شهید والامقام علیرضا یعقوب
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
✅ #عاشقانه_با_شهدای_نیروی_انسانی
#رفیقِشهیدم
#رفیق یعنی
آنکه به چشمانش مینگری،
#خدا را ببینی...
یعنی آنکه دستت را بگیرد تا #بهشت
آنقدر بالا بروی تا برسی به خودِ #خدا...
آنجا که آرزوی هر آرزومندیست...
#رفیقِبهشتی
#همکارِباصفا
به یاد ما هم باشید...
#ممنونم
#دوستت_دارم...
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
خلاصهای از زندگینامه شهید والامقام
🌹عليرضا يعقوب 🕊
راوي: همسر شهيد
مادر، پدر و خواهرشان برای خواستگاری آمدند و یعقوب نیامده بود. آن ها قرار بود بعد از پسندیدن به یعقوب خبر بدهند.
معیارهای ما با هم خیلی مطابقت داشت، با هم جور بودیم و مشکلی با هم نداشتیم. وقتی امام صحبت می کرد یعقوب حتی اگر پای تلویزیون بود دو زانو می نشست و گریه می کرد.
صفات و شاخصه های ایشان ایمان، صبر و آرامش زیادش بود. از مال دنیا چیزی نداشت. در خانه پدری ایشان، طبقه بالا مینشستیم و مادرشان در طبقه پایین بودند.
آقا یعقوب در سپاه بود و ۳۵۰۰ تومن حقوقش بود و سال ۶۵ وضعیت مناسبی نداشتیم و با وام عروسی کرده بودیم و حتی بعد از شهادت، من وام را پس دادم. بیشتر اوقات فراغت و بیکاری خود را درس می خواند و قرآن می خواند. فاطمه که به دنیا آمد، عکساش را به قرآن زده بود. بیش از اندازه درس می خواند مخصوصا زبان.
خیلی در کار خانه کمک می کرد و فاطمه و همسرش را خیلی دوست داشت. مهمان نواز بود و مهمان که می آمد کمک می کردند. آدم زبر و زرنگی بود. به کارهای فنی بسیار علاقه داشت و همه کارها را خودش انجام می داد. موتور داشت و مدتی هم پیکان داشت در سپاه و در آبسردار با آن می رفت.
خیلی آرام بود و ایشان مقید به خمس و زکات بودند و یکی از بستگان نزدیک اهل نماز نبود و ایشان از رابطه با آن فرد پرهیز می کردند ولی اگر می رفتند بعد از خوردن غذایی در آنجا، خمس پول غذا را حساب می کردیم.
اصلا اهل عصبانی شدن نبود و روی حرف خواهر و مادرش حساس بود و با فامیل رفت و آمد داشتند و همه ما سادات حسینی هستیم، روابطش با خانواده ما عالی بود. به مادرم می گفت: شما چون زن و بچه من را نگه می دارید من اگر در جبهه نماز می خوانم نصف ثوابش مال شماست. خمس حقوقاش را حتما می داد.
بزرگترین آرزویش را می گفت: منم دوست دارم پیش پدرم بروم چون پدرش هم شهید شده بود. پدرش در جبهه شیمیایی شده بود و تمام بدنش سوخته بود و تمام حلقش سوخته بود و بعد از مدتی شهید شد.
یعقوب زبانش بسیار عالی بود و در دانشگاه علامه طباطبایی تهران رشته زبان انگلیسی تدریس می کرد و بعد وارد سپاه و استخدام سپاه شدند و مسئول گزینش آبسردار بودند. مدتی هم دانشگاه امام حسین(ع) سپاه رفتند چون به زبان مسلط بود، در لانه جاسوسی آمریکا از طرف سپاه به عنوان سمعی بصیری تدریس می کردند. از اولین مدرسین سپاه در لانه جاسوسی بود. نماز جمعه زیاد می رفت، اهل مسجد بود. اهل تظاهرات و همه چیز بود و پای صندوق ها هم نشسته بود. اهل درس بود و نوارهای زبانش را خیلی می خواند. پینک پنگ خوب بازی می کرد، اهل استخر و شنا بود.
آقای معصومی همرزم شهید بودند و از بچگی با ایشان با هم بودند. یعقوب در عملیات کربلای۸ مسئول گردان در لشکر حضرت رسول(ص) بود. در کانال پرورش ماهی تیر به پیشانیاش اصابت کرده بود، لذا از سال ۱۳۶۶ جاویدالاثر شد. در سال ۱۳۷۷، بعد از یازده سال پیکرش در تفحص پیدا شد، یکی از دوستاناش خبر داد و رفتیم معراج شهدا و پیکر مطهر شهید را دیدیم و تشییع و خاکسپاری انجام شد.
روحش شاد و به اتفاق پدر شهیدش، با سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین عليه السّلام محشور باد.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌺دعوتید به معراج شهدا
💐 آیین وداع با پیکر مطهر شهید امنیت استاد خلبان حامد جندقی
⏰ سه شنبه ۱۵ آبان از ساعت ۱۵
📍معراج شهدای تهران
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰#استوری
🚩وصیت بسیار مهمِ شهید حزب الله لبنان برای امروز جامعه
🚩#شهید_مهدی_محسن_رعد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده نیروی هوافضای سپاه: با شلیک یک موشک از خرمشهر ۸۰هدف مورد اصابت قرار میگیرد.