eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
508 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
148 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
عکاسی_در_جنگ 🔹به مناسبت ۲۸ مرداد 🔺امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تجهیزات عکاسی؛ تصویربرداری از اتفاقات و حوادث پیرامون؛ هیچ کاری ندارد. یک بچه هم می تواند دستش را بگذارد روی دکمه؛ رگباری صد تا عکس بگیرد و یکی از آن ها را در پیجش قرار دهد و پُز عکاسی بدهد! 🔺زمان جنگ؛ نه امکانات بود نه پول! بله پول. هر حلقه فیلم ۳۶ تایی ۹۰ ریال بود و هر بار که می خواستم بروم جبهه؛ مجبور بودم از جیب خود؛ چندتایی فیلم عکاسی بخرم و با خود ببرم. نه عکاس بودم نه مأموریتم این بود. عشق داشتم از بچه ها عکس بگیرم. بعداً که می آمدم تهران؛ عکس ها را برایشان چاپ می کردم. هر قطعه عکس ۹ در ۱۲ سانتی متر هم ۴۰ ریال هزینه چاپش بود. یعنی هزینه چاپ یک حلقه ۳۹ تایی می شد ۹۰ ریال فیلم ۹۰ ریال هزینه ظهور ۱۴۴۰ ریال هزینه چاپ در مجموع ۱۶۲۰ ریال 🔺کل حقوقی که بابت ۳ ماه حضور در جبهه می دادند؛ ماهی ۲۴۰۰۰ ریال یعنی ۷۲۰۰۰ ریال بود. حالا حساب کنید مثلاً در یک عملیات ۱۰ حلقه فیلم خریدم و چاپ کردم؛ شد حدود ۱۶۲۰۰ ریال. حدود یک چهارم حقوق ۳ ماه. 🔺در هر عملیات؛ یک کیسه مخصوص مواد ضد گاز شیمیایی را خالی می کردم؛ دوربین کوچکم را توی کیسه مشمایی می پیچیدم و داخل آن؛ به کمرم می بستم تا همه جا همراهم باشد. همان که توی عکس ها به کمر دارم. این ها را گفتم تا بدانید ماها که خودمان دوربین داشتیم و می خواستیم از جبهه عکس بگیریم؛ چه داستانی داشتیم. از یک طرف عشق داشتیم صحنه ها و تصویر دوستان را از دست ندهیم؛ از طرف دیگر پول نداشتیم! حالا بینید هر عکس آن زمان که دوربین دیجیتالی وجود نداشت؛ چقدر ارزش داشت و مهم بود. این عکس ها؛ نتیجه حس هنر و کنجکاوی بنده است. تابستان ۱۳۶۵ در اردوگاه کرخه؛ وقتی ؛ گردانِ شهادت را برای میدان تیر و شلیک آر.پی.جی برده بود؛ از او خواهش کردم بگذارد من و "محمود صادقی" گلوله های مان را جدا از بقیه شلیک کنیم تا عکس بگیریم. کنار آر.پی.جی زن ایستادن؛ خود را محکم نگه داشتن؛ نترسیدن و مقابل شدت انفجار و صدای وحشتناک شلیک؛ می شود این عکس ها. آن هم بدون پایه دوربین و فقط روی دست با یک دوربین ساده معمولی. 🔺یک عکس من از محمود گرفتم یک عکس هم او از من. انفجار صورت گرفته؛ ولی هنوز گلوله از دهانه قبضه خارج نشده است. این روزها وقتی تلویزیون مستندهای خارجی را نشان می دهد که با پیشرفته ترین و گران ترین دوربین ها از شلیک اسلحه و خروج گلوله فیلم می گیرند؛ یاد این عکس خودم می افتم. ما هم برای خودمان عجوبه ای بودیم ها! فقط کشف نشدیم! ✍ به قلم حمید داود آبادی کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
👇 📸 عکاسی در جنگ ▫️به مناسبت ۲۸ مرداد ♦️امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تجهیزات عکاسی؛ تصویربرداری از اتفاقات و حوادث پیرامون؛ هیچ کاری ندارد. یک بچه هم می تواند دستش را بگذارد روی دکمه؛ رگباری؛ صدتا عکس بگیرد و یکی از آن ها را در پیجش قرار دهد و پُز عکاسی بدهد! زمان جنگ؛ نه امکانات بود نه پول! بله پول. هر حلقه فیلم ۳۶ تایی ۹۰ ریال بود و هر بار که می خواستم بروم جبهه؛ مجبور بودم از جیب خودم؛ چندتایی فیلم عکاسی بخرم و با خود ببرم. نه عکاس بودم نه مأموریتم این بود. عشق داشتم از بچه ها عکس بگیرم. بعداً که می آمدم تهران؛ عکس ها را برایشان چاپ می کردم. هر قطعه عکس ۹ در ۱۲ سانتی متر هم ۴۰ ریال هزینه چاپش بود. یعنی هزینه چاپ یک حلقه ۳۶ تایی می شد: ۹۰ ریال فیلم ۹۰ ریال هزینه ظهور ۱۴۴۰ ریال هزینه چاپ در مجموع ۱۶۲۰ ریال کل حقوقی که بابت ۳ ماه حضور در جبهه می دادند؛ ماهی ۲۴۰۰۰ ریال یعنی ۷۲۰۰۰ ریال بود. حالا حساب کنید مثلاً در یک عملیات ۱۰ حلقه فیلم خریدم و چاپ کردم؛ شد حدود ۱۶۲۰۰ ریال. حدود یک چهارم حقوق ۳ ماه. در هر عملیات؛ یک کیسه مخصوص مواد ضد گاز شیمیایی را خالی می کردم؛ دوربین کوچکم را توی کیسه مشمایی می پیچیدم و داخل آن؛ به کمرم می بستم تا همه جا همراهم باشد. همان که توی عکس ها به کمر دارم. این ها را گفتم تا بدانید ماها که خودمان دوربین داشتیم و می خواستیم از جبهه عکس بگیریم؛ چه داستانی داشتیم. از یک طرف عشق داشتیم صحنه ها و تصویر دوستان را از دست ندهیم؛ از طرف دیگر پول نداشتیم! حالا بینید هر عکسِ آن زمان که دوربین دیجیتالی وجود نداشت؛ چقدر ارزش داشت و مهم بود. این عکس ها؛ نتیجه حس هنر و کنجکاوی بنده است. تابستان ۱۳۶۵ در اردوگاه کرخه؛ وقتی ؛ گردان شهادت را برای میدان تیر و شلیک آر.پی.جی برده بود؛ از او خواهش کردم بگذارد من و "محمود صادقی" گلوله های مان را جدا از بقیه شلیک کنیم تا عکس بگیریم. کنار آر.پی.جی زن ایستادن؛ خود را محکم نگه داشتن؛ نترسیدن و مقابل شدت انفجار و صدای وحشتناک شلیک؛ می شود این عکس ها. آن هم بدون پایه دوربین و فقط روی دست با یک دوربین ساده معمولی. یک عکس من از محمود گرفتم یک عکس هم او از من. انفجار صورت گرفته؛ ولی هنوز گلوله از دهانه قبضه خارج نشده است. این روزها وقتی تلویزیون مستندهای خارجی را نشان می دهد که با پیشرفته ترین و گران ترین دوربین ها از شلیک اسلحه و خروج گلوله فیلم می گیرند؛ یاد این عکس خودم می افتم. ما هم برای خودمان عجوبه ای بودیم ها! فقط کشف نشدیم! (راوی: داود آبادی) کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra