مصاحبه برخط و زنده، با پدر ومادر دانشمند هسته ای شهید مصطفی احمدی روشن
به زودی در ابرگروه براهین وقرارگاه عمار👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
🌴🌴نماز اول وقت،سفارش امام زمان ارواحنا فداه
کلینی و شیخ طوسی و شیخ طبرسی از زهری نقل کردند که گفت:
مدت مدیدی در طلب دیدار امام زمان بودم و در این راه مال فراوانی خرج کردم تا اینکه به خدمت محمد بن عثمان (دومین نایب خاص امام زمان در زمان غیبت صغری) رسیدم و با التماس از او خواستم مرا به حضور امام ببرد پاسخ منفی داد اما در مقابل تضرع بسیار من سرانجام لطف نمود و فرمود:
«فردا اول وقت نزد من بیا»
🌿فردای آن روز به خدمت محمد بن عثمان رفتم دیدم جوانی خوش سیما همراه اوست محمد بن عثمان به من اشاره کرد و گفت :
ایشان همان کسی است که در طلبش هستی .
🌿به نزد امام رفتم و آنچه سوال داشتم پرسیدم ایشان نیز پاسخ فرمود تا به خانه ای رسیدیم حضرت داخل آن خانه شد و دیگر ایشان را ندیدم اما در این دیدار امام دو بار به من فرمود:
«از رحمت خدا به دور است کسی که نماز صبح را به حدی به تاخیر اندازد تا ستاره ها دیده نشوند و نماز مغرب را به قدری به تاخیر اندازد تا ستاره ها نمایان شوند.»
زبور نور ص۲۱۱
#نمازاول_وقت
#نمازرا_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#التماس_دعای_ظهوروشهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀انگارخودآقا هم؛ حاج قاسم را زیارت میکنه
ویه لحظه متوجه میشه همه دارن
نگاهش میکنن....
#سربازولایت
#جانفدا
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان!💔
ما همه میریم تو می مونی...
#شهیدطریق_االقدس
#سیدالمقاومه
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 صحبت های شنیدنی حاج قاسم در مورد اصرار یک رزمنده کم سن و سال برای رفتن به جبهه
... و واکنش تأملبرانگیز مادر او ...
#سلام_خدابرشهیدان
#شهادت_هنرمردان_خداست
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی آیت الله خامنهای به همراه شهید چمران برای شناسایی دشمن وارد خاک عراق شدن
▪️🥀اگر همچنان نسبت به اقامه نماز جمعه رهبر انقلاب آن هم در زمانی که اسرائیلیها تهدید به حمله هوایی کرده بودند سوال دارید، این خاطره را از زبان آقای خامنهای بشنوید تا ببینید که ایشان در این زمینه سابقهدار هم هستند.
جانم فدای رهبرم ..
#اللهم_احفظ_قائدناالامام_الخامنه_ای
#جمعه_نصر
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌴🌴مهدی اینگونه است...
امام رضا علیه السلام فرمودند:
مهدی (عجل الله فرجه) داناترین، حکیم ترین، پرهیزکارترین، بردبارترین، بخشنده ترین و عابد ترین مردمان است، دیدگانش در خواب فرو میرود ولی دلش همیشه بیدار است و فرشتگان با او سخن می گویند... دعایش همواره به اجابت میرسد، اگر در مورد سنگی نفرین کند، از وسط به دو نیم میشود.*۱
مهدی (علیه السلام) دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته میشود. یکی دانشِ بیکران و دیگری استجابت دعا.*۲
۱- الزام الناصب صفحه ۹
۲- عیون اخبارالرضا
#غروب_دلتنگی_جمعه_ها
#جمعه_های_انتظار
🥀شهید حاج عباس نیلفروشان در تفحص امروز پیدا شد
🔹زمان مراسم تشیع و تدفین
در گلستان شهدا اصفهان متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد.
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷شهید حاج ابراهیم عقیل، فرمانده حزب الله: خدای سبحان ما را پیروز خواهد کرد، به روش جنگ بدر و احزاب...
#سلام_خدابرشهیدان
#شهدای_مقاومت_حزب_الله
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی شوخی با حضرت آقا هم شوخی☺️
@shohadabarahin_amar
💠 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللهِ وَابْنَ خُلَفَائِهِ وَأَبَا خَلِيفَتِهِ
🍃 گدای سامره
ای جان ما و جمله جهان مبتلای تو
جنّ و ملک غلام تو و خاک پای تو
خوشبخت هرکه با غم و مهر تو خو گرفت
بدبخت آن کسی که نشد مبتلای تو
با هرکه نیست یار تو بیگانه گشتهایم
از آن زمان که شد دل ما آشنای تو
جانها شده مقیم حریمت که میوزد
بوی بهشت از حرم جانفزای تو
دلها شده کبوتر بام تو یا حسن
بال فرشتگان شده فرش سرای تو
از طلعت تو نور به هفت آسمان رسد
خورشید و ماه، مشتری سامرای تو
هرجا گدای سامره گفتند، دل تپید
تو پادشاه عالمی و ما گدای تو
گشتیم هرچه در دل ویران، امین حق
گنجی در آن نبود به غیر از ولای تو
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_أبا_الحجّة
#یا_حسنبنعلی_العسکری
#ولادت_امام_حسن_عسکری_مبارک💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
نماز اول وقت
🌴برای رسیدن به درجات عالیه همواره باید مراقبه هایی در گفتار و کردار آدمی در مسیر تهذیب نفس صورت گیرد
شهدای عزیز ما شاهدان این واقعیت هستند که همواره در تحصیل حسنات عالیه پیشتاز بودند.
🌿اگر میخواهی محبوب خدا شوی
پس عاشقانه و مشتاقانه بسویش بشتاب
که تاخیر جایز نیست
نماز رشته وصال توست با یگانه معبودت که نجوا کنی و دلت را به نگاه و لطفش گره بزنی
سردار عزیز ما هم همیشه میگفت: "مبادا کار کردن باعث به تاخیر افتادن نمازت شود و به نماز اول وقت توجه نشود.
حاجی به شدت توصیه به نماز اول وقت داشت"
#نمازاول_وقت_سیره_مردان_الهی
#نمازرا_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#التماس_دعای_ظهوروشهادت
#دعای_مادر
🌱محمدرضا! چه خبره، چرا زل زدی به مادر؟
- وقتی نماز میخونه، دوست داشتنیتر میشه.
دقایقی بعد نماز مادر تمام شد. محمدرضا گفت:« قبول باشه #مادر!».
مادرم به محمدرضا که کنارش نشسته بود، نگاهی کرد و گفت:« قبول حق پسرم!».
🥀محمدرضا خود را به مادر نزدیک کرد و ملتمسانه گفت:« مامان! برام دعا کن. میگن دعای مادر در حق فرزندش زود جواب میده.».
مادرم گفت:« همیشه واسهی سلامتی و عاقبت به خیریتون دعا میکنم. حالا حاجتت چیه؟».
محمدرضا زیر لب گفت:« دوست دارم شهید بشم، البته اگه لایق باشم.».
≺≺شهید محمد رضا ابراهیمی≻≻
منبع فرهنگنامه شهدای سمنان
#شهادت_هنرمردان_خداست
#باشهداگم_نمیشویم
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 صبر و استواری دختر شهید سیدحسن نصرالله
بـــا زیـــرنویــــس فـــــارســــی
#دختران_شهدا
#شهیدسیدحسن_نصرالله
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداحافظ بابا ...😢
جات ❤️ اینجاست
اخرین وداع دختر با پدر شهید مدافع حرم محمد جعفر حسینی
روز دختر مبارک
#دختران_شهدا
#سلام_خدابرشهیدان
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
#سپر_سرخ 🔻قسمت 0⃣3⃣ ▫️از رنگ پریدۀ صورتم درماندگیام پیدا بود که موبایل را پایین آورد، لبخندی
📕رمان #سپر_سرخ
قسمت 1⃣3⃣
▫️در سرخی تنگ غروب، چشمانش بیش از آنکه عاشق باشد، وحشی شده و اینبار عزم کرده بود تسلیمم کند که با قدرت خط و نشان کشید: «ببین! همونجوری که تونستم این عکس رو از گوشی ابوزینب بردارم، خیلی اطلاعات دیگه هم به دست اوردم! خیلی راحت میتونم زندگی هر دوتون رو نابود کنم! تو یا مال من میشی یا تاوان بدی پس میدی!»
▪️دربرابر طوفان کلماتی که از دهانش میشنیدم، آتش خشمم خاکستر شده و قلبم از ترس یخ زده بود.
▫️نفسم میان سینه مانده بود، نمیتوانستم لب از لب باز کنم و اینهمه پریشانیام انگار دلش را میسوزاند که از قلۀ قاطعیت به زیر آمد و با لحنی لطیف راه چاره را نشانم داد: «ببین عزیزم! من نمیخوام اذیتت کنم! من فقط میخوام تو کنارم باشی، پس لطفاً مجبورم نکن!»
▪️قرص خورشید کاملاً پنهان شده بود، این لحظات گرگ و میش بعد از غروب، دلم را بیشتر میترساند و او تهدیدی دیگر به خاطرش آمده بود که خودش را روی نیمکت به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد: «این حرفها باید بین خودمون بمونه. اگه بفهمم به کسی چیزی گفتی، حتی به نورالهدی، اون کاری رو انجام میدم که دوست ندارم!»
▫️با ترسی که در تمام رگهایم میدوید مظلومانه نگاهش کردم و پرسیدم: «اگه دوستم داری، چرا میخوای عذابم بدی؟ چرا باور نمیکنی اینکه نمیخوام کنار تو باشم، هیچ ربطی به اون نداره؟»
▪️لبخندی زد و چه لبخند تلخی که مثل زهر، دلم را به هم زد و با لحنی تلختر متلک انداخت: «پس ناراحت نمیشی به زنش بگم یه شب تو بیابونهای عراق، شوهرش با یه دختر تنها بوده و چند سال بعد، همون دختر بلند شده از عراق اومده ایران و دوباره یه شب تو شادگان همدیگه رو دیدن؟»
▫️ابوزینب نبود تا دربرابر اینهمه بیحیاییاش در دهانش بکوبد و بعد از شهادتش، موبایلش به دست عامر افتاده بود تا اینطور زجرکشم کند!
▪️میدید کار دلم را ساخته و دیگر نفسی برایم نمانده که با غرور از روی نیمکت بلند شد و انگار حیلۀ دیگری به ذهنش رسیده بود که ذوقزده به سمتم چرخید: «در ضمن به زنش میگم من نامزد اون دختر هستم اما متاسفانه ارتباط این دو تا باعث شده زندگی من خراب بشه!»
▫️دستانش آشکارا میلرزید، در چشمانش شیطان میخندید و باور کردم دیوانه شده است که یک لحظه تهدیدم میکرد و یک لحظه عاشقانه به فدایم میرفت: «عزیزم! فقط کافیه با من راه بیای! تو کنار من باشی، نمیذارم هیچ صدمهای بهت بخوره، دنیا رو به پات میریزم!»
▪️از اینهمه جنونی که به جانش افتاده بود، حالم به هم میخورد و احساس خفگی پیدا کرده بودم؛ به هزار زحمت از جا بلند شدم و با قدمهای سرگردانم خودم را به سمت بیمارستان کشیدم که صدا رساند:«من خیلی وقت ندارم عراق بمونم، باید برگردم!زودتر خبر بده میخوای چی کار کنی!»
▫️دیگر به حال خودم نبودم و حتی به درستی نمیفهمیدم چه میگوید که انگار بدبختیهای من با عامر آغاز شده و تمامی نداشت.
▪️در منتهای پریشانی و وحشت، تا شب دور خودم میچرخیدم و حتی نمیتوانستم با کسی کلامی درددل کنم.
▫️بیهدف در اینترنت میگشتم بلکه فکرم به چیز دیگری مشغول باشد و این شبها، فضای مجازی پُر شده بود از اغتشاشات ایران.
▪️تازه خیابانهای عراق آرام گرفته و نوبت ایران بود تا به بهانه گرانی بنزین، آرامش شبهایش به هم بریزد؛ انگار این دو بازوی مبارزه با تروریستها، باید تاوان سقوط داعش را پس میدادند که دشمنان میدان جنگ را به خیابانهای بغداد و پس از آن تهران کشیده بودند.
▫️کلیپها را با بیحوصلگی نگاه میکردم، هنوز داغ شهادت مظلومانۀ ابوزینب روی دلم بود و نمیدانستم حالا در ایران چند نفر مثل او غریبانه شهید میشوند.
▪️چشمان شکستۀ مهدی به خاطرم آمده بود؛ همان شبی که خواهش میکرد برای شفای شیرخوارش دعا کنم و نمیدانستم بعد از ۸ ماه، او و همسرش چه حالی دارند و حالا تهدید عامر، مثل تیری در قلبم مانده بود که با هر نفس، حالم بدتر میشد.
▫️عامر به هوای نورالهدی به عراق برگشته و ظاهراً همین چند روزی که میهان خانۀ خواهرش شده بود، گوشی ابوزینب را زیر و رو کرده و با آنچه به دستش افتاده بود، میخواست بعد از هفت سال من را تسلیم کند.
▪️چند شب تا صبح فقط گریه میکردم و از خدا میخواستم از شرّ عامر نجاتم دهد و در یکی از همین نیمهشبها پیام داد.
▫️حتی تحمل خواندن کلماتش را نداشتم اما میترسیدم دیوانگیاش کار دستم دهد که از سر استیصال پیام را باز کردم و او درست مثل یک عاشق نوشته بود:«سلام عزیزم! تو که به من زنگ نمیزنی اما من دلم خیلی برات تنگ شده!»
▪️هنوز نگاهم به آخر پیامش نرسیده بود که یک عکس ارسال کرد و پیش از آنکه باز شود، پیام داد: «آمال! من این عکس رو با گریه دارم میفرستم! تو منو دیوونه کردی، یه کاری نکن تا با همین عکس زندگیات رو به آتیش بکشم!»...
📖 ادامه دارد...
✍️ نویسنده: فاطمه ولینژاد
برگی از خاطرات شهدا 🌷🌷
... نمی دانم آقا با چه قلمی روی کاغذی، سه خط نوشتند و به دست من دادند و فرمودند: «این را به خانمیرزا بده و دیگر مانع فرمانده لشکر صاحب الزمان نشو!»
باز تلاشم را کردم شاید اثری داشته باشد. گفتم: آقا بگذارین امتحان آخرش را بده، خودم راهی اش می کنم.
آقا با کمی غضب فرمودند: «اگر به خان میرزا اجازه ندی روز قیامت، از مادرم، حضرت زهرا(س) می خواهم به تو پشت کند.»
🥀دستم را روی چشم گذاشتم و گفتم: من و خان میرزا فدای امام زمان(عج)...
در وصیتش نوشته بود:... باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست
امیدوارم که از این سرباز عقب مانده از لشکرت راضی شوی و مرا ببخش اگر گنهکارم، مرا ببخش اگر خطا کارم.
🍂 مهدی جان در قدمگاه هایت که محل خانواده شهدا بود میرفتم ومتوسل میشدم.آخر درِ ورود به درگاه خدا از آنجا میگذرد.کجا را غیر از این راه میتوانستم پیدا کنم. مهدی جان شاید در اوایل نمی دانستم ولی بعداً فهمیدم که درِ ورود به پیشگاه خدا ازکنار بازماندگان شهدا می گذرد.درِ راه یابی به تو واجدادت،از خانه ی شهدا نورش سوسو میزند...
ﻣﻨﺒﻊ: ﻛﺘﺎﺏ ﺭاﺯ ﻳﻚ ﭘﺮﻭاﻧﻪ..
#شهید #خانمیرزا_استواری
🕊شبتون معطًر به عِطرِ شهدا 🕊