eitaa logo
مدیـونیــن الشهـــــدا🇵🇸
132 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
39 فایل
🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود ، عَقْل عاشق مے شود ، آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌹اوج آرزوی ما : اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک...🌹 حضورشما = نگاه شـ❤ــهـید کپی:حلالت رفیق😉 شما دعوت شده از طرف شهیدید🕊 لفت ندید💚 برای پیشنهاد/انتقاد/تبادل 👈 @abdollahi1409
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌿 🌹🌿 🌹🌿 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به _هادی_باغبانی😍
『 🕊! 』 اونجایی‌کہ‌یہ‌آدم ‌..؛ بہ‌درجہ‌ی‌شھادت‌میرسہ ..؛ خدا‌براش‌میخونہ ..: یہ‌جورے‌عاشقت‌میشم‌ ؛ صداش‌دنیارو‌بردارھ . . .🌿! ((:✨!
رازیست ڪہ تنھـا بہ خدا باید گفت...💞✨ 💛🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدیـونیــن الشهـــــدا🇵🇸
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
🌹🍃 🌷🕊 فصل ششم...( قسمت ششم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 تا یک جایی می شد؛ ولی یک جاهایی حساب می کردم تا بخواهم بگویم خودم دست مس اندازم و تمام می شود. من هم که بچه اولم نبودم نمی دانستم کی استراحت کنم کی و چطور کار کنم که طفل معصومی که در راه نداشتم آسیب نبیند مدارا کردم دی ماه سال ۱۳۶۰ زهرا به دنیا آمد. حاج حبیب چند روز بیشتر توی خانه نمی ماند قبل از جنگ مدام برای کار این شهر و آن شهر می گشت با شروع جنگ هم مقصد مسافرت های همیشگی اش شد جبهه هر گوشه که کاری داشتند از ساخت نانوایی و تنور و سرویس بهداشت عمومی بگیر تا تدارکات و رساندن کمک های مردمی حاج حبیب و دوستانش خودشان را می رساندند از سرمای کوه و گرمای دشت و بیابان گریزی نداشتند اسم و رسم منطقه برایشان فرقی نمی کرد فقط می خواستند برای رزمنده ها قدمی بردارند. بعد از به دنیا آمدن زهرا هم همین بود. کمی که خیالش راحت شد ساکش را برداشت و رفت من هم به بهانه زایمان خودم را تک و تا نینداخته یک بار به صرافت افتادم سرکه بیندازم این چیز عجیبی نبود ان زمان برای مصرف خانه خودمان اندازه دستم بود اما وقتی آستين هایم را بالا زدم و گفتم برای جبهه ترشی بگذاریم و سرکه اش را هم خودمان آماده کنیم بقیه یک طوری نگاهم کردند که منظورشان این بود هم کشمش را حرام می کنم هم زحمتمم را چند برابر هی همسایه ها گفتند اشرف سادات نکن کار ما نیست سرکه حاضری می خریم حرف یکی دو تا و ده تا شیشه نبود اصلا حرف شیشه نبود رفتم خمره های بزرگ سرکه اندازی ننه آقا را در آوردم از بازار کشمش خریدم برای ننه آقا فاتحه خواندم با وضو بسم الله گفتم ک یک مشت کشمش ریختم داخل خمره. خمره ها که پر از کشمش شدند اب ریختم ان قدر که یک وجب بالاتر از سطح کشمش ها را آب بگیرد آخرش هم در خمره ها را محکم کردم و رو به آسمان گفتم خدایا تا اینجاش از دست من بر می اومد. باقیش توکل به خودت. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃
گیج کننده‌ترین اقدامی که علیه خویش می‌توانیم بکنیم این است که بکوشیم قلب‌مان را به چیزی قانع کنیم که مغزمان می‌داند، یک دروغ بزرگ است... ‍‌ⓙⓞⓘⓝ↡ 🦋|↬❥ @shohadaiy1399
🌸برخیز که نور ازلی می آیـــــد 🌸بر عالم ایجــــاد ، ولی می آیـــــد... 🌸مجموعه حُسن وعشق وایثار و کرم 🌸یعنی که حسیـن بن علـی می ‏آید... 🌱میلاد باسعادت خطِ سرخِ عشق، سومین پرچم دار قله امامت و دیانت، اربابمان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را به محضر مولایمان ارواحنا فداه و شیعیانشان تبریک و تهنیت می گوییم.🌹
🌹 یادت همیشه جاودان است  ای پاسدار دین و عزت!  در هر کجا از تو نشان است تو پرچم سبز شجاعت  در هر زمان و هر مکانی با دست‌هایت لاله‌ای سرخ  در جان و دل‌ها می‌نشانی ای سبز پوش کشور ما  رفتی و داغت مانده برجا  روزت مبارک حاج قاسم!  گل‌های باغت مانده بر جا  این باغ با نام تو زیباست   ای باغبان جاودانی! در اوج عالم می‌درخشی  عزت‌نشین آسمانی!  تو تا همیشه زنده هستی  در قلب تاریخ ای دلاور!  تو رستم هم عصرمایی  ای مرد میدان‌های باور! ✋🏻✨ 🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🍃♥️ ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ 🌷شهیــــــــــــــــــــدانہ🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا