eitaa logo
شهدای شهرستان بشرویه
309 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
664 ویدیو
13 فایل
- گزیده وصیت نامه و عکس شهدای شهرستان بشرویه(بشرویه،ارسک،رقه،نیگنان و...) بر اساس روزشمارشهادت. ارتباط با ادمین و ارایه انتقادات و پیشنهادات: @jabarootyan
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️خداوندا تو مي‌داني كه من كوچك‌ تر از آنم كه بتوانم خدمتي بنمايم ليكن جسمي ضعيف دراختيار دارم كه البته در اختيار توست و آن را در راه تو اي پروردگار جهانيان فداخواهم‌كرد. 🆔@shohadaboshroyeh
گرامی می داریم یادونام شهیدان والامقام عملیات دو روزه کربلای ۴ شهرستان بشرویه که در روز دوم عملیات(۱۳۶۵/۱۰/۴) شهید شده اند. 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 📿شادی ارواح مطهرشان صلوات 🆔@shohadaboshroyeh
مجاهدت آنها که به عنوان غواصان دریادل در قضایای کربلایی ۴و۵ معروف شدند.هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت. آنها همچنان که خدای متعال فرموده است زنده اند. ما باید تلاش کنیم آن ارزش هایی را که آنان به خاطر آن در این میدان ها وارد شده اند زنده بداریم. متعلق به همه ملت ایرانند. «مقام معظم رهبری»(۱۳۸۲/۷/۲۳) 📆 ۱۳۶۵/۱۰/۴ 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 📿شادی ارواح مطهرشان صلوات 🆔@shohadaboshroyeh
🕯مجاهدت آنها که به عنوان غواصان دریادل در قضایای کربلایی ۴و۵ معروف شدند.هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت. آنها همچنان که خدای متعال فرموده است زنده اند. ما باید تلاش کنیم آن ارزش هایی را که آنان به خاطر آن در این میدان ها وارد شده اند زنده بداریم. متعلق به همه ملت ایرانند. «مقام معظم رهبری»(۱۳۸۲/۷/۲۳) 📆 ۱۳۶۵/۱۰/۴ 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 📿شادی ارواح مطهرشان صلوات 🆔@shohadaboshroyeh عضویت👈
✨آموزش غواصی تمام انرژی بچه‌ها را می‌گرفت روزی چندین و چند ساعت شنا و کارهای رزمی بچه‌ها را به شدت خسته می‌کرد. همه دنبال فرصتی می‌گشتند تا استراحت کنند. شب که می‌شد بچه‌ها بعد صرف شام به سرعت می‌خوابیدند. یک شب که اسم من در لوحه نگهبانی قرار داشت،نیمه‌های شب بود که پاس بخش من را بیدار کرد تا سر پست نگهبانی بروم. به سختی چشم‌هایم را باز کردم و نگاهی به اطراف انداختم.مهدی سر جایش نبود. تعجب کردم، با خود گفتم:« مهدی که نگهبان نبوده!» از جا بلند شدم و لباسم را پوشیدم .آمدم که پوتینم را بپوشم؛ دیدم پوتینم نیست. نه تنها پوتین من، بلکه هیچ پوتینی نبود و فقط چند جفت دمپایی جلوی در بود. دمپایی را پوشیدم.سایه یک نفر در کنار دیوار آسایشگاه مشخص بود.آرام جلو رفتم،دیدم مهدی با علاقه مشغول واکس زدن پوتین‌های بچه‌هاست. از دیدن من اصلاً خوشحال نشد بلکه ناراحت هم شد. می‌خواستم حرفی بزنم ،پیش دستی کرد و از من خواهش کرد که بچه‌ها متوجه نشوند. بعد از آن شب بارها مهدی را دیدم که از خوابش می‌گذرد و در دل شب مشغول واکس زدن پوتین رزمنده‌هاست. سیره شهید والامقام: 🌹 📢راوی:آقای علی فرهادی 📚منبع : کتاب سه پهلوان غواص 📿شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🆔 @shohadaboshroyeh عضویت👆