#ادامه_از_قبل
(قسمت دوم)
❌ شبهه ۱۰۶۵
(مقایسه مرجع تقلید و پزشک)
1- این ادعا که پزشک نمیگوید اگر مرا اعلم میدانی همیشه به من مراجعه کن (که تعریضی است بر تقلید دائمی از مرجع تقلید)، مغالطه ای بیش نیست چون ممکن است خود پزشک به دلایلی این مطلب را صراحتاً ابراز نکند، اما این عقل خود ماست که میگوید: «نظر کسی که در موضوعی از دیگران سرآمد است، (یعنی نظرات او بیشتر مطابق با واقع بده و موفقیت آمیز است)، بر نظر کسی که احتمال موفقیت کمتری دارد، ترجیح دارد.
۲. هیچ فقیهی هم نمیگوید وجوهات خودت را لازم است به من بدهی. تنها و تنها در خصوص خمس است که طبق نظر #بعضی از علما، لازم است شخص آن را به مرجع تقلید خود تحویل دهد. وگرنه سایر وجوهات مانند زکات، صدقات، کفارت، فطریه و .... از نظر همه مراجع خود شخص می تواند در موضوع آن (که نوعاً فقرا هستند) هزینه کند. (به طور نمونه مساله 1925 رساله امام خمینی را ببینید)
۳. اتفاقا چیزی که مکرر مردم از آن گلایه دارند این است که متاسفانه وقتی از یک پزشک سوالی میکنیم یا جواب نمیدهند یا با ترشرویی میگویند من پزشکم یا تو؟؟!! این درحالی است که اکثر علما غیر از فتوا دادن، کتابهایی (و اکنون در سایت و کانال خود) در پاسخگویی به شبهات دارند. و اینکه نویسنده ادعا میکند در هیچ منبری مردم سوال نمیکنند و روحانی جواب نمیدهد نشان از این است که نویسنده پای هیچ منبری نبوده و بر اساس ذهنیات خود قضاوت میکند
۴. مومنان نیز اگر به هر دلیل متوجه شوند مرجع آنها شایستگی ندارد یا فرد شایسته تری برای تقلید وجود دارد نه تنها میتوانند بلکه #واجب است او را تغییر دهند. (به طور نمونه بنگرید: رساله مصور، ج 1، ص 65.)
۵. اهمیت نظر مشهور علما در جایی است که دلایل کافی نباشد. اگر دلیل کافی وجود داشته باشد نوبت به نظر مشهور نمیرسد. اهمیت نظر مشهور هم مبتنی برای دلایل متقنی است که در علم اصول بیان شده و اگر کسی نقدی دارد، بهتر است به جای کلی گویی آن دلایل را نقد کند.
۶. قضیه اختلاف نظر درباره حلول ماه نیز بارها توضیح داده شده که خلاصه آن این است که این قضیه ربطی به قبول داشتن یا نداشتن علم و فنآوری های جدید نیست (نظر علما در این درباره روشن است و کسی با آن مخالفتی ندارد) قبلاً مطالبی در این خصوص گفته و نوشته ایم که خلاصه آن این است که اختلاف در هر علمی از جمله همین پزشکی (و حتی با وجود ابزار پیشرفته و فن آوری های جدید) وجود دارد و تا وقتی با دانش بشری مواجه هستیم این مشکل وجود دارد اما نمی توان به این دلیل آن دانش یا روش علمی آن دانش را نفی کرد. در اینجا به مثالی اکتفا می شود و آن اینکه بسیار مشاهده می شود که در فوتبال قانون آفساید، موجب اختلافات مهمی شده است، آیا به دلیل این اختلافات کسی گفته است که برای رفع اختلافات این قانون ملغی شود؟
🔹 یکی از اقسام استبداد آن است که کسی رشته علمی خود (مثلاً پزشکی) و روشهای حل مسئله آن را ملاک و معیار قضاوت در خصوص اهمیت و روشهای علمی سایر علوم بداند و از این طریق به نفی آنها بپردازد.