eitaa logo
🌹شُهَدایی🌹
333 دنبال‌کننده
532 عکس
67 ویدیو
1 فایل
" 🌹 شهدا 🌹 سنگ نشانند که ره گم نشود" ♥️شرط شهید شدن ♡شهید بودن♡ است اینجا 'شهیدانه زیستن' را می اموزیم... #شهادت #شهدا کپی باذکر صلوات حلال♥️👌 👩‍💻اَدمین(پیشنها،انتقاد،تبادل): @Ivajpu https://eitaa.com/joinchat/1662386420C8a396aba88
مشاهده در ایتا
دانلود
یک ‌روز برای اطلاع از وضعیت تحصیلی او به مدرسه راهنمایی الغدیر رفتم. معاون مدرسه نمرات او را به من نشان داد دیدم معدل ایشان (19) نوزده است.  در زنگ تفریح وقتی معلمان به دفتر ‌آمدند از تک‌تک اساتید سؤال کردم همه از اخلاق و رفتار او راضی بودند و او را از شاگردان ممتاز کلاس می‌دانستند. استاد آیین نگارش او به من گفت شما نویسنده هستی؟؟ به ایشان گفتم خیر ، گفت عباس یک ذوق هنری در نوشتن دارد اگر همین‌طور پیش برود در آینده نویسنده‌ای توانا خواهد شد. تولد🌹گرامیباد... ٜٜ ٜ̽❰͞͞♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ̽❰͞͞♥️❱
🍀🍀🍀 پول ها و طلاهاش رو داد و خداحافظي کرد ، داشت از درب ستادپشتيباني جنگ مي رفت بيرون که مسئول ستاد گفت:مادر رسيدتون رو نمي گيرين؟!پيرزن لبخندي زد و گفت: من براي دادن شوهرو دو تا پسرم ازکسي رسيد نگرفتم ، اينا که ديگه چيزي نيست... 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
°•••... با عصبانيت فرياد زدم : اين بچه رو كي آورده اينجا! مرد ميانسالي براي وساطت آمد:بَرش نگردونيد.اين بچه حالا كه اومده ، من خودم ازش مراقبت مي كنم . گفتم : نميشه پدر جان ، اگه اين بچه شهيد بشه ،  فردا پدر و مادرش مشكل درست مي كنند ، مردم بدبين ميشن . گفت:☆پدر اين بچه منم !!☆خواهش ميكنم بذاريد بمونه .☆سيزده سالشه☆ اما به اندازه يه مرد پنجاه  ساله قدرت داره...•••° ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🦋🦋کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها "اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا.می گفت : " این جا رو نیگا کن ، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان ؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ " بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.می گفت : " اینایی که می بینی ، همه نوزده ، بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ".از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره... 🦋🦋 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🌱🌱🌱 شاگرد زرنگ کلاس درس و کنکور، با کوله باری از کتاب و جزوه راهی جبهه شد و در خاکریزها درس خواند تا اینکه در رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه تبریز قبول شد. زمانی‌که خبر قبولی‌اش آمد، خبر شهادتش را هم آوردند... 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🍃 متولد سال ۱۳۷۲ اهل سمنان و از دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) بود که بیستم خرداد ماه ۱۳۹۵ در دفاع از حریم اهل بیت (ع) توسط تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید...🍃 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🌹چند روز بعد از عمليات ، يک نفر رو ديدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش هر جا مي رفت ، همراه خودش مي برد. از يکيدپرسيدم:چشه اين بچه؟ گفت:توي عمليات آرپي جي زن بوده ، آنقدر آرپي جي زده که ديگه نمي شنوه ،بايد براش بنويسي تا بفهمه... ❤️‍🩹 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🔥غواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم ، من رو هول بده تو آب! فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي. غواص جواب داد: نه ، پاي حرف امام ايستادم . فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم. والفجر8،اروند رود وحشي،فرمانده تا داد زد يا زهرا ،غواص قصه ي ما اولين نفري بود که توی آب پريد ! و اولين نفري بود که به شهادت رسيد! من و شما چقدر پاي حرف امام ايستاده ايم؟ 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
ترکشي به سينه اش نشسته بود . برده بودنش برای اخرين عمل جراحي.قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن : بمان! بعد از عمل مرخصت مي کنن ،اينجوري خطرناکه. گفت: وقتي اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمي خوام...   ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
💧💧💧 سر مزار اميرنشسته بودم که يه جوانی آمدو گفت:شما بااين شهيدنسبتي دارين؟ گفتم: بله! من برادرش هستم. گفت:راستش من مسلمان نبودم.بنابه دلايلي به زورمسلمان شدم!اماقلباً اسلام نياوردم...يه روز اتفاقي عکس برادرتون رو ديدم،حالت عجيبي بهم دست داد.انگار عکسش باهام حرف ميزد.با ديدنش عاشق اسلام شدم !قلباً ايمان آوردم... 💧💧💧   🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🌼🌼🌼 سردار،هرماه 10هزارتومان به شخصي كه عليل بودو روي ويلچر  مي نشست مي داد . در ماه آخر كه به سراغش رفته بود ، بيست هزار تومان به او داده وگفته بود : شايد ماه ديگر نباشم . اين قضيه را بعد از شهادتش شنيدم و آن مرد براي هر كس تعريف مي كرد .   🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🥀خمپاره که آمد يکي داد مي زد : ساکت شو ! ساکت شو ! تو نمي توني اشک منو در بياري!!؟؟  رفتم سمت صدا. ديدم يک نفر انگشت هايش قطع شده . اين حرف را به دست خوني اش مي گويد : ساکت شو! ساکت شو! تو ...🥀🥀🥀   🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🌙دو ماه ازشروع جنگ تحميلي گذشته بود.يك شب بچه ها خبر آوردند كه يك بسيجي اصفهاني درارتفاعات كاني مانگا تكه تكه شده است بچه ها رفتند و باهر زحمتي که بودبدن مطهرشهيد رادرون كيسه اي گذاشتند و آوردند. آنچه موجب شگفتي ما شد، وصيت نامه ي اين برادر بود كه نوشته بود:«خدايا! اگر مرا لايق يافتي،چون مولايم اباعبدالله الحسين (ع) با بدن پاره پاره ببر.»🌙 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
✨دو تا از بچه‌های گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند و‌ های های می‌خندیدند. گفتم: 'این کیه؟' گفتند: 'عراقی' گفتم: 'چطوری اسیرش کردید؟ ' می‌خندیدند .. ! گفتند: 'از شب عملیات پنهان شده بود ..! تشنگی فشار آورده ، با لباس بسیجی‌ها آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بود، پول داده بود😂! ' اینطوری لو رفته بود. بچه ها هنوز میخندیدند ..😅 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🪶🪶🪶 هر وقت میخواهيم با سيد برويم توي شهر قدمي بزنيم ، يکي دونفر جلوترمي روند تا اگر بوي کباب شنيدندخبرش کنند. حساسيت دارد به بوي کباب ،خيلي حالش بد مي شود!!. يک بار خيلي اصرارکرديم که چرا؟گفت:«اگر در ميدان مين بودي و به خاطر اشتباهي،مين فسفري عمل مي کرد و دوستت براي اينکه معبر و عمليات لو نرود ، آن را مي گرفت زير شکمش و ذره ذره آب مي شد و حتي داد وفریادهمدنمي زد و ازاين ماجرا فقط بوي بدن کباب شده توي فضا مي ماند،تو به اين بو حساس نمي شدي⁉️😞» 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
💕پرسید : "ناهار چی داریم مادر؟" مادر گفت : "باقالی پلو باماهی." باخنده روکردبه مادروگفت : "ماامروزاین ماهیها را میخوریم ویک روزی این ماهی ها مارا .. " چندوقت بعد در عملیات والفجر ۸ درون اروندرود گم شد .. مادر تا آخر عمرلب به ماهی نزد .. .. 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🐚او طی نامه ای به صدام حسین او رابه نبرد در دشت عباس فراخواند صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف به دشت عباس فرستاد عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده و هفتم شده بود.پس ازنبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خورده و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت میگیرد...🐚 سرلشکر 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
««,همیشه پس از اتمام کار از اولین لحظه ای که به خانه می آمد برای خبرگرفتن از ما و یا هماهنگی برای سرگرمی و دورهمی های دوستانه مان به ما زنگ میزدهمیشه فوتبال یا با کامپیوتر بازی میکردیم. از کوه ها بالا میرفتیم تا به مقام حضرت صالح علیه السلام برسیم و طبق خواسته احمد ناهار و شام میخوردیم،یادم میاد که قرار گذاشته بودیم بار دیگر به آنجا برویم ولی خوش شانس نبودیم...،»» 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
⛓رسيديم به جايي که دشمن سيم خاردار کشيده بود.فرصت نبودکه سيم خاردارها راباز کنيم.مانده بوديم که چکار کنيم . يه لحظه احساس کردم اتفاقي افتاد . نگاه کردم ديدم يکي از رزمنده هاخودش رو انداخته روي سيم خاردار و بچه ها را قسم ميده که ازروي بدنش رد بشن و برن جلو تا عمليات به تعويق نيفته.بچه ها با اصرار او رد شدند و گوشت و پوست اين رزمنده ي دلاوربه سيم خاردار دوخته شد...⛓ 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
✅خيره شده بود به آسمان . حسابي رفته بود توي لاک خودش.بهش گفتم : « چي شده محمد؟ » انگار که بغض کرده باشه ،گفت:«بالاخره نفهميدم ارباً اربا يعني چي؟ميگن آدم مثل گوشت کوبيده ميشه...يا بايد بعداز عمليات کربلاي 5 برم کتاب بخونم ياهمين جا توي خط مقدم بهش برسم »...توي بهشت زهرا که مي خواستند دفنش کنن ، ديدمش جواب سوالش رو گرفته بود.با گلوله توپي که خورده بود به سنگرش ،ارباً اربا شده بود.مثل مولايش حسين عليه السلام...🟢 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🖊درسال 62به فرماندهی قرارگاه حمزه وسپس فرماندهی لشکر 23 نیروهای ویژه منسوب میشود. بخاطر رشادتش درجنگ به او لقب "شیرصحرا " دادند. وی در عملیات قادر درمنطقه سرسول براثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید . زمان شهادت رادیو عراق باشادی مارش پیروزی پخش کرد...🔖 سرلشکر 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
💚💛يک روز استاد توي کلاس درس گفت : تمام عضله هاي بدن از مغز دستور مي گيرند . اگر ارتباط مغز با اعضاي بدن قطع شود ، حرکت و  فعاليت آنهامختل مي شود و اگر هم واکنش داشته باشند ، غير ارادي و نامنظم است.يکي از دانشجويان که سن بيشتري نسبت به بقيه داشت وهمواره خاموش بود ، بلند شد و گفت: ببخشيد استاد! وقتي ترکشِ توپ سرِ رفيقِ من را از زير چشم هايش برد ، زبانش تا يک دقيقه الله اکبر مي گفت...!   🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
✨احمد همیشه لبخند روی لبهایش بود و مثل نور همیشگی بود...✨✨ ذکر ده صلوات برای 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱
🔴 شیرصحرا 🔴 🟠فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد . 🟡وی فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کردکه یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقرشده است. 🟢درسال 1335 وارد ارتش شد سریعا به نیروهای ویژه پیوست . 🟡فارغ التحصیل اولین دوره رنجری درایران بود . 🔵دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلند گذراند. 🟣دراسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان اول شد وقدرت خود وایران رابه رخ کشورهای صاحب نام کشاند . ⚪️وی اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت... 🌹 ٜٜ ٜ‌❰‌♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ‌❰‌♥️❱