eitaa logo
شهدا شرمنده ایم
246 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
9 فایل
کانال نگاهداشت یاد و خاطره شهدا-شهدا شرمنده ایم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 از 2_3 ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین. با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد. هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد. خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسـواس و سلیــــقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها . معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت، تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی. خادم امام زاده و هییت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد. میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع) ، بیشتر نگاهت میکند. 🏴 🕊🌹 https://eitaa.com/shohadaasharmandeim
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 در ماه مبارک رمضان متولد شد، در ماه مبارک رمضان برای فراگیری دروس حوزوی عزیمت کرد. در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد. در عملیات رمضان و مفقودالاثر شد . در ماه مبارک رمضان مطهرش به زادگاهش بازگشت . در عملیات رمضان مفقود شد و پیکرش بعد از 14 سال شناسایی و به زادگاهش منتقل شد. مادر بزرگوارش یک ماه قبل از پیدا شدن پیکر مطهر ، خواب می‌بیند که آمده و یک لباس گونی مانند تنش کرده است. ظاهراً اسیری بوده که آزاده شده و می‌گوید: همینطور که آمد سر روی زانوهای من گذاشت، او را بغل کردم و شروع کردم گریه کنم ، گفت : مادر گریه نکن من بحمدالله از بند صدام آزاد شدم . 🌹 https://eitaa.com/shohadaasharmandeim
🇵🇸🌴🥀🇵🇸🥀🌴🇵🇸 در امتدادِ پیداست ! اهل کہ باشے ‌براے می گذاری و باور داری را ... حتے اگر جایی آنسوی باشد در روز نمی توان از یاد نکرد 🇵🇸 🥀🇵🇸 https://eitaa.com/shohadaasharmandeim
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 شبها تا دیر وقت، زیر نور چراغ فانوس مشغول خواندن و نوشتن بود. می گفت : می خواهم زود خواندن و نوشتن را یاد بگیرم تا روضه خوان امام حسین (ع) شوم. محرم که می شد مردم را جمع می کرد و برای شان روضه می خواند. وقتی شهید شد، ۱۸ روز روی ارتفاعات کردستان مانده بود و ۲۸ روز بعد از شهادت آوردندش برای تشییع، بدنش سالم سالم بود و بوی عطر می داد. نُه سال بعد از شهادتش هم، وقتی شدت باران قبرش را خراب کرده بود، سنگ لحد را که برداشتیم، جنازه سالم بود. خواستند بیاورندش بیرون دست های شان خونی شد. راوی : 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴 https://eitaa.com/shohadaasharmandeim