eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
531 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
218 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
رادیو به جای آهنگ مهر و مدرسه؛ آماده‌باش و آژیر قرمز و هشدار حمله هوایی را پخش می‌کرد. در فاصله کوتاهی بوی مرگ در تمام کوچه و خیابان‌ها پیچید. پیام افتتاح مدرسه؛ کلاس و درس که همیشه از زبان رئیس آموزش و پرورش شنیده می‌شد این بار با خبر شهادت رئیس آموزش و پرورش همراه بود. و سی نفر از همکارانش؛ شروع سال تحصیلی را با خون سرخ‌شان به همه دانش‌آموزان آبادان تبریک گفتند و این چنین بود که مدرسه؛ جبهه و اسلحه؛ جای قلم را گرفت. بوی باروت جای بوی کتاب نو را ... لباس بسیج جای روپوش مدرسه و نیمکت‌ها سنگر شدند. شهادت؛ مشق شد و معلم؛ فرمانده و دانش‌آموز و دانشجو شهید شدند. جنگ همه را غافلگیر کرده بود. آبادان آرام و سرزنده و پرتلاش به معرکه جنگ تبدیل شده بود ... هر روز خبر ویرانی یک تکه از شهر به گوشم می‌رسید. : کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
رادیو به جای آهنگ مهر و مدرسه؛ آماده‌ باش و آژیر قرمز و هشدار حمله هوایی را پخش می‌کرد. در فاصله کوتاهی بوی مرگ در تمام کوچه و خیابان‌ها پیچید. پیام افتتاح مدرسه؛ کلاس و درس که همیشه از زبان رئیس آموزش و پرورش شنیده می‌شد این بار با خبر شهادت رئیس آموزش و پرورش همراه بود. _صالحی و سی نفر از همکارانش شروع سال تحصیلی را با خون سرخ‌شان به همه دانش‌آموزان آبادان تبریک گفتند و این چنین بود که مدرسه؛ جبهه و اسلحه جای قلم را گرفت. بوی باروت جای بوی کتاب نو را ... لباس بسیج جای روپوش مدرسه و نیمکت‌ها سنگر شدند. ؛ مشق شد و معلم؛ فرمانده و دانش‌آموز و دانشجو شدند. جنگ همه را غافلگیر کرده بود. آرام و سرزنده و پرتلاش به معرکه جنگ تبدیل شده بود ... هر روز خبر ویرانی یک تکه از شهر به گوشم می‌رسید ... 📚: کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
📖 خرمشهر؛ پایتخت جنگ روزنوشت های به کوشش: قاسم یاحسینی ⊰•┈┈📚┈┈⊰• ۲۴ فروردین ۱۳۶۱؛ دیروز که از راه به می آمدیم؛ تعدادی تانک و خدمه های آن ها در حال حرکت به طرف آبادان بودند. نیروهای جدیدی هم از در بیابان ها پیاده شده بودند. در ایستگاه ۱۲ هم؛ چند واحد ارتش دیده می شد که به تازگی به منطقه آمده بودند. همه چیز گواهی بر یک حمله می دهد. بیشترین صحبت بچه ها در مورد حمله است. عبدالله ورانی چند تابلو برای خرمشهر خواست. بالاخره بعد از یک سال و هفت ماه؛ کم کم داریم به روز موعود نزدیک می شویم. شاید عده ای از این بچه ها آخرین روزهای عمرشان باشد. کسی چه می داند؟ اما خوش به حال کسی که خرمشهر را زیارت می کند و بعد شهید می شود. [...] ۲۶ فروردین ۱۳۶۱؛ صبح؛ مشغول تهیه تابلوهای خرمشهر بودیم؛ بعدازظهر؛ به تمرین تیراندازی هجومی گذشت. [...] ۳۰ فروردین ۱۳۶۱؛ دیشب در جاده اهواز – شادگان؛ نیروهایی را دیدم که برای فتح خرمشهر آمده بودند. مثل اینکه به یاری خدا؛ حمله نزدیک است. داشتم تابلوهای فتح خرمشهر را می نوشتم که بچه های صدا و سیمای رشت در مورد اینکه چرا نوشته ای جمعیت؛ 36 میلیون نفر؛ با من صحبت کردند. بعد هم چند عکس در زیر تابلوها با هم گرفتیم. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra