💡 #خواندنی | ماجرای نامگذاری #هفته_وحدت
🗓 همانطور که می دانید فاصله میان ۱۲ ربیع الاول، ولادت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بنا بر روایات اهل سنت تا روز ۱۷ ربیع الاول که ولادت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بنا بر روایات موجود در شیعه است هفته وحدت نامیده شده است. روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرقه های اسلامی امری لازم و ضرروی است. وحدت میان شیعه و سنی باعث می شود تا جهان اسلام مقابل قدرت های استکباری پیروز شود.
💌 روایتی که می خوانید گوشه ای از داستان نامگذاری این ایام است:
🗡 از همان روزهای اولِ تبعید، آقای خامنهای با جریانی مواجه شد که کارشان، دمیدن بر اختلافات مذهبی منطقه بود. پول می گرفتند و کارهایی میکردند تا سُنی را پیش شیعه منفور کنند و شیعه را پیش سنی. ..آقای خامنهای برای مقابله با دسیسههای تفرقهافکنان، ابتدا راهِ دوستی با علمای اهلسنت منطقه را در پیش گرفت و برای مولویهای منطقه، پیام اتحاد فرستاد. ..بعد، کار از پیام و مکاتبه فراتر رفت. آقای خامنهای به دیدار مولویها میرفت و آنها به مهمانیِ این روحانیِ تبعیدی می آمدند.
🔶 قدم بعدی، عملیکردن پیشنهادی بکر و وحدت آفرین در راستای زدودن اختلافات بود؛ پیشنهاد نامگذاریِ هفتهای به نام «هفتۀ وحدت» و برگزاری جشنهایی به مناسبت میلاد حضرت رسول. «قبل از انقلاب، اولین بار این هفتۀ وحدتی را که امروز معمول شده، ما در ایرانشهر راه انداختیم. ایام ربیعالاول شد. من به مسجد نور، مسجدِ رفیق قدیمی، آقای مولوی قمرالدین رفتم و به ایشان گفتم روز دوازدهم، روایت شماست؛ روز هفدهم، روایت ماست. بین اینها فاصلۀ کمی است؛ بیایید از دوازدهم تا هفدهم را جشن بگیریم. و من به عنوان حسن نیت، روز دوازدهم را در مسجد آلرسول جشن میگیرم و همین کار را هم کردم.»
📚کتاب برتبعید
📖 صفحه ۱۶۳ و ۱۶۴
🥀 #خواندنی | صبر، نام دیگر توست
🌻 چندروایت کوتاه از زندگی زینب کبری سلاماللهعلیها
👌 صبر، نام دیگر اوست. نه! صبر، وامدار نام اوست. کدام روایت را بیاوریم که زندگی سراسر ابتلا و امتحان و سربلندی دختر علی علیهالسلام را، چنان که شایستۀ اوست، نشان دهد؟ اینها تنها چندلحظه است از عمر زینب کبری سلامالله علیها؛ بانویی که سختترینروز عالم را تاب آورد و از دشوارترینامتحان الهی، سربلند و سرفراز، بیرون آمد؛ آنقدر که جز زیبایی در آن ندیده باشد.
🌺 صدیقۀ صغری
روز پنجم جمادیالاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری بود؛ همانروزی که امیرالمؤمنین برای اولینبار پدر یکدختر شد. اسمش را گذاشتند«زینب»، زینت پدر. لقبش هم شد صدیقۀ صغری؛ دختر صدیقۀ کبری، دخترِ دختر پیامبر خدا.
😌 حسین، آرام جانش
نوزاد بود. در گهواره که میگذاشتندش، اگر حسین از جلوی چشمهایش دور میشد، بیقراری میکرد و صدای گریهاش در خانه میپیچید. حسین را که میآوردند، میخندید و آرام میگرفت.
بزرگ که شد، وقت نماز، قبل از اقامه، اول به صورت حسین نگاه میکرد و بعد قامت میبست.
☀️ عالمۀ غیرمعلّمه
فدک را از مادر گرفته بودند؛ به جبر و ظلم. صدیقۀ کبری در حضور اصحاب پیامبر، خطبهای خواند غرّا و فصیح که بعدها معروف شد به «خطبۀ فدکیه». مادر که خطبه میخواند، زینب هم آنجا بود. هفتساله یا کوچکتر. خطبه را همانیکبار در مسجد شنید؛ وقتی مادر با صدایی که فصاحت لحن پیامبر خاتم را داشت، کلمهها و عبارات طولانی را بر زبان میآورد.
زینب با همانیکبار شنیدن، کل خطبه را از بر شد. زینب شد مهمترینراوی خطبۀ فدکیه.
🍂 شرط ضمن عقد
عبدالله، پسرِ عموی زینب، جعفربنابوطالب علیهالسلام، بود. امیرالمؤمنین عبدالله را به نیکی میشناخت که وقتی به خواستگاری زینب آمد، مولا به دامادی قبولش کرد.
وقتی امیر علیهالسلام میخواست خطبۀ عقد را میان عبدالله و زینبش بخواند، شرط زینب را به او گفت. شرط این بود: «زینب از حسین جدا نشود. هروقت زینب خواست با برادرش حسین راهی سفر شود، او را منع نکن». عبدالله میدانست حسین، جان زینب است. همه میدانستند. سرش را پایین انداخت، لبخندی زد و پذیرفت. زینب علی شد همسر عبداللهبنجعفربنابوطالب...
╭─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╮
✅https://rubika.ir/ghadir_16 🆔https://eitaa.com/ghadir_14
╰─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╯