محبت اهل بیت نیست
«صلوات خدا بر همه آنها باد.»
ما موجود افضل من حُب اهل البيت
"صلوات الله عليهم أجمعين"
فیلم دیدار شهید حاج قاسم سلیمانی
با مردم سیلزدهی شعیبیه شوشتر در
استان خوزستان
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
﷽
🤔 تو هم مشکل پوستی داری ⁉️
🟤 اگه لکههای سفید یا قهوهای داری!
🔴 اگه صورتت هی جوش میزنه!
🟡 اگه پوست صورتت چربه!
🎥 در یک (ویدئو ۵۰ دقیقهای) توضیح دادم ☺️👇
😍 بزنید روی لینک زیر و عضو شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/184549694C66c0fef805
⚠️ #جشنواره_رایگانِ_ما فقط تا فرداست🔥👆👆
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
👌🏼 خداحافظی با مشکلات معده 😍
🥣 با این ۳ ترکیب ساده خانگی 🌿👇🏼👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/184549694C66c0fef805
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای مادر ما، این جواب سلام ما...
🎙آیت الله العظمی وحید خراسانی
#فاطمیه
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ذکر کارساز و اجابتکننده توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد #عالی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
🌷 #هر_روز_با_شهدا_
#مرا_خفه_كن
🌷قبل از عملیات، ساعت ٤ بعد از ظهر بود. برای استراحت به طور فشرده در یک سنگر خوابیده بودیم. باد می آمد و داخل سنگرها پر از گرد و خاک شده بودیم. حتی دندانها و چشمانمان خاکی بود. از بس خسته بودم سریع خوابم برد. خواب دیدم برادرم شهید علی میرزایی، شهید احمد امینی، شهيد محسن باقریان و شهید احمد قنبری در سنگر ما هستند و مثل همیشه چای می خوریم و با لحن همیشگی که مرا دایی محمد صدا می زدند با یکدیگر شوخی می کردیم.
🌷حاج احمد گفت: چرا ناراحتی؟ گفتم: همه بچه های کادر، زخمی شده اند و رفته اند و من دست تنها هستم. حاج احمد گفت: ناراحت نباش. ما امشب همه به تو کمک می دهیم. جناح راست را به ما بسپار. اگر نتوانستید عمل کنید، کانال را باز می کنیم و از معبر ما بروید. گفتم: شما که شهید شدید. گفت: تو به ما شک داری؟ گفتم: نه، سمت راست ما لشکر ٢٥ کربلاست. گفت: ما بین شما و ٢٥ کربلا هستیم. تو ناراحت نباش.
🌷با من دست دادند و خداحافظی کردند و رفتند. آخرین نفر برادرم علی بود. معاون گردان ٤١٠ بود. دست مرا آنقدر تاب داد که جدا شد. درد داشتم و در خواب ناله می کردم. از خواب پریدم.
🌷دسته ویژه را فرستادیم. من با دسته اول گروهان اول رفتم و محمودی با گروهان بعدی. سینه خیز از خاکریز رفتیم پایین. نزدیک میدان مین بودیم که شعله آتشی بلند شد. بچه های دسته ویژه جلو بودند. به فداکار گفتم: معبر ماست؟ گفت: بله. همه زمین گیر شده بودند. فداکار گفت: نرو ولی من رفتم. ٦-٥ متر به میدان مین دیدم معبریست نیم متر فاصله.
🌷یک نفر را دیدم که افتاده بود. سه تا موشک تو کوله پشتی اش بود. موشکها منفجر شده و به هوا می پریدند. رسیدم کنارش. دستم را روی شکمش گذاشتم دستم فرو رفت! به صورتش دست زدم، سوخته بود. او را شناختم. علی عرب بود. گفتم: علی تویی؟ در حین سوختن گفت: حاجی تو برو. فقط یک چفیه در دهان من بگذار تا خفه شوم و صدایم در نیاید وگرنه عملیات لو می رود.
🌷تشنه اش بود. گفت: اگر آب داری به من بده. اما من هیچوقت قمقمه ای برنمی داشتم. لباسهایش کامل سوخته بود و قمقمه خودش هم داغ شده بود. چفیه را از گردنم باز کردم. با آب قمقمه آن را خیس کردم و در دهانش گذاشتم. صورتش را بوسیدم .... آتش خاموش شده بود. التماسم می کرد که بروم. می گفت: معبر لو می رود. اینجا تیر می خوری. برو. گفتم ١٠ دقیقه تحمل کن، به امدادگرها می گویم تو را ببرند. و به عقب رفتم.
🌷بعد از عرب یک ترکش هم به پهلوی حسین شمسی خورد. عباس تقی پور هم که زخمی شد و بعد در بیمارستان شهید شد. در این مدت، فداکار بچه ها را برده بود پشت معبر. زود خط را سر و سامان دادیم. وقتی داشتیم می رفتیم حاج قاسم بی سیم زد. گفتم: خط شکسته شد. گفت: آفرین حاج محمد! آفرین! یک لحظه غرور مرا گرفت. به زمین نشستم و تو سرم زدم. علی اسماعیلی گفت: چرا تو سرت می زنی؟ گفتم: بچه های مردم زحمت کشیدند، آنها زخمی شدند، کشته شدند، علی عرب در میدان مین، سوخت و جان داد. حاج قاسم به من می گوید آفرین...
راوی: حاج محمد میرزایی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#سوریه
#وعده_صادق
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
🍂
•
بچه ها اگر شهر سقوط کرد
آن را دوباره فتح میکنیم
مواظب باشید
ایمانتان سقوط نکند...
#شهیدمحمدجهانآرا
#سوریه
#وعده_صادق
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
🔴 بابا توروخدا اینقدر نگید کار نیست😱‼️
دخترخالم با تکنیک این سوره الان تو طلا فروشی
کار میکنه با حقوق ۴۵ میلیون 😒
📿 📖📿📖📿📖📿
📿 📖📿📖📿📖📿
بزن رو کتاب بالا تا آیات این سوره رو ببینید☝️🏻
کافیست ۲ آیه از این سوره را روی کاغذ بدون خط بنویسید و بر بازوی خود ببندید و به اذآن خدا حاجتتان برآورده میشود 🥺🤲🏻
⚠️ نتیجه تو ۷ روز تضمینه 🤯
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
بهم بگو متولد کدوم ماهی تا بگم
کُد شانس کیهانیت چنده 😱🥳
فروردین اردیبهشت خرداد
تیر مرداد شهریور
مهر آبان آذر
دی بهمن اسفند
این عدد شانسو بدونی زندگیت متحول میشه 😍
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻
🍂🍃 مشکلت حل نمیشه ؟🍂🍃
🎙 آیت الله مجتهدی تهرانی ره
امام على عليه السلام فرمودند :
تنها به خداوند سبحان دل ببند، كه او مى
فرمايد : به عزّت و جلال خودم سوگند كه
اميد هر كس را كه به غير من اميد بندد
به نوميدى مى كشانم.
📚 بحار الأنوار : 94 / 95 / 12
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠امام زمانت رو بشناس...
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم