❣ #سلام_امام_زمانم❣
هر #صبح سلامت می کنم
و این قلب💔 پاره پاره
با شمیم حیات بخش پاسُخَت
#آرام می شود و جان می گیرد.
دردهاے بی شمارم
جز دم مسیحایی #تو درمانی ندارد❌
تو باز #خواهی_آمد
و از رنج و بیمارے
افسانہ اے😇 بیش نخواهد ماند...
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🌹🍃🌹🍃
@shohada_vamahdawiat
✍رسول خدا صلی الله علیه فرمودند:
❤️دل سه گونه است:
➊⇜ گرفتار دنیا
➋⇜ گرفتار عُقبی
➌⇜ گرفتار مولا
1⃣ 👈دلی که گرفتار دنیا باشد،
سختی و رنج نصیب اوست
2⃣ 👈دلی که گرفتار عقبی باشد،
درجات بلند نصیبش شود
3⃣👈 دلی که گرفتار مولا باشد،
هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را
📚سید بن طاووس، محاسبه النفس
@shohada_vamahdawiat
1492377036_1063038156_1846801715.mp3
6.18M
🎤حاج محمود کریمی
📌دارم میبینم با پاهای تاول زده...
#پیشنهاد_دانلود 👌
#اربعین
#حب_الحسین_یجمعنا
🌹✨ @shohada_vamahdawiat
#چفیه | #عشقینه
یکے از مسئولین کاروان شهدا مےگفت:
پیکر #شهدا🌷 رو واسه تشییع مےبردن ...
نزدیک خرم آباد دیدم جلو یکے از تریلےها شلوغ شده😳!!
اومدم جلو دیدم ...
یه دختر ۱۴،۱۵ ساله جلو تریلے دراز کشیده😐
گفتم:چےشده؟؟!
گفتن:هیچے این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد شید😭💔
بهش گفتم:صبر کن دو روز دیگه مےرسه تهران معراج شهدا،بر مےگردوننشون ...
گفت:من حالیم نمیشه،من به دنیا نیومده بودم بابام شهید🕊 شده،باید بابامو ببینم😔
تابوت ها رو گذاشتم زمین پرچمو باز کردم یه کفن کوچولو درآوردم ...
سه چهار تا تیکه استخوان دادم😞
هے میمالید به چشماش،هے مےگفت بابا،بابا ...😭
دیدم این دختر داره جون میده گفتم:دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم😔💔
گفت:توروخدا بذار یه خواهش بکنم؟
گفتم:بگو
گفت:حالا که مےخواید ببرید به من بگید استخوان دست✋ بابام کدومه؟
همه مات و مبهوت مونده بودن که مےخواد چیکار کنه این دختر اما ...!!
کارے کرد زمین و زمانو به لرزه درآورد ...
استخوان دست باباشو دادم دستش؛تا گرفت گذاشت رو سرش و گفت:😭👇
"آرزو داشتم یه روز بابام دست بکشه رو سرم ..."
#شهیدان #شهدا #شهید
شادے روح تمام شهدا صلواتے بفرستیم ...
@shohada_vamahdawiat
═══✼🖤✼═══
✨#پیامی_ازسوی_خدا ✨
ناامیدی ترسناڪ تر از پیری است
در پیری،
جسم ما مچاله میشود
در ناامیدی،
روح ما!
لاتَقنطوا مِن رَحمَة الله
از رحمت خداوند نا امید نشوید
✨زمر/۵۳✨
✾★ @shohada_vamahdawiat
4_87035338999988651.mp3
8.53M
🎤حاج میثم مطیعی
📌کنار قدم های جابر سوی نینوا رهسپاریم...
#پیشنهاد_دانلود👌
#اربعین
#حب_الحسین_یجمعنا
🌹✨ @shohada_vamahdawiat
🎯هر وقت تو زندگی خسته شدی و کم آوردی با عشق تکرار کن
❤️🍃إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
[ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ] ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﻢ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻛﻤﻚ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ .
🍃سوره فاتحه آیه 5🍃
👌شک نکن #خدا جوابتو میده
#تلنگر
#قرآن_بخوانیم
@shohada_vamahdawiat
#تلنگر
شهید باقری: جنگیدن در راه خدا خستگی نمییاره❗
اگر داریم #خسته میشیم،
ایراد اینه که یه چیز #غیر خدایی قاطی قضیه است!
#اندکے_تامل
#انگیزه
#عشق
#جنون
@shohada_vamahdawiat
#آقاےمن
☺️هر روز سعی کنید یک کاری برای امام زمانتان انجام دهید که شب وقتی می خواهید بخوابید بگویی آقاجان من این کار را برای شما کردم ولو شده یک صلوات بفرستی...
😍آقا شکورند، با محبتند دستتان را می گیرند.
🌹ولو یک #صلوات، یک #صدقه، یک #دعا_برای_فرج
🌸تعجیل در ظهور و سلامتی مولا صلوات
@shohada_vamahdawiat
▪️قدمهای تو
در میان ازدحام اینهمه ردّپا
به این روشنیست؛
اما بازهم پیدا نیست!...
کجایی ای قرار دلها...
#اربعین_مهدوی
@shohada_vamahdawiat
💢یاران واقعی امام زمان (عج)
🔹وقتی تابستون میشد و کلاسام تموم میشد میومدم شهریار پیش دایی و تابستونا رو باهم بودیم. یه شب از همون شبای تابستون که من پیشه دایی اسدخواب بودم، با صدای خیلی آرومی از خواب بیدار شدم، دیدم نور کم سوی چراغی روشنه... نگاه کردم دیدم دایی اسد کنار سجاده داره دعای عهد میخونه.
🔹من اون موقع متوجه نمیشدم چرا این کار رو میکنه، خوابیدم صبح که بیدار شدم گفتم دایی جون، من دیشب از خواب بیدار شدم دیدم تو داری دعا میخونی... این چه دعایی بود؟ اونم با لبخند همیشگی جواب داد: مجتبی جان اون دعا، دعای عهده... هر کسی این دعا رو چهل صبح بعد از نماز صبح بخونه وقت ظهور اقا امام زمان قطعا از یاران اون حضرت هست. منم به این امید چهل شب میخوام بخونمش که از یاران حضرت باشم...
🔹شهید اسدالله خزایی از پرسنل پاسگاه رزکان بیستم دی ماه 1397 بر اثر برخورد عمدی خودروی سارقین در شهریار به شهادت می رسد.
🌹✨ @shohada_vamahdawiat✨🌹
#مبارزه_با_راحت_طلبی 1
اولین قدم
🔷 اولین قدم برای خودسازی، مبارزه با مفهومی به نام "راحت طلبی" هست.
✔️ برای اینکه بتونیم با این هوای نفس فراگیر به خوبی مبارزه کنیم بهتره که اون رو بیشتر بشناسیم.☺️
🌺 امام صادق (ع) در کلام شریفی میفرماید:
«تفسیر عبودیت و بندگی، "بخشیدن همه چیز" است؛
و وسیله و سبب عبودیت، "مبارزه با هوای نفس" می باشد
و اینکه "خودت را مجبور به کارهایی کنی که دوست نداری"،
✅ و کلید این موضوع، «ترک راحت طلبی»
و دوست داشتن دوری از مکان های گناه است
و راه بندگی، فقیر دانستن خود نسبت به خداوند متعال است..
🌺 @shohada_vamahdawiat
4_622769025264386823.mp3
6.93M
🎤حاج میثم مطیعی
📌پشت سر مرقد مولا /رو به رو جاده و صحرا....
#پیشنهاد_دانلود👌
#اربعین
#حب_الحسین_یجمعنا
🌹✨ @shohada_vamahdawiat
°•↲خوشبَختِےیَعنے:😍❤️
جلوےامـامزمانتـღ🙃
وایسےوبگے:↶😊
↞آخَرینگنٖاهَمویٖادَمنمیٖاد 🙂🍃
#اللهمْعَجِلْالِوَلِیِڪالفَـــࢪَجـ♥️●◎
@shohada_vamahdawiat
🕊بـرادرمـ؛ رسول جان
✨ ایـن روزهـا وقـتـے بـہ گـلزار شـہـدا 🌹مـے روم خـاطـرات سـالهای گـذشـتـہ بـرایـم تـڪرار مـے شـود…هـر طـرف چـشـم مـے گـردانـم تـا شـایـد بـبـیـنـمـت 😭اما انـتـہـاے نـگـاهـم بـہ سـنـگ مـزارت مـے رسـد هـمـان خـانـہ ے ابـدے ڪہ هـمـیـشـہ ڪنـار شـہـدا✨ از خـدا طـلـب مے ڪردے…
اکـنـون ڪہ هـمـنـشـین اربـابـمان شـدے و بہ آرزویـت🌸 رسـیـدے خـوشـحـالـم، سـلام مـرا بـہ اربـابـمان بـرسـان و بـگـو بـراے صـبـورے دل خـانـواده هـاے شـہـدا🌹 دعـا کـند… براے مـا ڪہ دلـتـنـگ تـوایـم…😭😭
✨❤️✨🌸✨❤️✨🌸✨❤️✨
@shohada_vamahdawiat
#زندگی_به_سبک_شهدا
🍃روز سه شنبه دانشگاه برنامه داشتیم . از اول صبح به خاطر برگزاری همایش کلا سرپا بودم. ساعت دوازده بود که حمید زنگ زد وگفت که برای یک سری کارهای بانکی مرخصی گرفته و الان هم رفته خانه،پرسید برای ناهار به خانه می روم ؟
🍃گفتم : "حمید جان،ماهمایش داریم . احتمالاامروزدیر بیام. تو ناهارتو خوردی ، استراحت کن ."❤️
🍃ساعت پنج غروب بودکه به خانه رسیدم. حمید مثل مواقع دیگری که من دیرتر از او به خانه می رسیدم تاکنار در به استقبالم آمد🌷
ازدر پذیرایی که وارد شدم به حمید گفتم : " از بس سرپا بودم و خسته شدم حتی یه دقیقه هم نمی تونم بایستم ."
بعد هم همان جا جلوی در نقش زمین شدم.
کمی که جان گرفتم،به حمید گفتم :" ببخش امروز که تو زوداومدی من برنامه داشتم نتونستم بیام. حتما تنهایی توی خونه حوصلت سر رفته از بیکاری."🌹
🍃جواب داد:" همچین هم بیکار نبودم . یه سر بری آشپزخونه می فهمی 😉
🍃حدس زدم که ناهارگذاشته یا برای شام ازهمان موقع چیزی تدارک دیده باشد . واردآشپزخانه که شدم تمام خستگیم در رفت .😍
🍃با حوصله حدود 1000تا گردو دوپوست راکه چند روز پیش عمه ام به ما داده بود مغز کرده و فقط چندتایی مانده بود.
💕وقت هایی که حوصله اش می گرفت ، کارهایی می کرد کارستان☺️
🍃 گفتم :" حمید جان ! خدا خیرت بده . با این وضعیت کلاس و دانشگاه مونده بودم با این همه گردو چیکار کنم❤️
🍃حمید در حالی که با خوشحالی مغز گردوهای داخل سینی را این طرف و آن طرف می کرد ، گفت :" فرزانه ! ببین چقدر گردو داریم . یعنی تو می تونی هر روز برای من فسنجون درست کنی !"😶😂
📚یادت باشد ص 131
@shohada_vamahdawiat