پرودگاراچشمانمتارمیبینه
تازهمتوجهشدمزهرامچرا
چشماشتارمیدید...💔😭
『شُھداۍِدهههشتـٰادۍ』
تازخمسربابارومیبینه بااشکزخمبابارومیشوره...😭💔
بیبییادیهچیزیمیوفته
یاداونشبیکهتومدینه
آقامونازدیدنزهراشداشت
سرشوبهدیوارمیزدودرخفاگریهمیکرد...💔
وقتیاسمابهآقاگفتن:
مولایمنپیشبچههااینجوریگریه
نکن،دقمیکنن...😭💔
『شُھداۍِدهههشتـٰادۍ』
وقتیاسمابهآقاگفتن: مولایمنپیشبچههااینجوریگریه نکن،دقمیکنن...😭💔
آقابهاسمامیگنکهاخهگریهام
ازاینهزهرابهمندردودلاشرونگفت...💔😭