eitaa logo
شهدای نیروی انسانی
295 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadanirooensani ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️⚜️ وَ قَالَ (علیه السلام): الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ. غم‌ها و پيرى زودرس (اخلاقى، بهداشت روانى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: اندوه خوردن، نيمى از پيرى است. 🔰شرح و تفسیر حکمت 143 🔰 🔆👌پيرى زودرس! 📜امام(علیه السلام) در این گفتار کوتاه و حکیمانه تأثیر غم و اندوه را در جسم و روح انسان بیان مى دارد و مى فرماید: 🔻«غم و اندوه نیمى از پیرى است»; اشاره به این که بسیار مى شود که غم و اندوه، انسان را پیر مى کند، هرچند انسان به حسب سن و سال پیر نشده باشد; موهاى او تدریجاً سفید مى شود، قامت وى خمیده و قواى بدن رو به تحلیل مى رود و از نظر فکرى و روحى نیز احساس پیرى مى کند. 💠منظور امام(علیه السلام) این است که انسان تا مى تواند غم و اندوه را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهیزد. 💢البته انکار نمى توان کرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نیست; گاه مربوط به مسائل دینى و معنوى است که انسان به هر حال با آن دست به گریبان خواهد بود. 🔰حتى در حدیث معروفى از ابن عباس مى خوانیم که مى گفت: هیچ آیه اى شدیدتر و مشکل تر از این آیه بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل نشد و از این رو هنگامى که اصحاب آن حضرت پرسیدند: اى رسول خدا! چرا به این زودى موهاى شما سفید شده و آثار پیرى نمایان گشته فرمود: 🔔«شَیَّبَتْنی هُودُ وَالْواقِعَةُ; سوره «هود» و «واقعه» مرا پیر کرد». 📌گفته شده علت همان دستورى است که خداوند به پیغمبرش درباره استقامت در مقابل دشمنان سرسخت و کینه توز و بى رحم داده است. (و مى دانیم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مکه نازل شده در زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سخت از طرف مشرکان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خدیجه» نازل شد که امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) را احاطه کرده بود). ✴️ولى به هر حال بسیارى از عوامل غم و اندوه امورى است که انسان مى تواند خود را از آن دور دارد یا نسبت به آن بى اعتنا باشد. کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهید ابومهدی المهندس: فرقی نمی‌کند به دست آمریکا شهید شوم یا اسراییل و داعش؛ هر سه یکی‌اند. 🔸 وقتی که کنار حاج قاسم باشم، آرامش دارم چون سیمش به «آقا» وصل است. 🌹هدیه نثار ارواح طیبه شهدا صلوات کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
47.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مراسم وداع گردان ۴۱۲ فاطمة الزهرا سلام الله لشکر ۴۱ ثارالله یک روز قبل از عملیات کربلای ۵ قسمت اول...
52.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مراسم وداع گردان ۴۱۲ فاطمة الزهرا سلام الله لشکر ۴۱ ثارالله یک روز قبل از عملیات کربلای ۵ قسمت دوم...
50.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مراسم وداع گردان ۴۱۲ فاطمة الزهرا سلام الله لشکر ۴۱ ثارالله یک روز قبل از عملیات کربلای ۵ قسمت سوم... کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم💐 🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
مادر شهیدی که وصیتنامه فرزندش را بافت. نوشته های خوب، به روح ما طراوت و شادی می‌دهد..😍 ✏️ ن وَ اَلْقَلَمِ وَ مٰا يَسْطُرُونَ (١) قلم، قسم به قلم و آنچه می نویسد... خانم گل بانو سوری مادر ۷۵ ساله شهید عزت‌الله کرمعلی در شهرستان نهاوند برای اثبات عشق مادرانه به فرزند ۱۷ ساله شهیدش کاری کرد کارستان؛ وی با سوادآموزی وصیتنامه فرزندش را به شکل تابلوفرش بافت تا همواره به یاد فرزند شهیدش باشد. ‍‌ کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 مقابل گلوله تانک عملیات شرهانی اردیبهشت 1365 ✍ به روایت خادم حسینی بهار سال 1365 بود که دشمن در هجومش که به عملیات دفاع متحرک معروف شد به خطوط نبرد ما در جنوب حمله کرد و لشکر سیدالشهداء (ع) را برای مقابله با پیشروی و مقابله با حمله دشمن ماموریت دادند. لشکر مامور به مقابله با لشکر طلایی دشمن در منطقه شرهانی شد. گردان حضرت علی اکبر علیه‌السلام به خط زده بود و الحاق با گردان دیگر حاصل نشده بود و تقریبا گردان در محاصره قرار گرفته بود. عملیات از اول شب شروع شده بود. درگیری خیلی سختی بوجود آمده بود و کار گره خورده بود. تمام نیروهای گردان علی اکبر علیه‌السلام در آستانه شهادت یا اسارت بودند. چیزی به سپیده صبح نمانده بود. من به عنوان فرمانده گردان حضرت زینب(س) رفته بودم قرارگاه لشکر که از حاج علی فضلی کسب تکلیف کنم. نیروهایم در منطقه دیگری در حال انجام ماموریت بودند. دقیقا همان لحظه که من در قرارگاه بودم، لحظات بحرانی بود. چهار پنج ساعت از درگیری شدید گردان علی‌اکبر علیه‌السلام می‌گذشت. برای فرمانده لشکر لحظات سختی بود. او باید تصمیم می‌گرفت که چه کار کند. ناامیدی بر همه ما مستولی شده بود و هیچکس راه نجاتی را برای گردان علی اکبر در ذهنش نبود. دقیقا همان لحظات، یکباره حاج علی فضلی تصمیمش را گرفت. بلند شد ایستاد و خطاب به آن حدود ۲۰ نفری که در محل قرارگاه حضور داشتند، گفت: همگی آماده شوید برویم بزنیم به خط! ما باید خودمان این گردان را از محاصره در بیاوریم و صحنۀ جنگ را عوض کنیم. سر و صدای همه بلند شد. مسئول ادوات، مسئول توپخانه، مسئول بهداری، مسئول اطلاعات، فرمانده گردانهایی که آنجا بودند و… همه شروع کردند به مخالفت. همه می‌گفتند: حاج آقا! شما بمان. ما می‌زنیم به خط. حاج علی اما قبول نکرد و گفت: نه. بنظرم می‌رسد که الان باید خودمان وارد صحنۀ جنگ شویم. هرچه بقیه اصرار می‌کردند، بی فایده بود. یکی دو نفر، که بعدها خودشان به شهادت رسیدند، رفتند جلو و دستهای حاج علی را گرفتند تا مانع رفتنش شوند، اما او با سماجت، دست آنها را پس زد و رفت سوار ماشین شد. حاج علی به راننده گفت: حرکت کن راننده هم مثل بقیه، نمی‌خواست ایشان را به خط مقدم ببرد. گفت: من نمی‌روم حاج آقا! حاج علی هم راننده را کنار زد و با آنکه یک چشمش جانباز بود و بخصوص در تاریکی خوب نمی‌دید، خودش نشست پشت فرمان و ماشین را روشن کرد. فرماندهان که دیدند، نمی‌توانند جلودار ایشان شوند، خودشان را رساندند و سریع پریدند توی ماشین تا حداقل همراهی‌‌اش کنند. من هم ازجملۀ کسانی بودم که پریدم پشت ماشین و حاج علی فضلی هم شروع کرد به رانندگی و رفت تا دل آتش. درگیری خیلی شدید بود… هوا کم کم داشت روشن می‌شد. حاج علی با همان یک چشم و دید محدودش، می‌تازید و می‌زد به قلب دشمن. همین طور که مسیر ناهموار و پر از پستی و بلندی را پیش می‌رفتیم، در حین بالا رفتن از تپه با همان تویوتا بودیم که از روبرو هم تانک دشمن مقابلمان قرار گرفت. لولۀ تانک درست مقابلمان بود. شلیک هم کرد اما چون تویوتا پایین تر از آن بود، بهمان اصابت نکرد. حتی در همان لحظات هم ذره‌ای ترس در وجود حاج علی وجود نداشت. ما هم وقتی صحنۀ مواجهۀ تویوتا با تانک را دیدیم، دست به کار شدیم و هرکسی با هر چه که به دستش رسید، شروع کرد تیراندازی به سمت تانک و توانستیم به مدد شجاعت سردار فضلی و به فضل خدا، آن تانک و تانک‌های بعدی را منهدم کنیم. در طول آن ۲۰ دقیقه که شاید ۲۰ بار درگیری شدید از همه جهت داشتیم، حتی لحظه‌ای تردید و ناامیدی در چهرۀ فرمانده لشکر ندیدیم. و به این ترتیب، معبری باز شد و باقیماندۀ نیروهای گردان علی‌اکبر علیه‌السلام را توانستیم بکشیم عقب. کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani