خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۸۹ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔
حالا اینجا مسابقه علمی ما عنوان و مطلب بندی داشت و ما باید میدونستیم که سوالات پیرامون چه موضوعاتی هست تا بتونیم بریم توی اردوگاه تحقیق کنیم
موضوعات شامل:
جقرافیا _ احکام _ ورزش _ نظامی _ حالا یادم نمیاد موضوعات دیگری بود یا ن🥴
ما توی گروه مان تقسیم بندی کردیم که هرکسی پیرامون یکی از موضوعات تحقیق کنه من مسائل نظامی مثلاً رمز عملیاتها یا منطقه عملیاتی 🙃 مرحوم محمد دلال پیرامون مسائل ورزشی و جغرافیا مثلا فلان ستاره فوتبال توی کدام تیم بازی میکنه و غیره..اون برادر شمالی که مسن بود پیرامون مسائل اعتقادی و احکام مثلا شکیات نماز و طهارت🌹جالب این بود که توی اون شرایط سخت ما فکرمون رو درگیر این مسابقه کرده بودیم و توی اون تحقیقات به معلوماتمون هم اضافه میشد..ضمن اینکه اون جوّ خفقان توی آسایشگاه شکسته میشد 😊 توی گروه ما مسئول زنگ زدن یا همون زدن قاشق روی پُشت بشقاب من بودم🥴 وقتی مجری برنامه سوال رو مطرح میکرد چند ثانیه وقت میداد که ما سه نفری سریع یه مشورتی بکنیم بعدش زنگ بزنیم ☺️ حالا اگه جواب رو خوب میدونستیم بدون مشورت زنگ میزدیم..بعضی مواقع هر دو گروه همزمان زنگ میزدیم این دیگه تشخیص اش با داور بود که ببینه کی سریعتر زنگ زده 🙃 آخه هردو نفر از دو گروه که باید زنگ میزدند باید کنار هم مینشستند تا داور راحتر بتونه ببینه و قضاوت کنه🤭 بعدشم ما جوری نشسته بودیم که هم نگهبان عراقی شک نکنه البته ما خودمون هم پشت پنجره از خودمون نگهبان گذاشته بودیم که مراقب نگهبان عراقی بود🥷 باز جوری نشسته بودیم که تمام آسایشگاه بتونند برنامه رو ببینند و استفاده کنند..حالا قبل شروع مسابقه ما جایزه معلوم کردیم و این جوایز برای تهیه شون احتیاج به پول داشتیم ..طبق مشورت های قبلی مسئول آسایشگاه با دیگر اُسرا قرار بر این شد که از پول خود آسایشگاه هزینه کنیم بعدش مابقی پول بین اُسرا تقسیم بشه🧐 حالا جوایز چی بود؟؟ : مسواک و خمیردندان و شیر خشک و کیسه لیف ( که از الیاف خرمابود)..آقای که شما باشید مسابقه شروع شد و توی مرحله اول گروه ما پیروز شد😂 حالا نمیدونم قبل مرحله دوم بود یا توی مرحله دوم مرحوم محمد دلال خدا بیامرز مریض شد و مبتلا به مرض خَنده شد😢
ادامه دارد..
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
کلینیک تخصصی بیمارستان محمد رسول الله مبارکه:
آقای دکتر احمد رضامقصودی متخصص داخلی و فوق تخصص خون و آنکولوژی
روزهای یکشنبه و پنجشنبه بعد از ظهرها در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر رضا خسروی نیا متخصص داخلی
روزهای شنبه و چهارشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر شادی یزدانی متخصص داخلی
روزهای یکشنبه و دوشنبه و سهشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر امیر فکور متخصص اورولوژی
شنبه ها بعد از ظهر و دوشنبه ها صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر هنگامه بهروان متخصص قلب
روزهای دوشنبه و چهارشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر ستار صادقیان متخصص قلب
روزهای شنبه و یکشنبه و سهشنبه در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر علی امیدیان متخصص ارتوپدی
روزهای شنبه و چهارشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر پژمان خسروی متخصص گوش و حلق و بینی
روزهای دوشنبه و چهارشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر مقداد رحمانی متخصص ارتوپدی
روزهای یکشنبه و سهشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر فاطمه فزوه روانپزشک
روزهای یکشنبه و سهشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر نوشین طاهر روانپزشک
روزهای شنبه و دوشنبه وچهار شنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر اکرم عطایی
متخصص مغز و اعصاب
روزهای سهشنبه و پنجشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر مریم حاجی حسن خوانساری
متخصص مغز و اعصاب
روزهای شنبه ویکشنبه ودوشنبه و چهارشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر فرناز حسام
متخصص طب فیزیکی
روزهای شنبه ویکشنبه و پنجشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر آزاده فتحیان متخصص چشم
روزهای شنبه و چهارشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر مهشید صالحی متخصص قلب
روزهای پنجشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر بی بی گل محمدی
پزشک دیابت
روزهای دوشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر عطیه عرب فوق تخصص گوارش
روزهای شنبه و دوشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر هما ایرانپور متخصص اطفال
روزهای یکشنبه و دوشنبه و چهارشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر ابوالفضل جویا متخصص پوست
روزهای شنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر مهدی خدادادی متخصص پوست
روزهای یکشنبه و سهشنبه و چهارشنبه و پنجشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
خانم دکتر سمیه یاسری متخصص اطفال
از شنبه۲۱مهرتا پنجشنبه ۲۶مهرصبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر امیر حسین آرامش
متخصص عفونی
روزهای یکشنبه و سهشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
آقای دکتر نیری متخصص اطفال
روزهای سهشنبه و پنجشنبه صبح در کلینیک تخصصی بیمارستان حضور دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❎ آمستردام هلند.
گاهی غصه می خوریم که چرا در جامعه اسلامی عده ای بی حجاب و بی حیا و هرزه شده اند. خدا رحمت کند مرحوم آیه الله حائری شیرازی را که خطاب به اروپائیها گفته بود :
شما بدان و هرزگان ما را جذب می کنید و ما خوبان و نجیبان و انسانهای شایسته شما را جذب میکنیم و در فتنه های آخرالزمان چه عجیب است که در قلب اروپا و در لجنزار کاباره و سکس و پورن و پدوفیل یکی به حجاب روی می آورد و یکی هم در کشور امام زمان با ۲۵۰ هزار شهید و این همه حوزه و عالم و دین و مسجد و منبر هرزه و ولگرد می شود. واقعا" فتنه ها و امتحانهای آخرالزمان سخت و شگفت انگیزند.😳😳😳
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز جانباز آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۰🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱🌹
آقا ما یه شب بعد نماز و شام که خواستيم برنامه مسابقه رو اجرا کنیم یه موقع دیدیم محمد دلال همین جور که توی محل استراحتش نشسته و به دیوار تکیه داده داره میخنده😳 اول پیش خودمون گفتیم خُب چیزی نیست و این خنده ها عادی هستش یه جورایی خودمون هم بهش میخندیدیم 😂 اما بعدش خنده هاش بیشتر و بیشتر شد بعدش ما به این فکر افتادیم که محمددلال یه مرضی گرفته که اینقدر میخنده 😢 نگهبان عراقی اون موقع اسمش سعدی بود صداش کردیم اومد بهش گفتیم اونم شروع کرد به محمد بخنده اما بعد متوجه شد مثل اینکه مَرض محمد جدی هستش😢 شاید باورتون نشه حدود ۵ ساعتی محمد پشت سر هم میخندید 😔 کارش به جای رسید که دیگه خندههاش صدا نداشت و فک پائین اش تکان میخورد و داشت حالت ضعف میگرفت 😢 ما هم همگی کُپ کرده بودیم و یه جورایی ترسیده بودیم عراقیها هم همدیگه رو خبر کردند همگی پشت پنجره جمع شدند..آخه این مرض هم برای اونها تازگی داشت هم برای ما😔 بهرجهت عراقیها به این نتیجه رسیدند شبانه درب آسایشگاه رو باز کنند و محمد رو سریع برسانند بیمارستان..خُب محمد جهت درمان رفت بیمارستان دقیق نمیدونم چه مدت زمان طول کشید بعد از چندروز خدارو شکر محمد دلال سالم و سرحال برگشت❤️ محمد بر اثر شکنجه های زیاد روحی و جسمی دچار این مَرض شد محمد برام تعریف میکرد که در عملیات کربلای ۴ توی لشگر امام حسین گردان خط شکن یونس راننده قایق بوده🚤 محمد داستان غم انگیز ما بعد از اسارت در شهر اصفهان بر اثر سانحه تصادف به دیدار حق شتافت😢😔❤️روحش شاد...شادی ارواح طیبه شهدا و روح مرحوم محمد دلال الفاتحه مع صلوات...اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹گرامی میداریم یاد و خاطره شهادت پنجمین شهيد محراب آیتالله اشرفی اصفهانی را که در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۶۱ ، بدست منافقین کور دل در نماز جمعه باختران به فیض عظمای شهادت نائل آمدند.
عطاءالله اشرفی اصفهانی (۱۲۸۱ – ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱) از روحانیون شیعه و از مبارزان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، امام جمعه و نماینده سید روحالله خمینی در کرمانشاه بود. وی در ۲۳ مهر ۱۳۶۱ و هنگام اقامه نماز جمعه در مسجد جامع کرمانشاه توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد.
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
دومين يادواره ۱۴شهید دانشجو در سالن آمفی تئاتر دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان مبارکه با حضور مسؤلین، خانواده معظم شهدا، اساتيد و دانشجویان برگزار شد
در این مراسم معنوی و با شکوه که همراه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین عارضی، گروه سرود یاوران ولیعصر و پرده خوانی معجزات شهدا اجرا گردید از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد.
🔹سهشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
🔹راه شهدا ادامه دارد خوشا به حال شهدا
🔹شادی ارواح مطهر سردار شهید عباس نیل فروشان صلوات بر محمد و آل محمد
🔹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
مراسم تشییع سردار شهید نیلفروشان، پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۳ ،ساعت ۸/۳۰دقیقه از میدان بزرگمهر به سمت گلستان شهدای اصفهان
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۱ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 🌹
آقا حالا اینجا توی مسابقه چون محمد دلال به مَرض خَنده دچارشده بود و به بيمارستان رفته بود تیم ما دو نفری شدیم حالا دیگه ما به فینال مسابقه راه پیدا کرده بودیم🥴 واقعاً هرچند شرایط اسارت سخت بود اما ما خیییلی احساس خوبی داشتیم و کل آسایشگاه شرایط روحی خوبی پیدا کرده بود این چند شبی که برنامه مسابقه داشتیم😊 هیچی دیگه!!! آقا تیم دونفره ما مسابقه فینال رو هم بُرد و این یک پیروزی شگفت آوری بود توی اون جوّ خفقان...حالا نوبت اهدا جوایز شد تیم های اول و دوم و سوم رو جایزه دادند🥴 به من فکر کنم یه دونه مسواک دادند و خمیر دندانشو دادند به اون دوستی که اهل شمال بود😂 یادمه زمستان سال ۶۸ بود یه مریضی اومد ما تَب و لرز میگرفتیم همراه با کمر درد و کوفتگی شدید بدن😔 حالا ن دَوای وجود داشت و نه درمانی حتی در حد یه دونه قرص مُسکن خُب حالا ما در مقابل این بیماری چکار میکردیم ؟؟ هیچ !! تحمل درد و گریه و ناله😢 یادمه سه عدد تَشت لباسشویی که توی آسایشگاه داشتیم اونهارو آب میکردیم و کسانی که مبتلا شده بودند رو پاشور میکردیم که تَب آنها پائین بیاد یکی دو روز طول نکشید که خودمم مبتلا شدم 😔 واقعاً درد کُشنده ای داشت این مَرض ..یادمه رفیقم جعفر قربعلی منو پاشور میداد و من بی تابی میکردم بعضی مواقع جعفر که نشسته بود زانوهاشو در بغل گرفته بود منم چهار دست وپا دور جعفر تاب میخوردم و گریه و بی تابی میکردم و به جعفر میگفتم به دادم بِرس من از درد مُردم 😢 اُسرا میگفتند این بیماری نوعی سرماخوردگي هست که واگیر داره به نام آنفولانزا 🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۲ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 😔
آقا بعد از آتش بس زمانی که گروهبان امجد عراقی مسئول بند ۱ و ۲ بود یه روز بعداز ظهری که وقت آزادباش بود بند ۱ و ۲ باهم اومده بودیم بیرون و هرکسی دنبال کار خودش بود یکی توی صف حمام 🚿یکی توی صف دستشوی 🚽یکی درحال لباس شُستن 🥋منم درحال قدم زدن بودم🚶 حالا شاید حدود ۲۰ الی ۳۰ دقیقه به آمار بود یه موقع من دیدم یکی از دوستان نزدیک من از بند ۳ قاچاقی اومده توی بند ۱و۲ 😳 من دیدمش بهش گفتم فلانی اینجا چکار میکنی ؟؟ چه جوری اومدی اینجا؟؟؟ گفت اومدم با یکی از اُسرای آسایشگاه ۶ کار داشتم !!! گفتم چه کاری داشتی ؟؟ گفت آخه کار داشتم؟؟ بهش گفتم خاک بر سَرت الان چه جوری میخوای بری بند۳ 🥴 مگه نمیبینی تمام ورودی و خروجی های بند ۱و۲ بسته شده!!! الانم نزدیک آماره حالا چه خاکی بر سَرت میکنی دیوانه😖 آقا این رفیق ما تازه متوجه شده بود عجب کار خطرناکی کرده و حالا گیر افتاده و راه پَس و پیش نداره🥴 حالا من از اینکه اون گیر بیفته حقیقتش خیلی ناراحت نبودم بیشتر ناراحت خودمم بودم که بواسطه اون گیر بیفتم و دوباره سر از استخبارات ( اطلاعت ) عراق دربیارم و کتک و شکنجه که شما چه ارتباطی باهم داشتید؟؟؟ و چرا و چطوری رفیقت اومده توی این بند🥴 خودمم عجیب استرس گرفته بودم و ترس و لرز عجیبی گرفته بودم...حالا هَمی به این رفیقم بَد وبیراه میگفتم😏 حالا هم نزدیک آماره هرلحظه ممکنه نگهبان سوت آمار بزنه یا افسر فرمانده اردوگاه بیاد..آقا من با این رفیقم شده بودیم مثل ماهی که از آب میفته توی خُشگی و بالا وپائین میپره 😂 ای خدا..یا ابوالفضل..چه خاکی به سر کنیم ...یه موقع من چشمم افتاد به حبیب عرب زبان که اون موقع مسئول امور داخلی اردوگاه بود به دلم افتاد برم پیش حبیب و بهش بگم والتماسشو بکنم یه کاری برامون بکنه🥴 آخه هرچی بود حبیب هموطن ما بود و یه جورایی امید ما ..توکل به خدا کردم و رفتم پیش حبیب🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب آقایی داریم ما... ❤️ دیدارحضرت آقاباخانواده شهید
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✍تاریخچه انجمن حجتیه نوین(قسمت اول )
✅وقتی مصطفی من از کوزه آب خورد
🖋خون دلی که پدر پیرتان از این دستۀ متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است...
🖋 یاد گرفتن زبان خارجی کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به شمار می رفت. در مدرسه فیضیه، فرزند خرد سالم، مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند؛ چرا که من فلسفه می گفتم».صحیفۀ امام، ج 21، ص 279، چاپ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
🖋رفیقی داشتم که گاهی اوقات به مدرسۀ دارالشفاء می آمد. او با آنکه اهل علم، بزرگوار و بزرگ زاده بود، اما با حضرت امام به لحاظ عنایت ایشان به فلسفه مخالف بود. این فرد، در شمار کسانی بود که معروف بود به اینکه مثنوی مولوی را با انبر بلند می کند تا آلوده نشود. هر بار وارد مدرسۀ دارالشفاء می شد، تا نزدیک حجرۀ من می آمد، ولی جلوتر نمی رفت و می گفت: «دیگر جلوتر نمی توانم بروم»! وقتی جلوی ایوان حجرۀ من می نشست، پشتش را به سمت حجرۀ امام می کرد و علناً حکم به تنجیس و تکفیر امام می نمود.
🖋وقتی به حضرت امام ماجرا را گفتم، فرمود: «امیدوارم که صحبتهای این شیخ، کفارۀ گناهان من محسوب شود». بعد امام خطاب به من گفتند:
با شیخ بگو که راه ما باطل خواند
بر حق تو لبخند زند باطل ما
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
✍️تاریخچه انجمن حجتیه نوین(قسمت دوم )
🖋وقتی که دیوان اشعار حضرت امام بعد از رحلت ایشان به دستم رسید، در آنجا دیدم این بیت آمده است.
با شیخ بگو که راه ما باطل خواند بر حق تو لبخند زند باطل ما
🖋این فرد البته دارای خاندان بزرگی بود که در میان اعقاب آنها، افراد فاضلی قرار داشتند. به هر تقدیر حضرت امام زیر فشار افکار و سلیقه های مخالف قرار داشتند و گهگاه که من خدمت ایشان می رسیدم، اشاراتی به این فشارها می نمودند؛ ضمن اینکه بر افکار و آراء فلسفی خود پای می فشردند.
🖋به هر حال آن دوست ما پشت به حجرۀ حضرت امام می نشست و حتی موقع خروج ازمدرسه، سعی می کرد از سمتی حرکت کند که مقابل حجرۀ امام نباشد.
🖋 خود حضرت امام هم در یکی از مطالبی که بعد از پیروزی انقلاب نوشتند، به خاطرات آن سنوات اشاره کردند و حتی عنوان نمودند که در مدرسه به دلیل این که فلسفه تدریس می کردم، بعضی ها مقید بودند که کوزه ای را که پسرم، مصطفی از آن آب خورده بود، آب بکشند!
🖋باز هم یادآوری می کنم که علاقمندان به فلسفه، همچون امام با تبعات تحصیل فلسفه چون درویشی و صوفی گری، موافق نبوده اند و امام به صراحت در اشعار خود می فرمایند: «در حلقه درویش ندیدم صفایی».
🖋این مطلب را حضرت امام در پیامی که خطاب به روحانیون سراسر کشور صادر کردند، عنوان نمودند. ایشان در بخشی از این پیام دردمندانه، ضمن اشاره به کارشکنیهای متحجران و مرتجعان، مسأله جدایی دین از سیاست و انحرافات در حوزه های علمیه را مطرح می کنند و می فرمایند: «در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است! عده ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند.
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
17.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سنگتمام اصفهانیها در تشییع شهید نیلفروشان🌷
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
#شهادت هنر مردان خداست
🔹 کانال شهدای شهرستان مبارکه
✍تاریخچه انجمن حجتیه نوین(قسمت سوم)
✅کناره گیری حضرت امام از فلسفه
🖋سرانجام حضرت امام از این مباحثات و مجادلات خسته شدند و فلسفه را کنارگذاشتند؛ به گونه ای که برخی تعبیرشان این بود که ایشان از فلسفه توبه کرده اند واقعیت را خدا می داند؛
🖋ولی آنچه مسلم است این است که
ایشان دیگر فلسفه تدریس نکردند و حتی به سرودن اشعاری دست زدندکه متضمن مخالفت ایشان با فلسفه و عرفان بود
🖋این اشعار در حال حاضر در دیوان آن مرحوم، موجود است؛ ازجمله می فرمایند:
🌺طومار حکیم و فیلسوف و عارف
فریاد کنان و پای کوبان بدریم
و نیز
🌺با صوفی و با عارف و درویش بجنگیم
پرخاشگر فلسفه و علم کلامیم
🖋البته ممکن است این ابیات، تأویلات خاصی داشته باشد؛ضمن اینکه بعید است منظور حضرت امام عرفان حقیقی باشد؛
شاهدش این است که در ابیات دیگری فرموده اند که حقیقت عرفان و مبانی
آن با آنچه در عالم تصوف و عرفان دیده می شود و دامنه اش تنهاظواهر برخی از صوفیان یا عارفان را در برمی گیرد و راهی به باطن نمی یابد، متفاوت است.
ادامه دارد..
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۳ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱🌹
خُب به هرجهت من با توکل به خدا و هزار ترس و لرز رفتم پیش حبیب عرب زبان ... حالا حبیب پشت آسایشگاه ۴ داشت با نگهبانهای عراقی حرف میزد نگهبانها هم دقیقاً دَم درب ورودی بند ۱و۲ بودند🥴 بهش گفتم حبیب بیا باهات کار دارم!!! گفت ها بگو چه کاری داری؟؟ گفتم حبیب این رفیق من از بند ۳ اومده بند ما و الانم تمام راهای خروجی بسته شده تورو خدا یه کاری بکن😔😢 گفت کو رفیقت؟؟ ازبند ۳ اومده؟؟ چه جوری اومده؟؟ چکار داشته؟؟ بهش گفتم حبیب بیخیال شو یه کاری بکن الان آمار میشه حبیب جان من در حق ما مردانگی کن😘 آقا خدا زد پُشت سَر حبیب ❤️ حبیب یه نگاه به اطراف کرد چشمش افتاد به بشگه آشغال و ذوباله که نزدیک حمام بود بهم گفت بهش بگو با ۳ نفر دیگه بروند بشگه آشغال رو بیارند تا به بهانه بشگه ردشون کنم بهش گفتم خدا خیرت بده ❤️ رفتم پیش رفیقم گفتم بدو سریع با سه نفر دیگه بشگه آشغالی رو بیارید تا حبیب ردت کنه اما خاک بر سَرت با این کارهات دیوانه😂 این رفیق من هم رفت با ۳ نفر دیگه بشگه رو آوردند اما خودش عقب بشگه رو گرفته بود و سرش پائین بود که زیاد شناخته نشه🙃 آمدند نزدیک حبیب ...حالا منم عجیب ضربان قلبم میزد گروم گروم حِس میکردم قلبم میخواد از کار بیفته عجیب به ائمه علیه السلام توسل پیدا کرده بودم بخیر بگذره😂 حبیب اومد پیش نگهبانها گفت سیدی اینها بروند بشگه آشغالی رو خالی کنند؟؟ نگهبان گفت لا ( نه) الان آماره !!! حبیب اصرار کرد سیدی سریع برمیگردند!!! نگهبان گفت یالا روه (برو) سریع ارجع (برگرد) 🤨 حالا حبیب خودشم میترسید..چرا ؟ اگه قضیه لو میرفت نگهبانها بهش میگفتند تو خودتم دخیل بودی چرا میخواستی این اسیر رو رد کنی؟؟ هیچی دیگه وقتی اینها به بهانه بشگه زباله از درب رد شدند من یه نفس راحتی کشیدم اما باز استرس داشتم آخه این رفیق دیوانه من باید از ۲ درب بازرسی رد میشد بند ۱ و ۲ رو رد کرد اما بند ۳ هم بود که آن هم مهم بود🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹 تلاوت نور به روح مطهر سید شهدای مقاومت سید حسن نصرالله،سردار شهید نیلفروشان، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم غزه فلسطین، و شهدای چهارمین هفته مهر ماه شهرستان مبارکه
شهیدان:
سر لشکر شهید محمد ضیایی
حسین بهرامی
ابراهيم خرمی
حسنعلی جعفری
محمد باقری
کریم ضيایی
محمد دانشمند
محمد رضا مردانی
حسین رحیمی
عبد الکریم محمدی
رضا مداحی
علی بابائی
علی رضا اسماعیلی
🌹🌹🌹
🔹 قاری قرآن جناب آقای حاج اصغر سلطانی
🔹 صفحه ۱۵۸، سوره مبارکه اعراف،آیه ۵۸
🔹 زمان جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳، سی دقیقه قبل از شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه
🔹 مکان مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
#دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
📸 تصویری از شهیدان حاج قاسم سلیمانی و حاج عباس نیلفروشان
شادی روح مطهرشهدای مقاومت صلوات
@sabzsorkh
#سخاوت و کرم
از شبلی پرسیدند :
علامت و نشانه کریمان و لئیمان چیست ؟
جواب داد که :
#انسان_کریم مثل #ظرف سیمین است که دیر میشکند و زود #اصلاح می شود
پس #کریم کسی است که :
زود آشنا میشود و دیر بیگانه
ولی #انسان_لئیم مثل ظرف سفالین است که زود میشکند و دیر قابل اصلاح است
پس #لئیم کسی است که :
دیر آشنا میشود و زود بیگانه
انسانهای کریم از #اطعام دادن لذت میبرند
ولی انسانهای لئیم از #طعام
#سخاوت در زیاد دادن نیست
سخاوت در به موقع دادن است
#شعر
به دهن #نان خواجه چون بُردم
#خواجه گفتا که آه من مُردم
گفتمش : خواه میر و خواه نمیر
من که این #لقمه را فرو بردم
میشود در لقمه اول ز جان خویش سیر
بر سر خوان لئیمان هرکه #مهمان میشود
صائب تبریزی
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پول، حقیر تر از اونی هست که هدف زندگی انسان باشه
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت نوشت و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۴🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔
هیچی دیگه من صبرکردم تا ببینم اون اُسرای که اون طرف رفته بودند بشگه زباله رو خالی کنند میاند یا نه و چه اتفاقی می افته!! آخه بین بند ما و بند ۳و۴ مجموعه آشپزخانه و بهداری بود که باید آنجا زباله هارو خالی میکردند تا بعد ماشین زباله بیاد ببره ..مصیبت اینجا بود که خود آشپزخانه هم نگهبان داشت🥴 ممکن بود همین نگهبان هم متوجه بشه..آخه رفیق من باید از اون ۳ نفر جدا میشد و میومد سمت بند ۳و۴ که همین امر حساسیت ایجاد میکرد.. از بَس استرس داشتم حس میکردم روده هام از حَلقم میخواد بیاد بیرون و حالت استفراغ داشتم ..یه موقع هم دیدم اونهای که رفته بودند زباله ببرند اومدند و ۳ نفر هستند و رفیق من نیست رفتم پیش اونها و گفتم رفیقم چه شد؟؟ گفتند بسلامتی رفت بند ۳☹️ پیش خودم خدارو شکر کردم و از بابت مردانگی که حبیب عرب زبان در حق من و رفیقم کرده بود ازش سپاس گزار بودم❤️ حالا رفیق ما چطوری اومده بود توی بند ما؟؟ توی بند ۳ یه راهرو بود کنار آسایشگاه نگهبانها رفیق من هم از غفلت نگهبان استفاده کرده بود سریع اومده بود سمت آشپزخانه و از اون سمت هم از راهروی کنار آسایشگاه نگهبان بند ما هم اومده بود اینجا حالا تمام راهروها و ورودی ها بسته شده بود😂 آقا یه موقع هم سوت آمار رو زدند ما نشستیم آمار همین که نگهبانها داشتند شمارش میکرندمارو یه وقت من دیدم یاحضرت عباس 🌹یاحسین مسئول بند ۳ یه گروهبان به نام طارس بود اومد و مثل سگ هار واق واق میکنه و فحش میده😂 کلاب (سگها) قَنادر (پَست ها) اَلیوم الواد وادیکم (امروز پدر پدرتون رو در میارم) حالا نگهبانهای بند ماهم توی کف گروهبان طارس مانده بودند و متعجب که این چه مرگش شده چرا فحش میده و عصبانیه🥴 بهش گفتند سید طارس اِشبیک (چی شده) گفت یه نفر از بند ۳ اومده توی این بند و دوباره برگشته!!! مگه شما نمیدونید؟؟؟ نگهبانهای بند ما گفتند لا ولله ( نه بخدا ) آقا تازه نگهبانهای بند ما هم فهمیدند عجب رو دستی خوردند😂 اونها هم سگ شدند و شروع کردند داد هَوار کردند که چه کسی اومده اینجا ؟؟ با کیی کار داشته؟؟ و چه کار داشته؟؟ آقا منم توی صف آمار گِر و گِر میلرزیدم مثل اینکه بهم برق وصل کرده باشند از شدت ترس چیزی نبود که خودمو نجس کنم😂 گروهبان طارس همین جور که فحش میداد از زوز عصبانیت یه پاشو بلند کرد کوبید زمین و میگفت من امروز خدا رو میزارم زیر پاهام و پدرتون رو در میارم 🙃 حالا همه اُسرا متعجب بودند که این کدام دیوانه ای بوده که به خودش جُرات داده بیاد این طرف و بعدش چطور تونسته از مَهله فرار کنه؟؟ و با چه کسانی همدست بوده؟؟🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
#در راستای کنگره_ملی ۲۴ هزار شهید استان اصفهان صورت گرفت
🔹حضور در منزل شهدا و
اهدای پرچم متبرک حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع) توسط همکاران و دانش آموزان دبیرستان شاهد فرزانه به خانواده ..
شهید والا مقام🌹محمود نصوحی🌹
#باهمراهی..
#حوزه بسیج دانش آموزی حضرت زینب سلام الله علیها
#مهر ماه ۱۴۰۳
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد رضا رنجبر؛
فلسفه رنج اینه که لذت بیشتری ببری
فرزندانتان را رنج لذتی تربیت کنید نه لذت رنجی
ان مع العسر یسرا
🔹توصیه می شود تا انتها ببینید خیلی جالبه
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۵ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔
آقا حالا از همه بیشتر نگهبانهای بند ۱ و۲ عصبانی بودند چون رو دست خورده بودند از این جهت منتظر بودند یه بهانه ای بدست شون بیاد که یه جوری مارو بزنند🥴 یه موقع هم رفتند چوب باتوم هارو آوردند و هر کدوم دَم درب یک آسایشگاه ایستادند و به ما هنگام ورود به آسایشگاه گفتند دستهاتون رو بگیرید و به هردست ما یک باتوم محکم زدند😔 حالا دیگه عام و خواص نکردند اُسرای مُسن رو هم زدند وقتی دوتا باتوم خورد کف دستم توی دلم گفت فلانی (رفیق) الهی خیر نبینی که مارو دادی زیر کتک😂 به هرجهت این قضیه با یک کتک مختصر تمام شد🌹 یه روزی زمان گروهبان امجد مسئول اردوگاه امجد یه دفتر و قلم داد دست ابوالفضل جاویدی فر از اُسرای کربلای ۴ و بهش گفته بود ابوالفضل این دفتر و قلم رو بده به فلان نگهبان داخل اتاق ما🥴 ابوالفضل گفته بود چشم سیدی...حالا توی مسیر قلم رو کِش رفته بود( سرقت کرده بود) و دفتر رو تحویل داده بود و سریع قلم رو جلوی آسایشگاه ۷ توی باغچه لاخاک کرده بود 🙃 بعد گروهبان امجد متوجه میشه که قلم نیست به نگهبانهای دیگه میگه پس قلم همراه این دفتر بود ؟؟ نگهبانها میگند اون اسیر ( ابوالفضل ) فقط همین دفتر رو تحویل داد بعدش گروهبان امجد از ابوالفضل سوال و جواب میکنه که قلم رو چه کردی؟؟😂 میگه سیدی قلم ندادی به من فقط همین دفتر بود!!! یادمه بعدش کل بند رو تفتیش کردند اما از قلم خبری نبود ..تا یه چند روزی که حساسیت نگهبانها کم شد ابوالفضل قلم رو از زیر خاکها در آورد و سه قسمتش کرد و بین دوستانش توی آسایشگاها تقسیم کرد😂 یه موقعی بود نگهبانها بخاطر اینکه بیشتر بتونند فشار روحی روانی به اُسرا بیاورند دستور دادند که خمیر وسط نان ها رو در بیارید و بریزید سطل زباله...آخه اون دو عدد نان ( سمون) اصلاً اینقدری نبود که ما تازه بخواهیم خمیرش رو هم بگیریم🥴 یه روزی یکی از اًسرای ترک زبان اهل زنجان بود رفت سر بشگه زباله که یه مقدار خمیر نان برداره بخوره ...نگهبان نامرد پَست فطرت دید... همین که این اسیر سرش رو کرد داخل بشگه زباله آنچنان با لگد زد توی صورت این اسیر فلک زده که جای ضربه پوتین اش روی صورت این اسیر ماند که چرا اومدی سر بشگه زباله خمیر برداری بخوری 😢 حالا بعضی از مواقع ما همون خمیر وسط نان رو میگرفتیم و توی آفتاب خشگ میکردیم بعدش پودرش میکردیم و با ناهار ظهر که برنج بود مخلوط میکردیم و میخوردیم که سیر بشیم🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✍ایده مقاومت
🖋زن محور زندگی است و زندگی روزمرهی همهی آحاد جامعه با زن عجین است؛ پیوند میان «زن و زندگی» آنقدر وثیق است که شاید نتوان زندگی را بدون زن متصوّر شد.
🖋 میزان آمیختگی زندگیِ آحاد جامعه با فرهنگ مقاومت، به وضعیت بانوان جامعه آمیخته است. اگر روح مقاومت در رفتار و گفتار بانوان جامعه مستقر باشد، زندگی آحاد جامعه با مقاومت آمیخته است و اگر رفتار و گفتار بانوان جامعه تهی از مقاومت باشد، جامعه امکان استقامت نخواهد داشت.
🖋 تصویری که رهبری از نقش بانوان در مقاومت مردم ایران در شرایط دفاع مقدّس ارایه میدهند، حاوی دقّتهای فراوانی است.
🖋 در تصویرسازی ایشان، کافی است تصوّر کنیم بانوان ایرانی در ازایِ مصیبتهای وارده از جنگ، جزع و فزع نشان میدادند؛ همین برای زمینگیر شدن جنگ کافی بود.
🖋اگر مقاومت مردمی در جنگ امکانپذیر شد، روح مقاوم زنانهای در پسِ آن حضور داشته که چنین امکانی را میسّر کرده است.
🖋در جنگ تحمیلی اگر امثال همین مادر گرامی سه شهید و مادران شهیدان و همسران شهیدان - که من افتخار داشتهام با هزارها نفرِ اینها از نزدیک نشست و برخاست و گفتگو کنم و خصوصیات آنها را مشاهده کنم - ایمان خود، صبر خود، ایستادگی خود، معرفت خود و روشنبینی خود در قبال ضایعات جنگ و فداکاریهای جوانان و مردان را نشان نمیدادند، جنگ پیروز نمیشد.
🖋 اگر مادران و همسران شهدا بیصبری نشان میدادند، شوق جهاد در راه خدا و شهادت در دل مردها میخشکید؛ اینگونه نمیجوشید؛ اینگونه به جامعه طراوت نمیداد. در میدان جنگ هم زنان نقشهای درجه اوّل را ایفا کردند. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان، 30/6/1379)
🖋در جنگ نیز همین طور بود. یعنی اگر خانوادههای شهدا - مادران و همسران - صبر نمیکردند، جنگ دچار مشکلات بسیار بزرگی میشد. در آن مقطع، نقش زنان، بسیار برجسته بود. انقلاب و جنگ، زنان ما را در جامعه از آگاهی و رشد سیاسی برخوردار کرد.
🖋 زن، وقتی با سواد باشد و از آگاهی سیاسی برخوردار شود، کسی نمیتواند به آسانی به او زور بگوید و حقّش را پایمال کند. اینها غنیمتهایی بود که در انقلاب برای زنان پیش آمد. (بیانات در جمع زنان شهر ارومیه، 28/6/1375)
🖋بانوان با توجّه به موقعیتی که در نهاد خانواده دارند، ظرفیتِ آن را دارند که برای اعضای خانواده، داعیِ به مقاومت باشند.
🖋 یعنی هر یک از اعضای خانواده که در رسیدن به افق موردنظر، با موانع و چالشهایی رو به رو میشود، این زن است که میتواند استقامت در مسیر را به تکتک اعضای خانواده القا نماید. غیر از تقویت مقاومت در بُعد فردی افرادِ خانواده، زن میتواند کل خانواده در در راستایِ «مقاومت ملّی» بسیج نماید.
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔘جنگ شناختی (Cogentive Warfer)
▪️جنگ شناختی، به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه بمنظور تغییرِ هنجارها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است.
این نوع جنگ شکل تکامل یافتهتر، پیشرفتهتر، عمیقتر و وسیعتر جنگ روانی است که مبتنی بر جامعهی شبکهای (با زیرساخت رسانهای نوین) بوده و با مدیریت ادراک و برداشت انجام میگیرد.
جنگ شناختی ماهیتی پیچیده و موذیانه دارد که درک آن را مشکل و واکنش را سخت میکند و در افکار و جهتها تزلزل ایجاد مینماید، زیرا در قالبهای پیچیده، متنوع و جذاب ارائه میشود، قالبهایی مانند تحلیل، خبر، فیلم، موسیقی، کاریکاتور، طنز، تمسخر، جوک، شوخی و... و به مرور موجب فرسودگی روانشناختی در مخاطب میگردد و ذهن او را تسخیر و مقاومت او را میشکند.
در جنگ فیزیکی وقتی یک نفر از ما تیر میخورد یعنی یک نفر از ما کم میشود، اما در جنگ شناختی وقتی یک نفر از ما تیر میخورد و آسیب میبیند فقط یک نفر از ما کم نمیشود، بلکه یک نفر به دشمن اضافه میشود.
ذهن اصلیترین میدان نبرد در این جنگ است و تسخیر ذهن در جنگ شناختی مساوی است با تسخیر سرزمین در جنگ فیزیکی.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در این رابطه میفرمایند: «طرف با نقشه وارد میدان شده، برنامه هم این است که کاری کنند که ملّت ایران عقیدهاش بشود عقیدهی سران انگلیس و آمریکا و امثال اینها... دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند، اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند. برای این کار شروع میکند محتوای ذهنی برای ذهن فعال جوان درست کردن. اینهمه دروغ، حرفهای انحرافی و تهمت برای این است.» ۱۴۰۱/۸/۱۱ و ۱۴۰۱/۹/۵
🔳هدف جنگ شناختی چیست؟
مهمترین هدف جنگ شناختی تغییر نگرش در جامعهی کشور هدف، اختلال و خطا در دستگاه محاسبات تصمیم گیران، اثربخش نمودن جنگ اطلاعاتی، ایجاد گسست عاطفی- ادراکی بین تودهها و نخبگان با حاکمیت، و جایگزین کردن نفرت و انزجار، و نهایتاً تضعیف و زوال سرمایه ی اجتماعیِ نظام سیاسی و زمینهسازی برای فروپاشی است.
اعتبار زدایی، ناامیدسازی جامعه، ناکارآمد نشان دادن حاکمیت، زیر سئوال بردن اعتبار نظام و مشروعیت حاکمیت، القای تضاد بین نظام و ساختار با انقلابیگری، تحریف حقایق، ارائه چهرهای خشن از جمهوری اسلامی، فریب و سیاه نمایی از مهمترین ابعاد جنگ شناختی هستند.
🔳مهمترین علت به کارگیری جنگ شناختی علیه ایران؟
مخالفت غرب با استقلال خواهی ایران و روند قدرتیابی اسلام و ایران، و ناکامی در سایر جنگهای پی در پی دو علت اصلی روی آوردن دشمنان به جنگ شناختی است.
🔳بازیگران و عوامل اصلی جنگ شناختی علیه ملت ایران؟
مهاجمان این عرصه متکثر و متراکم بوده و دارای کار ویژه یِ عمل جبههای اند. مهاجمان اصلی این جنگ محور غربی، عبری، عربی(ضعیف تر) و اندک ایرانیان وابسته و برانداز هستند. آمریکا بازیگر اصلی در جنگ شناختی و ترکیبی علیه ایران است (محوریت جنگ ترکیبی هم جنگ شناختی است).
دولتهای غربی مخصوصاً انگلستان که یک نمونه آن شبکه بیبیسی با مخاطبین نسبتاً فراوان و ابزار، امکانات و نیروی انسانی زیاد، رژیم صهیونیستی (یگان ۸۲۰۰) با همه امکانات و حدود ۵۰۰ زن و مرد مسلط به زبان فارسی، مزدوران وطن فروش مانند منافقین، سلطنت طلبان، ملیگراها، مارکسیستها، بهائیان و دیگر فراریان ضد انقلاب، بازیگران میدان جنگ شناختی هستند.
🔳حوزههای عملیاتی جنگ شناختی
مصادیق و حوزههای عملیاتی جنگ شناختی دشمنان، ارکان انقلاب و نظام اسلامی یعنی مردم، مکتب و رهبری هستند، آنان سعی میکنند با شیوههای مختلف از جمله: تحریف، دروغ، تخریب، تهمت،شایعه، ایجاد اختلاف، القاء ناکارآمدی، شبهه آفرینی، ناچیز شمردن دستاوردها، و بزرگنمایی مشکلات، ارکان مذکور را مورد هجوم قرار داده و به تضعیف و تخریب آنها بپردازند.
🔳آیا مقابله با جنگ شناختی امکان پذیر است؟
پاسخ مثبت است، به یاری خداوند این جنگ هم با هدایت رهبر حکیم و فرزانه انقلاب توسط ملت با شکست مواجه میشود، لازمه پیروزی در این میدان سه چیز است:
الف: باور داشتن به جنگ شناختی و اعتقاد به حضور و برنامهریزی دشمن در این زمینه، و ایجاد آمادگی لازم و هم افزایی در میان نخبگان، دستگاه های ذیربط و رسانهها (نقش دانشگاهها و حوزههای علمیه میتواند برجسته باشد)
ب: آشناسازی مردم با شگردهای پیچیده دشمن در این مبازره از طریق افزایش اطلاعات عمومی که باعث ایمن سازی افکار عمومی در مقابل این جنگ میگردد.
ج: جهاد تبیین و افزایش آگاهی مردم و روشنگری گسترده و مستمر در کنار تلاش مسئولان برای حل مشکلات معیشتی مردم و اجرای عدالت در جامعه و مبارزه بیامان با فساد و بیعدالتی.
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۶ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱🌹
آقا حالا شاید یه سوالی پیش بیاد که شما توی اردوگاه های عراق چگونه وقت میگذراندید؟؟؟ خب اُسرا به چند دسته تقسیم میشدند!!! بعضی ها مثل من خَلَص بودند😂 یعنی کاری به جای نداشتند و بیشتر توی حال خودشون بودند که اغلب این اُسرا بخاطر فشارهای روحی روانی عراقیها بیشتر آسیب پذیر بودند😔 یه تعداد هم یه جورایی هنرمند بودند سرگرم ساخت تسبیح باهسته خرما یا گلدوزی روی پارچه یا ساخت اشیاء با سنگ که این کار از همه سخت تر بود چون باید سنگ رو ساب میدادند 🤫 یه تعداد دیگه از اُسرا توی فاز حفظ قرآن و احادیث و زبان عربی یا انگلیسی بودند..یه تعداد از اُسرا اصلاً سواد خواندن و نوشتن یا بَلد نبودند یا ضعیف بودند که اونجا توی اردوگاه مثلا درس میخودند و از حروف الفبا شروع میکردند که من خودم این مورد رو زیاد دیدم😳 حالا نحوه یادگیری ها و یاد دادن ها چه جُوری بود؟؟ در هررشته ای و هرمعلوماتی هرکه هرچقدر میدانست یاد دیگران میداد..حالا نه دفتری بود📒نه قلمی بود!🖊نه تخته سیاهی بود📰هرجای از این تدریس ها که احتیاج به نوشتن داشت موقع آزادباش که از آسایشگاه میومدیم بیرون اون به اصطلاح معلم و مُحَصل کنار هم مینشستند و معلم یا با انگشتش یا با یه سنگ به جای قلم روی زمین مطلبشو می نوشت🙃 بعدشم راحت با دستش بجای تخته پاک کن 🧽پاک میکرد حالا آنجای که حفظیات بود مثل حفظ قرآن و احادیث خُب این سینه به سینه و چهره به چهره بود!! این یعنی چی؟؟ و چه جوری ؟؟ خُب موقع قدم زدن در حیاط اردوگاه دونفری باهم قدم میزدند یا توی آسایشگاه کنار هم مینشستند و حفضیات رو انجام میدادند..
که من خودم معمولا این جوری یاد میگرفتم این رو هم بِگم اون دسته از اُسرای که توی فاز حفظ قرآن و احادیث و دعا و گفتن اذکار بودند عجیب از روحیه بالای برخوردار بودند❤️🌹 چون توی اون شرایط سخت بعضاً پیش میومد که اسیری کم بیاره و دست به خودکشی بزنه!! مثلاً رگ دست خودشو بزنه که من خودم شاهد یکی از این موارد بودم😔
ادامه دارد
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✅ ارتباط تلفنی مردمی با سرپرست بنیاد شهید و امور ایثارگران استان جناب آقای انصاری پور
🔺از طریق سامانه تلفنی سامد(۱۱۱)
🗓 زمان: سه شنبه یکم آبان ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۹ الی ۱۰
🔹سامانه ارتباط مردم با دولت (سامد) به نشانی 111.ir و با هدف پاسخگویی مستقیم دستگاه ها و سازمان های کشور از طریق سامانه الکترونیکی و تلفنی، این امکان را به مردم می دهد تا بتوانند کلیه پیشنهادات، انتقادات و دیدگاه های خود را از دولت و سازمان های وابسته در این سامانه ثبت نمایند.
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
📌آخرین اخبار استان و شهرستان را در
دیده بان استان دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/1321009377C1aabc51ac4