eitaa logo
شهدای نیروی انسانی
294 دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.8هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadanirooensani ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای نیروی انسانی
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🔴 روایت یک شهید از #شب_عملیات 🌷 #شهید_مهدی_ضیائی #شب_عملیات_بیت_المقدس_2 🌷🌷ساعت 15/10 شب ا
و نگاهی دیگر به منش شهید والامقام 🌹 ❤️ در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود خصوصا اینکه منطقه کوهستانی هم باشه و دشمن هم روی ارتفاعات بر ما تسلط داشته باشه. اما جوانهای این سرزمین نشان دادن که مرد میدان سختی ها هستند. سخترین ماموریت تو این عملیات کار بچه های تخریب و اطلاعات عملیات بود چون برای شناسایی باید ساعت ها راه میرفتی تا به نزدیکی مواضع دشمن میرسیدی . سرمای شدید ولباسهایی که در تماس با زمین و برف ، گلی و خیس شده بود واقعا کلافه کننده بود و سختر ، کارتخریبچی این گروه بود که باید آستین ها رو بالا بزنه و با دست هایی که از سرما کرخت شده برف ها رو جابجا کنه و آرایش میدون مین و موانع دشمن رو شناسایی کنه. نمیشه زیاد توضیح داد اما خدایی خیلی سخت بود اون هم برای جوانهای هیجده ، نوزده ساله. تصورش هم شبیه افسانه است . اما بقول شهید ضیایی که در این عملیات شهید شد چون همه این سختی ها در محضرخداست و امام عصر بر آن نظر دارد از عسل شیرین تر است. مهدی ضیایی از تخریبچی های عارف گردان تخریب ل10 بود هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات. او خیلی اهل سجده بود و هر وقت هم از سجده بلند میشد چشمهاش از شدت گریه سرخ بود این شکل بندگی مهدی اون رو در کار آبدیده کرد بود و مهدی شده بود یک پای کارهای شناسایی. مهدی در کربلای 5 جزو غواصان خط شکن بود و اون شب هم به سختی مجروح شد به طوریکه ما گفتیم بعید است به اورژانس پشت خط برسه موج انفجار ، داخل آب همه وجودش رو گرفته بود. او عقب رفت اما زود برگشت و خودش رو مهیا برای شناسایی عملیات کربلای 8 کرد .  ماموریت های شناسایی قبل از عملیات قسمتی هم برای مهدی بود تا اینکه در عملیات بیت المقدس 2 هم کار ساز شد و هم کار خودش ساخته شد. همه ی شبهای عملیاتی که در اون شرکت کرد برایش شب وصل بود اما اون شب آخر سیمش هم وصل شد و مناجاتنامه اش رو با خدا دربالا خواندید. مهدی با خدایی حرف زده که از رگ گردن بهش نزدیک تر بود. بقول بچه های جبهه خدا خیلی حرف گوش کنه. میگی نه؟ سندش این که حرف مهدی رو گوش کرد و صبح عملیات بیت المقدس 2 و در روز جمعه 25 دیماه 66 مهدی از روی ارتفاعات قمیش در سلیمانیه عراق با تنی غرق خون به دیدار محبوبش رفت و از خود سندی به جای گذاشت که حق بودن این کلام امام (ره) را تائید میکند که گفت : اینها ره صد ساله را یک شبه طی کردند. راوی:جعفرطهماسبی کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
و نگاهی دیگر به منش شهید والامقام 🌹 ❤️ در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود خصوصا اینکه منطقه کوهستانی هم باشه و دشمن هم روی ارتفاعات بر ما تسلط داشته باشه. اما جوانهای این سرزمین نشان دادن که مرد میدان سختی ها هستند. سخترین ماموریت تو این عملیات کار بچه های تخریب و اطلاعات عملیات بود چون برای شناسایی باید ساعت ها راه میرفتی تا به نزدیکی مواضع دشمن میرسیدی . سرمای شدید ولباسهایی که در تماس با زمین و برف ، گلی و خیس شده بود واقعا کلافه کننده بود و سختر ، کارتخریبچی این گروه بود که باید آستین ها رو بالا بزنه و با دست هایی که از سرما کرخت شده برف ها رو جابجا کنه و آرایش میدون مین و موانع دشمن رو شناسایی کنه. نمیشه زیاد توضیح داد اما خدایی خیلی سخت بود اون هم برای جوانهای هیجده ، نوزده ساله. تصورش هم شبیه افسانه است . اما بقول شهید ضیایی که در این عملیات شهید شد چون همه این سختی ها در محضرخداست و امام عصر بر آن نظر دارد از عسل شیرین تر است. مهدی ضیایی از تخریبچی های عارف گردان تخریب ل10 بود هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات. او خیلی اهل سجده بود و هر وقت هم از سجده بلند میشد چشمهاش از شدت گریه سرخ بود این شکل بندگی مهدی اون رو در کار آبدیده کرد بود و مهدی شده بود یک پای کارهای شناسایی. مهدی در کربلای 5 جزو غواصان خط شکن بود و اون شب هم به سختی مجروح شد به طوریکه ما گفتیم بعید است به اورژانس پشت خط برسه موج انفجار ، داخل آب همه وجودش رو گرفته بود. او عقب رفت اما زود برگشت و خودش رو مهیا برای شناسایی عملیات کربلای 8 کرد .  ماموریت های شناسایی قبل از عملیات قسمتی هم برای مهدی بود تا اینکه در عملیات بیت المقدس 2 هم کار ساز شد و هم کار خودش ساخته شد. همه ی شبهای عملیاتی که در اون شرکت کرد برایش شب وصل بود اما اون شب آخر سیمش هم وصل شد و مناجاتنامه اش رو با خدا دربالا خواندید. مهدی با خدایی حرف زده که از رگ گردن بهش نزدیک تر بود. بقول بچه های جبهه خدا خیلی حرف گوش کنه. میگی نه؟ سندش این که حرف مهدی رو گوش کرد و صبح عملیات بیت المقدس 2 و در روز جمعه 25 دیماه 66 مهدی از روی ارتفاعات قمیش در سلیمانیه عراق با تنی غرق خون به دیدار محبوبش رفت و از خود سندی به جای گذاشت که حق بودن این کلام امام (ره) را تائید میکند که گفت : اینها ره صد ساله را یک شبه طی کردند. راوی:جعفرطهماسبی کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
و نگاهی دیگر به منش شهید والامقام 🌹 ❤️ در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود خصوصا اینکه منطقه کوهستانی هم باشه و دشمن هم روی ارتفاعات بر ما تسلط داشته باشه. اما جوانهای این سرزمین نشان دادن که مرد میدان سختی ها هستند. سخت‌ترین ماموریت تو این عملیات کار بچه های تخریب و اطلاعات عملیات بود چون برای شناسایی باید ساعت ها راه می‌رفتی تا به نزدیکی مواضع دشمن می‌رسیدی . سرمای شدید و لباسهایی که در تماس با زمین و برف، گلی و خیس شده بود واقعا کلافه کننده بود و سخت. کار تخریبچی بود که باید آستین ها رو بالا بزنه و با دست هایی که از سرما کرخت شده برف ها رو جابجا کنه و آرایش میدون مین و موانع دشمن رو شناسایی کنه. نمیشه زیاد توضیح داد اما خدایی خیلی سخت بود اون هم برای جوانهای هیجده، نوزده ساله. تصورش هم شبیه افسانه است. اما به‌قول شهید ضیایی که در این عملیات شهید شد چون همه این سختی ها در محضر خداست و امام عصر بر آن نظر دارد از عسل شیرین تر است. مهدی ضیایی از تخریبچی های عارف گردان تخریب ل10 بود هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات. او خیلی اهل سجده بود و هر وقت هم از سجده بلند می‌شد چشمهاش از شدت گریه سرخ بود این شکل بندگی مهدی، اون رو در کار آبدیده کرده بود و مهدی شده بود یک پای کارهای شناسایی. مهدی در کربلای 5 جزو غواصان خط شکن بود و اون شب هم به سختی مجروح شد به طوری‌که ما گفتیم بعید است به اورژانس پشت خط برسه موج انفجار داخل آب، همه وجودش رو گرفته بود. او عقب رفت اما زود برگشت و خودش رو مهیا برای شناسایی عملیات کربلای 8 کرد. ماموریت های شناسایی قبل از عملیات قسمتی هم برای مهدی بود تا اینکه در عملیات بیت المقدس 2 هم کار ساز شد و هم کار خودش ساخته شد. همه‌ی شبهای عملیاتی که در اون شرکت کرد برایش شب وصل بود اما اون شب آخر، سیمش هم وصل شد و مناجاتنامه‌اش رو با خدا در بالا خواندید. مهدی با خدایی حرف زده که از رگ گردن بهش نزدیک تر بود. بقول بچه های جبهه خدا خیلی حرف گوش کنه. میگی نه؟ سندش این که حرف مهدی رو گوش کرد و صبح عملیات بیت المقدس 2 و در روز جمعه 25 دیماه 66 مهدی از روی ارتفاعات قمیش در سلیمانیه عراق با تنی غرق خون به دیدار محبوبش رفت و از خود سندی به جای گذاشت که حق بودن این کلام امام (ره) را تائید می‌کند که گفت: اینها ره صد ساله را یک شبه طی کردند. راوی: جعفرطهماسبی کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
و نگاهی دیگر به منش شهید والامقام 🌹 ❤️ در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود خصوصا اینکه منطقه کوهستانی هم باشه و دشمن هم روی ارتفاعات بر ما تسلط داشته باشه. اما جوانهای این سرزمین نشان دادن که مرد میدان سختی ها هستند. سخت‌ترین ماموریت تو این عملیات کار بچه های تخریب و اطلاعات عملیات بود چون برای شناسایی باید ساعت ها راه می‌رفتند تا به نزدیکی مواضع دشمن می‌رسیدند. سرمای شدید و لباسهایی که در تماس با زمین و برف، گلی و خیس شده بود واقعا کلافه کننده بود و سخت‌تر کار تخریبچی این گروه بود که باید آستین ها رو بالا بزنه و با دست هایی که از سرما کرخت شده برف ها رو جابجا کنه و آرایش میدون مین و موانع دشمن رو شناسایی کنه. نمیشه زیاد توضیح داد اما خدایی خیلی سخت بود اون هم برای جوانهای هیجده، نوزده ساله. تصورش هم شبیه افسانه است، اما به‌قول شهید ضیایی که در این عملیات شهید شد چون همه این سختی ها در محضر خداست و امام عصر بر آن نظر دارد از عسل شیرین تر است. مهدی ضیایی از تخریبچی های عارف گردان تخریب ل10 بود هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات. او خیلی اهل سجده بود و هر وقت هم از سجده بلند می‌شد چشمهاش از شدت گریه سرخ بود این شکل بندگی مهدی اون رو در کار آبدیده کرد بود و مهدی شده بود یک پای کارهای شناسایی. مهدی در کربلای 5 جزو غواصان خط شکن بود و اون شب هم به سختی مجروح شد به طوری‌که ما گفتیم بعید است به اورژانس پشت خط برسه. موج انفجار داخل آب همه وجودش رو گرفته بود. او عقب رفت اما زود برگشت و خودش رو مهیا برای شناسایی عملیات کربلای 8 کرد. ماموریت های شناسایی قبل از عملیات قسمتی هم برای مهدی بود تا اینکه در عملیات بیت المقدس 2 هم کارساز شد و هم کار خودش ساخته شد. همه‌ی شبهای عملیاتی که در اون شرکت کرد برایش شب وصل بود اما اون شب آخر، سیمش هم وصل شد و مناجات‌نامه‌اش رو با خدا در بالا خواندید. مهدی با خدایی حرف زده که از رگ گردن بهش نزدیک‌تر بود. بقول بچه های جبهه، خدا خیلی حرف گوش کنه. میگی نه؟ سندش این که حرف مهدی رو گوش کرد و صبح عملیات بیت المقدس 2 و در روز جمعه 25 دیماه 66 مهدی از روی ارتفاعات قمیش در سلیمانیه عراق با تنی غرق خون به دیدار محبوبش رفت و از خود سندی به جای گذاشت که حق بودن این کلام امام (ره) را تائید می‌کند که فرمودند: اینها ره صد ساله را یک شبه طی کردند. راوی: جعفر طهماسبی کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani