🌴#برگیازخاطرات✨
🥀یکی از خصوصیّات آقا مهدی این بود که در هر حالی که در خانه بود، پدر و مادر که وارد منزل میشدند، مهدی بلند میشد چه در حال استراحت چه وقتی که مشغول کار مهمی بود
🥀🥀 حتی یادمه آقامهدی یکبار در چتربازی پایش آسیب شدید دیده بود، برای هر کاری با عصا جابهجا میشد حتی در آن حال هم برای پدر و مادر بلند میشد.
✍🏻به راویت برادر شهید
#شهید_مهدی_بختیاری🕊
🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#همپای_انقلاب🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
🌴#برگیازخاطرات✨
یک روز ازم پرسید: باباجان! شما خمس اموالت رو دادی؟
تعجب کردم؛ باخودم گفتم: پسر سیزده ساله رو چه به این حرف ها؟؟!..
با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم، حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم: نه پسرم، خمس امسال رو ندادم...
از فردای آنروز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه های مختلف اعتصاب غذا کرد. وقتی بررسی کردم فهمیدم بخاطر همان بحث خمس بوده!!!
#شهید_مهدی_کبیرزاده
یاد شهدا باصلوات🥀
#سلام_بر_شهدا
#تداوم_راه_شهدا
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌴#برگیازخاطرات
برای درمان به انگلیس اعزام شد!
خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید
توجه نکردند و هرچه زدند، بدنش نپذیرفت!
خون یک مسلمان جواب داد
پزشکش که دکتر کلیز نام داشت، بواسطهی آن مسلمان شد و گفت: یک معجزه است:)
#شهید_حمیدرضا_مدنی_قمصری
#سلام_خدابرشهدا
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌴#برگیازخاطرات✨
مدافعحرمی با موهای اتوکشیده
🍃وقتی میخواست به مسجد برود، بهترین لباسهایش را میپوشید. اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را میدید که داشت به موهایش اتو میکشید و لباس نو میپوشید یا کفشش را واکس میزد، فکر میکرد محمدرضا به مراسم عروسی میرود یا جایی دعوت است؛ درحالیکه میخواست به مسجد برود، نماز بخواند و برگردد.
🥀حرفش هم این بود که حزباللهی باید شیک و مجلسی باشد. با دو کلمه شیک و مجلسی، همه آن فعالیتهایی را که میکرد، به طرف مقابلش نشان میداد. همیشه میگفتم تو میخواهی بروی نماز بخوانی و بیایی؛ اتوکشیدن مویت برای چیست؟ برای چی لباست را عوض میکنی؟ آخر کفشت نیاز به واکس ندارد! اصلا با دمپایی برو!
🍃میگفت من دلم میخواهد وقتی به عنوان یک بسیجی وارد مسجد میشوم و وقتی از در مسجد بیرون میآیم، اگر کسی من را دید، نگوید که حزباللهیها را نگاه کن! همه شلختهاند! ببین همهشان پیراهن این مدلی دارند و کفششان لخلخ میکند.
راوی:مادر شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهادت_هنرمردان_خداست
#سلام_خدابرشهیدان
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌴#برگیازخاطرات شهدا✨
🌷حقوق خود را که دریافت کرد،
به فروشگاه محله رفت و از صاحب فروشگاه،
خواستار لیست اسامی کسانی شد که بدلیل
تنگدستی، توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند
بدهی کسانیکه از صاحب فروشگاه
نسیه خرید کرده بودند را پرداخت کرد!
دفعه بعد که برای انجام همین کار
به فروشگاه رفت صاحبش از او پرسید:
تو به فکرِ آیندهات نیستی؟!
🥀چرا پولت را برای خرید خانه پسانداز نمیکنی
درحالیکه به صاحب فروشگاه نگاه میکرد،
با لبخند جواب داد: همین کار را میکنم،
در حال خرید یک خانه در بهشت هستم(:
#شهید_یاسر_ایمنشمس
#شهدای_حزب_الله
#سلام_خدابرشهیدان
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌴#برگیازخاطرات✨
🌷موقع خرید جهیزیه مادرم میخواست سنگ تمام بگذارد. فهرست عریض و طویلی تهیه کرده بود و هر روز چند قلمی به آن اضافه میکرد. امروز تخت و سرویس خواب، فردا مبل و میز ناهارخوری و... هر چه کردم نتونستم منصرفش کنم. دست به دامان علی شدم.
🥀 آمد و خطبهای خواند غرا! به زمین اشاره کرد و گفت: مادرجان مگه قرار نیست یک روزی بریم اون زیر؟ مادرم لبش را گزید: خدا مرگم بده! اول زندگی به او زیر چی کار داری علی آقا؟ علی خندید: اول و آخر نداره مادرجان! آخرش سر از اون زیر در میآریم. بذارید روی خاک باشیم.
بذارید باهاش انس بگیریم، بذارید همین یکی دو وجب فاصله را هم کم کنیم. مادرم خلع سلاح شد. خیلی چیزها را از لیست خرید حذف کردیم. نه مبل و نه تخت و نه ...
راوی :همسر شهید
🍂پ.ن: سبک حیات شهدا طوری پیش میرفت که راحت از آنرها میشدند و بال پروازی میگرفتند به مسیر وحیاتی ابدی...
روش زندگی را خودمان انتخاب میکنیم با مصباح هدایتی که خدا در این دنیا به ما نشان میدهد مهم آنست ببینیم و درست انتخاب کنیم.مرگی تاجرانه بنام شهادتم آرزوست .
سبکبال باشیم چون شهدا .🌷
🌘🥀عاقبتتون شهدایی🥀🌘
🌴#برگیازخاطرات✨
🥀حسین از یکسال قبل از شهادتش، نمازهای خود را دو برابر میخواند و وقتی سؤال میکردیم، میگفت «در دوران دفاع مقدس نمازهایی دارم که معلوم نیست ادا یا قضا شده و یا شکسته بود و آنها را دارم دوباره میخوانم تا مدیون نباشم.»
🌷شهید تابسته خیلی به بیتالمال حسّاس بود و حتی یکوقت برای تقسیم غذا رفته بود و در راه بازگشت، غذاهایی را که مانده بود، به دو نفر داده بود و وقتی آمد، ناراحت از این کار بود و قیمت بهترین غذا را گرفت و پول این دو غذا را به پشتیبانی تحویل داد.
به روایت همرزم
#شهید_حسین_تابسته
#مارامدافعان_حرم_آفریدند
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌴#برگیازخاطرات✨
چند بار ساواک دستگیرش کرد. یک بار، بدجورے شکنجه اش داده بودند.
روزے که آزادش کردند, وقتے میخواست برود حمام, دیدم زیر پیراهنش پر از لکه هاے خشک شدهے خون است, اثر تازیانه ها.
بعدا فهمیدم بینی اش را هم شکسته اند. خودش یک کلام راجع به بلاهایے که سرش در آورده بودند چیزے نگفت.
هروقت مادر میگفت این از خدا بے خبرها چے به روزت آوردن؟ میگفت هیچی مادر....
#شهید_احمد_کاظمی🕊
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar