eitaa logo
شهدای شهرستان مبارکه
337 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
#این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ومعرفی شهدای شهرستان مبارکه ایجاد شده است ⚘️ شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت ۴۲ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 🌹 آقا ما به هم‌وطن عزیزمون جناب عُمَر گفتیم ظرف غذات رو میدی ؟؟ یه مکثی کرد و گفت اول باید صبر کنید خودم غذامو بخورم بعدش میدمت😏 ما هم چاره ای نداشتیم بهش گفتم باشه صبر میکنیم ...حالا چرا ما به جناب عُمَر گفتیم ظرف غذات رو بده ..آخه ما دونفری هر کدوم یک یه بشقاب داشتیم کارمون هم با این بشقاب ها حل می‌شد...چون می‌خواستیم ناهار و شام دونفرمون رو در یک ظرف جا بدیم مجبور شدیم ظرف غذای عُمَر رو بگیریم 🥴 آقا ما هرشب بعد نماز مغرب و عشاء زبان روزه صبر میکردیم برادر عزیزمون جناب عُمَر غذاشو با صبر و حوصله میخورد😂 بعدش ظرف غذاشو میداد به ما ماهم ناهار که برنج و خورشت بود مثل خورشت بامیه یا بادمجان آب پز با پوست 🍆_ یا سیب زمینی آب پز🥔 _ یا برگ چقندر آب پز _ یا پیاز آب پز🧅 خب حالا این ناهار رو با شام که یا مرغ آب پز بود🐓 یا آب گوشت 🐂 که هر کدام در حد دو بند انگشت گوشت بود رو در ظرف جناب عُمَر می‌ریختم و با لذت تمام می‌خوردیم البته وقتی این ناهار و شام رو باهم مخلوط میکردیم یه معجون عَجَق وَ جَقی می‌شد 🥴😂 یادم میاد من خیلی شکمو بودم و تُند و تُند غذا میخورم اما محمدرضا حبیب الهی یواش یواش و باحوصله میخورد از این رو کمتر غذا گیرش میومد😞 من دیدم حقیقتش این رسم رفاقت نیست بهش گفتم محمدرضا میدونی چیه؟؟ گفت ها چیه؟؟ گفتم من شکمو هستم و تُند و تُند غذا میخورم و تو کمتر میخوری و این دُرستش نیست🥴 گفت اشگال نداره گفتم چرا داره!!! گفت خُب میخوای چکار کنی ؟؟ گفتم از امشب وسط ظرف غذا روی غذا رو یه خط میکشیم با قاشق هر کیی سمت و خودش و سهمشو بخوره🙃 گفت باشه من شکمو سریع سهممو میخوردم محمدرضا دوباره سهم خودشو توی ظرف پَهن میکرد و باز یه خط می‌کشید من ظاهراً اعتراض میکردم اما قلباً یه جوری بَدم نمیومد چون غذای بیشتری میخوردم حالا اینجا روی دیوار آسایشگاه جلوی توالت یه نقاشی به دیوار کشیده بودند با رنگ مشگی😂 حالا نقاشی چی بود؟؟ یه کلبه ای بود کنارش یه نهر آبی بود و چند درخت و چند پرنده در آسمان یه قطعه شعر هم نوشته بودند بر این مضمون که : یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور 🌹 کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور🌹 یه حدیث هم نوشته بودند : الوضو نورُ 🌹 الوضو علی الوضو نور علی نور🌹 یعنی اینکه : وضو نور هستش و وضو روی وضو نور علی نوره😊 یه روزی نگهبان مصطفی تُپُل 🥷اومد پشت پنجره آسایشگاه چشمش افتاد به نقاشی و اون منظره و شعر و اون حدیث 😳 مسئول آسایشگاه جلیل بود صداش کرد گفت تعال یعنی بیا جلیل اومد پشت پنجره گفت نعم سیدی (بله قربان) گفت : شینو _ های _ بعدش حدیث رو چون عربی هم نوشته شده بود درست نمیتونست بخونه 🥴 قاطی میکرد ..آقا کلی وقت جلیل براش توضیح داد باز متوجه نمیشد آخر سر چند تا حرف بار جلیل کرد و رفت😂 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 ناگفته‌هایی از اسرای عراقی در ایران شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌کار زیبای شهروند ایرانی در راه پیمایی اربعین که بازخورد میلیونی در رسانه های عربی داشت شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت۴۳ موضوع :زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔 آقا حالا اینجا که ما آسایشگاه ۴ بودیم یه اسیری اینجا بود به اسم حسین معروف به حسین تهرانی آخه بچه تهران بود و سرباز ارتش😊 یه روزی یکی از اسرا به من گفت این حسین تهرانی رو می‌بینی🌹 گفتم آره!!! گفت پسر این دریکی از روزها ۱۵۰ الی ۲۰۰ سیلی از بچه های خودمون خورده😢 گفتم ن بابا!!! گفت به جان خودم 😔 گفتم آخه سر چی اونم از دیگر اُسرا ؟؟؟گفت این حسین تهرانی یکی از مسئولین غذای آسایشگاه بوده به همراه دیگران میره ناهار که برنج بوده می‌گیرند بیاند🥴 وقتی که میاند حسین تهرانی پاهاش گیر میکنه به پله آسایشگاه ۴ یه کم تعادلش رو از دست میده یه مقدار خیلی کم برنج میریزه زمین😩 نگهبان اون موقع عدنان بی‌شرفِ جلاد بوده ...می‌بینه که این مقدار کم برنج ریخته شده زمین ..میاد داخل آسایشگاه به دیگر اُسرا میگه این برنج هارو چه کسی ریخته زمین ؟؟؟ همه از ترسشون هیچی نمیگند و سکوت می‌کنند😔 آخه میدونستند عدنان چه سگ وحشی و جلادی هست... عدنان میگه اگه طرف خودش بلند نشه و خودشو معرفی نکنه همه آسایشگاه رو تنبیه میکنم😖 حسین تهرانی از سر ناچاری بلند میشه..عدنان بهش میگه چرا از اول بلند نشدی😖 یالا تَعال بیا جلو..حسین میاد جلو کنار عدنان و اول صف آمار قرار میگیره..عدنان به دیگر اُسرا میگه هر نفرتون باید ۱ سیلی محکم بزنید توی گوش حسین😢 دیگر اُسرا خب دلشون نمیومده که محکم بزنند توی گوش حسین هموطن شان یواش میزدند😔 عدنان می‌گفته ن اینجوری خوب نیست 😖..خودش ۱ سیلی محکم میزده توی گوش طرف و می‌گفته ببین این جوری بزن😢 طرف از ترس اینکه دوباره از عدنان سیلی نخوره خودش خیلی محکم از دفعه قبل با سیلی میزده توی صورت حسین تهرانی😢 این روش ادامه داشته تا کُل آسایشگاه که تعدادشون ۱۰۰ نفر بوده همگی حسین رو میزنند😢 بعدش عدنان پدر نامرد باز وِل کُن معامله نبوده حسین رو مقابل دیگران قرار میده و یک لنگه دمپای میکنه توی دهان حسین تهرانی و بهش میگه یگ پا و دو دستت رو هم بالا بگیر😢😔 این داستان غم انگیر و فجیع توی ذهن و فکر من بود و همیشه هروقت چشمم به حسین می افتاد خیلی دلگیر و غصه میخوردم تا یه روزی نوبت تراشیدن موی سر و صورت ما رسید عراقیها به هر نفر یک تیغ ریش تراشی کامل دادند🥴 منو حسین تهرانی دونفری موهای سر و صورت همدیگه رو می‌زدیم ..من چون اون داستان غم انگیز ذهنم رو در گیر کرده بود 😔 همینطور که داشتم سر حسین رو با تیغ میتراشیدم بهش گفتم : حسین یه چیزی ازت بپرسم واقعیت رو میگی ؟؟؟ گفت چیه؟؟ آره بپرس!!! گفتم حسین این داستان سیلی خوردن تو چی بود؟؟ واقعیت داره؟؟😞😢 گفت آره پسر😫🥲 من از همه این اسرا به اجبار ۱ یا ۲ سیلی خوردم😔 بهش گفتم دردت هم اومد🥴 گفت درد!!! بهم گفت نوریان تا چند مدت طرف راست گوش و صورتم وَرَم کرده بود و شنوائی ام رو از دست داده بودم و سرگیجه داشتم ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ « (ره)» ✍️ مناسبت روز: امروز در تقویم شمسی برابر با سالروز وقوع حماسه در سال ١٣۵٨ است، لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند شهدای این حماسه خونین آغاز می‌نمائیم؛ در مرداد ماه سال ١٣۵٨، هزاران نفر از عناصر حزب بعث عراق و گروهك‏های ضدانقلاب وابسته به بيگانگان، همچون: احزاب مارکسیست، سلطنت‌طلب‌ها، كومله، فداييان خلق و در رأس آنها حزب دموكرات كردستان در یک عملیات مشترک به شهر پاوه در منطقه كردنشين استان كرمانشاه هجوم برده و آن را محاصره نموده و بخشی از اين شهر را تصرف كردند و دست به جنايت‏های فجیعی زدند، از جمله اینکه به بيمارستان این شهر حمله کرده و همه‌ی مجروحان حاضر در آنجا را سَر بُریدند؛ آنها با دامن زدن به اختلافات قدیمی قومیتی، زمینه تجزیه ایران را فراهم کرده و در واقع، شهر پاوه آخرین نقطه‌ای بود که اگر بر آن مسلط کامل می‌شدند، می‌توانستند ادعا کنند، کل مناطق کردنشین را در اختیار گرفته‌ و با کمک حامیان خارجی، اعلام استقلال نمایند! دکتر مصطفی چمران (معاون وقت نخست وزیر) بی‌درنگ به همراه سرتیپ فلاحی (فرمانده نیروی زمینی ارتش) و ابوشریف (فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب) به پاوه رفتند و بالگردشان زیر رگبار توپ و گلوله دشمنان به‌ سختی روی زمین نشست؛ چمران، ابتدا به بزرگان احزاب کُرد، پیشنهاد مذاکره و بررسی مشکلات را داد، اما آنها نه تنها از پیشنهاد او استقبال ننمودند؛ بلکه با حمله همه‌جانبه در همان شب، یک فروند بالگرد و یک فروند هواپیمای اف ۴ نیروی هوایی ارتش را سرنگون نموده و خلبان آن «محمد نوژه» را به شهادت رساندند و سپس با تسخیر ژاندارمری پاوه، از طریق رسانه‌های خارجی، شایعه سقوط پاوه و شهادت دکتر چمران را پخش نمودند تا روحیه رزمندگان را کاملاً تضعیف نمایند و سپس به خانه و کاشانه مردم بی‌پناه حمله‌ور شده و آنها را به خاک و خون کشیدند! در این موقعیت خطیر، امام راحل (ره) با بصیرت کامل، بلافاصله فرمان پیامبرگونه خود را براى آزادسازی فوری و بدون قید و شرط پاوه صادر نمودند و در آن تأکید فرمودند: «به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم، اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه آنها را مسئول می‌دانم! من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد (مشترک) ارتش دستور می‌دهم که بی‌انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کند و به دولت (نیز) دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کند! و تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم و در صورتی‌که تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی می‌کنم...» (صحیفه امام؛ ج ٩، ص ٢٨۵) فرمان با صلابت فرمانده کل قوا، ساعت هفت بامداد ٢٧ مرداد ماه ١٣۵٨ از رادیو در سراسر کشور پخش شد و چنان تأثیر معجزه‌آسا داشت که از یک‌سو به از دست رفتن روحیه دشمنان و فرار ضدانقلاب از منطقه؛ و از سوی دیگر، به تشجیع اندک رزمندگان باقی‌مانده در پاوه، و حرکت فوری قوای مشترک ارتش و سپاه و بسیج منجر شد. ✍️ شهید چمران در رابطه با آن روز چنین می‌گوید: «حدود چهار صبح ٢٧ مرداد آنچنان قتل و غارت همه شهر پاوه را فراگرفته بود که گویی هیچ نیرویی قادر نبود مهاجمین را از قتل و غارت خانه‌های مردم بی‌گناه بازدارد و به سمت معرکه اصلی نبرد، برگرداند! دشمنان چند ماشین با بلندگو آوردند و در وسط شهر ندا می‌دادند: هر کس وفاداری خود را به حزب دموکرات اعلام کند، در امن‌ و امان است! ما فقط آمده‌ایم که پاسداران و دکتر چمران را سَر بِبُریم! هنگام صبح بر بالای دیوار خانه پاسداران بودم که یک‌باره فریاد الله‌اکبر رزمندگان به هوا بلند شد! پرسیدم چه شده؟ گفتند: امام اعلامیه‌ای صادر کرده‌اند؛ اعلامیه‌ای تاریخی که اساس بزرگ‌ترین تحولات انقلابی کشور به شمار می‌رود؛ بله، امام، فرماندهی قوا را شخصاً به دست گرفته و فرمان داده بودند که ارتش و ژاندارمری باید در عرض ۲۴ ساعت خود را به پاوه برساند و ضدانقلاب را قلع و قمع کنند...» (خاطرات چمران) چمران نیز با استفاده از روحیه انقلابی حاصل شده از فرمان امام امت، بدون فوت وقت، نیروهایش را برای باز پس گرفتن مواضع قبلی، بسیج کرد و تا ساعت ۱۰ صبح همان روز به صورت معجزه‌آسا همه بلندی‌های پیرامون پاوه را آزاد نمود و در ادامه با رسیدن نیروهای مشترک ارتش، سپاه و بسیج، و با نبردی سخت و درگيری خونين، همه شهرها، راه‏ها و مواضع استراتژيك منطقه آزاد شد و كردستان از سقوط حتمی نجات پیدا کرد و یکبار دیگر دشمنان ایران اسلامی، قدرت معنوی و معجزه‌آسای فرمان ولی‌ّ زمان و امام امت را با تمام وجود، احساس کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹شباهت دو خادم در مسیر پیاده روی اربعین حسینی به شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس 📌جهت شادی ارواح مطهر شهدای صلوات شهدای شهرستان مبارکه
❇️ سی و ششمین دوره مسابقات قرآنی ✳️ ویژه خانواده معظم شاهد و ایثارگر استان اصفهان ✅ در رشته های: حفظ کل قرآن کریم، حفظ ۵،۱۰،۲۰ جزء، قرائت تحقیق، مفاهیم و تفسیر ❇️ هریک از داوطلبان مجاز به شرکت در یکی از رشته های مسابقه می باشند. ✳️ گروه های شرکت کننده: ۱_ فرزندان ۱۸ سال و بالاتر شاهد و ایثارگر ۲_فرزندان ۱۲ تا ۱۸ شاهد و ایثارگر ۳_همسران(شاهد، جانبازان و آزادگان) ✅ جهت ثبت نام به بنیاد شهید محل پرونده یا سایت نوید شاهد به نشانی لینک ذیل مراجعه فرمایید. https://isfahan.navideshahed.com/fa/news/573440 اداره فرهنگی و تبلیغات و امور قرآنی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان @quranbonyadeshahid
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت ۴۴ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔 🔹 زمانی که ما آسایشگاه ۴ بودیم یکی از روزها که فصل تابستان بود من از داخل پنجره آسایشگاه بیرون رو نگاه کردم دیدم توی حیاط اردوگاه جلوی اتاق نگهبانها 🥷 یکی از نگهبانها به نام قِیس چند نفر از اُسرا رو داره تنبیه میکنه اما به صورت خود زنی یعنی وادارشان میکرد که همدیگه رو بزنند😢 یه موقع من دیدم نگهبان عَبِد اومد پشت پنجره آسایشگاه به چشم خریداری یه نگاهی توی آسایشگاه کرد چشم نَحسِش به من افتاد و یه نفر دیگه به نام بهمن 🥴 گفت تَعال یعنی بیا منو بهمن رفتیم پیشش از پشت پنجره ..فهمیدیم نامرد های ناکس یه خواب شومی برا ما دیدند با نگهبان قِیس 🙃 نگهبان عَبِد به ما گفت چرا شما دو نفر جوراب پاتون کردید؟؟ مگه نمیدونید هوا گرمه و چشمهاتون ضعیف میشه😂 ما فهمیدیم داره گیر سه پیچ میده که مارو هم تنبیه کنند آخه نگهبان قِیس بهش گفته بود برو از هر آسایشگاه دو نفر رو بیار بیرون تا بزنیم 🥴 یه وقت گفت یالا اُخروج روه عِند سید قِیس گفت یالا بیا بیرون برو پیش سید قِیس😂 آقایی که شما باشید ما دونفری رفتیم جلوی آسایشگاه نگهبانها که چند اسیر دیگه داشتند تنبیه میشدند ..آقا من دیدم اینهارو دو نفری رو در رو قرار میده و میگه هرکدوم یک سیلی به همدیگه بزنید 😢 هر کدوم که یواش می‌زند خود قِیس نامرد جلاد یه سیلی محکم میزد توی صورت طرف و بهش میگفت ببین مثل من بزن😖 آقا من دیدم عجب شد!!! به بهمن که بچه اراک بود گفتم بهمن یکی محکم بزن یکی بخور😂 پسر اگه ما رفتیم زیر دست قِیس ناقص میشیم..بهمن گفت باشد🙃 آقا نوبت ما شد قیس یه نگاه به ما کرد و گفت یالا اُضرب بزنید ...من به بهمن گفتم میزنی یا بزنم ؟؟ گفت بزن🥴 آقا بهمن یه کم صورتش رو کج کرد که من بتونم خوب بزنم ...منم دستمو بُردم بالا (خاک بر سر من ) آنچنان زدم توی صورت بهمن ( روم سیاه) یه موقع دیدم بهمن از ضرب سیلی من خورد زمین😢 یه موقع قِیس بی‌شرف شروع کرد به کف زدن و گفت ها زیّن زیّن یعنی اینها خوب زدند شما هم مثل اینها بزنید😞 یه موقع بهمن از زمین بلند شد و دستش به صورتش بود و هِی صورتشو می‌مالید و منو نگاه میکرد😂 آقا من دیدم یکی زدم باید یکی بخورم😜 منم یه کم صورتم رو کج کردم و چشمهامو بستم که یه موقع پائین اومدن دست بهمن رو نبینم و صورتم رو بکشم _ آخه نامردی بود😂 آقا من یه موقع حس کردم مثل اینکه برق به گوش و صورتم وصل شد و روی حیاط اردوگاه محکم خوردم زمین 🥴😂 باز دوباره قِیس کف زد و خوشحالی کرد و گفت یالا روه روه یعنی برید برید ما اومدیم بیائیم یه موقع دیدم یکی از بچه های کاشان به اسم ابوالفضل‌ جاویدی فر شروع که به ما بَد و بیراه بگه که خاک برسرتون احمق ها چرا اينجوری زدید همدیگه رو؟؟😖 بهش گفتم خب قِیس که بدتر میزد مارو حالا هم هیچ اتفاقی نیفتاده ما یکی زدیم یکی خوردیم😂🥴 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ سنّت گریزی و اصالت ستیزی سیستماتیک که فرزندانمان آموزش می‌بینند!! 📈 طبق یک نظرسنجی ساده از کودکانمان متوجه می‌شویم که چه تفکری دارند، غرب‌گرا یا وطن دوست هستند و یا به چه چیزهایی بیشتر تمایل دارند. ⛔️ وقتی بعضی از مسؤلین تفکر لیبرالی و غرب‌گرا دارند و همین تفکر را به مردم منتقل می‌کنند! وقتی تعدادی، زندگی مادران عمل زیبایی، مد، لباس، خودنمایی، آرایش و تجملات می‌شود و پدران هم به امور دینی و شرعی فرزندان اهمیتی ندهند! ‼️ وقتی بچه‌ها در بعضی از مدارس فقط یک سری چیزها را آموزش ببینند و از تربیت و اصلاح دینی و برطرف کردن شبهات خبری نباشد! وقتی کودکان تاریخ خود را ندانند، دشمن خود را نشناسند، ندانند تحت استعمار چه کشورها و مورد ظلم چه ظالمینی بوده‌اند! وقتی دغدغه مادر پدرها فقط برآورده کردن مایحتاج شکم فرزندان باشد و از دین و انسانیت چیزی به آن‌ها آموزش ندهند
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت ۴۵ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 😔 آقا حالا اینجایی که من آسایشگاه ۴ بودم ایام دهه فجر بود که بعضی از اُسرا زد به سرشون که یه برنامه فرهنگی شاد توی آسایشگاه برگزار کنند ..حالا اینها چه کسانی بودند🥴 بچه های شیراز اکثراُ این برنامه رو مدیریت میکردند از جمله ابراهیم تولایی و یکی به نام نعمت و چند نفر دیگه🙃 ابراهیم یه روزی اومد پیش من و گفت نوریان ما می‌خواهیم یک چنین برنامه ای رو اجرا کنیم توهم کمک میدی ؟؟ منِ بی عقل گفتم آره !!! گفت تو چکار میکنی ؟؟ من دیوانه قبول کردم بیام از جنگ و جبهه خاطره بگم🤥🤥 ابراهیم رفت برنامه هاشو با دیگران بست از جمله جلیل مسئول آسایشگاه که شاه کلید بود و باید یه جوری هم مهار می‌شد و هم دخیل می‌شد توی برنامه که به عراقیها گزارش نده☹️ آقا من یه رفیقی داشتم بند ۱ آسایشگاه ۱ به اسم میکائیل علیجانی از غواصان کربلای ۴ لشگر عاشورا بود که توی جزیره ماهی اسیر شده بود😘 من به عقلم رسید چه خوبه بِروم با میکائیل یه مشورتی بکنم در مورد برنامه فرهنگی....آقا من رفتم پیشش و بهش گفتم این بچه شیرازی ها که رئیس شان ابراهیم تولایی هست می‌خواند این برنامه رو اجرا کنند و از منم دعوت کردند قراره بروم خاطره بگم🥴 بهم گفت آقای نوریان توی بازجویی های اداره استخبارات ( اطلاعات ) عراق گفتی دفعه چَندُمته اومدی جبهه ؟؟؟ گفتم دفعه اول !! گفت خب تو که گفتی دفعه اول هست اومدی جبهه جنگ حالا خاطره چیو میخوای از جنگ بگی؟؟ 🙃 من یه مقدار قُفل مغزم باز شد پیش خودم گفتم عه میکائیل راست میگه ها بعدش گفت آقای نوریان مگه عقلتو از دست دادی پسر؟؟😞 این برنامه خواه نا خواه لو میره و به عراقیها گزارش میدند ...اونوقت میاند سراغ تو که تو توی جبهه جنگ چه ها که نکردی _ و سر از استخبارات (اطلاعات ) بغداد و روز از نو و روزی از نو و شکنجه و بازجویی که تو قبلا گفتی دفعه اولم هست اومدم جبهه پس ای خاطرات چیه؟؟😏 بهش گفتم میکائیل حالا چه کنم من قول دادم اینها برنامه ریزی کردند..گفت هیچی !!! ز کُل بزن زیر هر قولی که دادی و بگو من اصلاً جبهه نبودم و دفعه اولمه😂 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
در آستانه سالروز ورود آزادگان گرامی به میهن اسلامی ایران صورت گرفت دیدار با آزادگان سرافراز قاسمعلی رحمانی، محمد تقی عقیلی،بهروز حیدری زاده در این دیدارها که با حضور رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ ایثارگران تجليل بعمل آمد @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
🔹یکم شهریور ماه سالروز ترور مجاهد فی سبیل الله،مرد پولادین انقلاب اسلامی ایران،سید اسداله لاجوردی را گرامی می داریم بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ من المؤمنین رجال صدقوا ما جاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا شهادت سید بزرگوار و مجاهد فی سبیل‌الله مرحوم آقای حاج سید اسدالله لاجوردی که از چهره‌های منور انقلاب و پیشروان جهاد فی سبیل‌الله بود بار دیگر ارج و قدرِ سربازان دیرین اسلام و مبارزان سختکوش راه آزادی را در خاطره‌ها زنده ساخت. منافقان کوردل و خیانت‌پیشه با این جنایت عمق کینه‌ی خود را نسبت به یاران صادق امام امت و خدمتگزاران حقیقی مردم آشکار کردند و چهره‌ی منفور خود را تیره‌تر و منفورتر ساختند. این شهید عزیز در تمام دوران مبارزات اسلامی به اخلاص و صبر و مقاومت و روشن‌بینی شناخته شده بود. در راه خدا بلاهای بزرگ را به جان میخرید و در میدانهای سخت حاضر بود. پس از پیروزی انقلاب در همه‌ی مسؤولیتهایی که در راه خدمتگزاری به مردم و کشور به او محول شد با قدرت و ایثار و بدور از اغراض و مطامع مادی ادای وظیفه کرد و هیچگاه خستگی به خود راه نداد. شهادت در راه خدا اجر بزرگی است که خدای شاکر علیم به این انسان مؤمن و بااخلاص مرحمت فرمود. خداوند روح مطهر او را با اجداد طیبین و طاهرینش محشور فرماید. این‌جانب شهادت این برادر ارجمند را به خانواده‌ی گرامی و دوستان همرزم و همسنگرش و به همه‌ی ملت ایران تبریک و تسلیت عرض میکنم. والسّلام علی عبادالله الصالحین سید علی خامنه‌ای ۷۷/۶/۲ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران مبارکه
✍ فرازی از وصیتنامه شهید سید اسداله لاجوردی مرد پولادین انقلاب اسلامی ایران خدایا تو شاهدی...  ...خدایا با تمام وجودم به این انقلاب عشق می‌ورزم و به همان مقدار که دوست‌دار انقلابیونم، نسبت به حامیان ضد انقلاب نفرت دارم و با همه اینها، این مسئله را به خوبی یافته‌ام که هرکس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بی‌اساس رضایت به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ پایگاه به اصطلاح ملی پیدا کردن موضع‌گیری کند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم است که: «من طلب رضی الناس بسخط الله فجعل الله حامده من الناس ذاما» خداوندا تو شاهدی به همان اندازه بلکه صد چندان که به امام قاطع و سازش‌ناپذیرم، عشق می‌ورزم، نسبت به سازش‌کاران و مدافعان عملی ضدانقلاب (اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بیم آن دارم که حوادث مشروطه مجدداً تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود. خدایا از تو مصرانه می‌خواهم دست و قدم و زبان و قلم همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضد انقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت اعمال قدرت و نفوذ کرده‌اند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شده‌اند (تا چند روزی به کام وهم و خیال رسند) برای همیشه از سرنوشت این مردم شهیدپرور و شاهد قطع فرمایی. @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
23.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆👆👆 سرودی زیبا و پرمحتوا خدا بهتون سلامتی و برکت بدهد،ان شاءالله ببینید چقدر قشنگ میخونن،توصیه می‌شود حتما ببینید، دلت شکست التماس دعا شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت ۴۶ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔 آقایی که شما باشید آمار عصر شد ما اومدیم داخل آسایشگاه نماز مغرب و عشاء رو خوندیم جاتون خالی شام رو هم خوردیم حالا دیگه قراره برنامه طبق سینی که ابراهیم تولایی برنامه ریزی کرده بود اجرا بشه🥴 خب لازمه اولیه برنامه امنیت کامل بود که عراقی ها کوچکترین شکی رو نکنند آخه آسایشگاه ۴ جوری بود که از هر کجای بند ۱ و ۲ توی دید نگهبانان عرقی بود🥷 ابراهیم تولایی ۲ نگهبان از اُسرا گذاشته بود که یکی سمت راست و یکی سمت چپ رو مراقبت میکردند... حالا نگهبانها چه کسانی بودند ؟؟ همون کسانی که بیشترین شک رو بهشون داشتند یکی خود جلیل مسئول آسایشگاه که عرب زبان بود و یکی دیگه از اسرا به نام هَلیم که او هم عرب زبان بود 🙃 جلیل سمت چپ رو مراقب بود و هلیم سمت راست ..یادم میاد جلیل به هَلیم میگفت خیلی مراقب باش نگهبان نیاد ..هَلیم در جوابش گفت من هواسم هست تو خودت بیشتر مراقب باش😂 آخه ابراهیم تولایی برای این دونفر (جلیل و هلیم )یه نانی پخته بود که هیچ جوری نمی‌توانستند هضمش کنند بد جوری درگیر کار بودند 😜 آقا برنامه با یه تاتر شروع شد و یه جایی از برنامه هم خود جلیل اومد یه مقدار برا اسرا شعر عربی خواند😝 نوبت به من رسید ابراهیم گفت بفرما بیا!! گفتم کجا بیام ؟؟ گفت بیا برنامه ات رو اجرا کن خاطره بگو!! گفتم من که جبهه نبودم من دفعه اولم هست اومدم جبهه آقا ز بیخ عرب شدم و همه چیو حاشا کردم😂 ابراهیم تولایی خیلی بهم چیز گفت و دیگه بیخیال من شد🙃 آقا این قضیه گذشت تا یکی دو روز بعدش گفتند یالا آسایشگاه ۴ آمار آخه اون آمار بد موقع بود ..ما نشستیم آمار نگهبانها یه کاغذ دستشون بود گفتند اسم هرکس رو که خوندیم بیاد بیرون 😇 اول اسم ابراهیم تولایی رو خوندند و یه ۷ الی ۸ نفر دیگه آقا این حضرات رفتند زیر کتک و شکنجه ...من تازه یادم اومد به نصیحت های میکائیل علیجانی🌹❤️ حالا جلیل چه کسی بود؟؟ عرب زبان بود اهل خوزستان حدود ۴۰ سال سن داشت یه لِنجی داشته با اون یه جورايی قاچاق می‌برده مثلاً این سری آخری حدود ۲۰ نفری رو میخواسته از راه دریا ببره کویت که توی دریا قطب نمای آنها خراب میشه و گرفتار نیروهای گشتی عراق در دریا میشند و به اسارت در میاند که یکی از اینها یه افسر ارتش افقانستان بوده که قاچاقی میخواسته بره کویت😖 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
اطلاعیه نهاد رهبری: رهبری هیچ‌ گونه نظر سلبی یا ایجابی نسبت به انتخاب وزرای معرفی شده دولت پزشکیان نداشته و نداده است @shkhabari
🔺‏عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادنِ سر نه عجب، داشتن سر عجب است شادی روح سه شهید با پیکرهای ارباً اربا صلوات💚 @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
رای اعتماد امیرحسین ثابتی (نماینده مردم تهران) ✅ سایر نمایندگان اگر صداقت و جرات دارند مثل دکتر ثابتی شفاف سازی کنند. او به کسی وابسته نیست
🔹 تلاوت نور به روح مطهر سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) ویاران،باوفایش، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم غزه فلسطین، و شهدای اولین هفته شهریور شهرستان مبارکه شهیدان: احمد رضا هادی محمدرضا عطایی هدایت اله میرزایی غلامرضا قربانی عبداله اسماعیلی داریوش خلاری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔹 قاری قرآن جناب آقای حاج حسين پیراکه 🔹 صفحه‌ ۱۲۸، ابتدای سوره مبارکه انعام 🔹 زمان جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳، سی دقیقه قبل از شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه 🔹 مکان‌ مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🌱شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای ناله‌اش موجب لو رفتن مَعبر شود: ✍🏻برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم 🌷شهیدحمیدی‌اصیل هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که *دهان شهید پر از گِل شده بود.* بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود. چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گِل پر میکنه تا به دشمن گرا نده، با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود. 🌷 شهید شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت/ ۴۷ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 🌹 آقا حالا اینجا توی آسایشگاه ۴ که جلیل مسئولش بود به من خیییلی احترام میگذاشت هر وقت می‌خواست فامیل منو صدا بزنه میگفت : آقای نوریان یا مثلاُ هر وقت می‌خواست به من بگه بشین میگفت آقای نوریان بفرما بشین😊 حالا برای خودمم سوال بود که آخه چرا جلیل بامن چنین رفتاری رو داره؟؟ جلیل خودش توی آسایشگاه برای عراقیها با هسته خرما تسبیح درست میکرد اما در عوض ازشون سیگار یا نان می‌گرفت 🤨 حالا اینجا چند نفر از اُسرا هم کمکش می‌کردند آخه کار خیلی سختی بود ..باید چند روز هسته خرما رو درآب خوب خیس می‌دادند بعدش هسته خرما رو به هرشکلی که می‌خواستند دربیارند ساب می‌دادند..حالا یا روی زمین زِبر یا با سمباده که عراقیها در اختیار آنها قرار می‌دادند..بعدش مراحل سوراخ کاری رو انجام می‌دادند که از همه حساس‌تر بود..بعدش مراحل رنگ آمیزی که معمولا در چایی سردشده قرار می‌دادند که خیییلی خوش رنگ می‌شد...بعدشم نخ کردن دانه های تسبیح بود که عراقیها نخ تسبیح در اختیارشون قرار میدادند🥴 حالا یه روزی که اون دو سه نفر اسیری که کمک جلیل میکردند در ساخت تسبیح ..من رفتم پیش آنها و باهاشون خوش و بِش میکردم و می‌خندیدیم 😂 یه موقع یکی از اونها به من گفت اصفونیه (اصفهانیه) گفتم بله!!! گفت یه چیزی ازت بپرسم حقیقتش رو میگی ؟؟؟ گفتم آره بپرس!!! گفت تو کمیته ای هستی؟؟ من زدم زیر خنده 😂 و گفتم ن بابا کمیته ای دیگه چیه؟؟ گفت والا جلیل میگه این آقای نوریان کمیته ای هست😳 حالا کمیته ای چی بودش که جلیل به من نسبتشو داده بود...اول انقلاب نیروهای مسلح چند دسته بودند یکی ارتش یکی سپاه و بسیج یکی ژاندارمری یکی شهربانی یکی هم کمیته ای ها بودند🥷 حالا کمیته ای ها داخل شهرها وظیفه شان مبارزه با قاچاق مواد مخدر و منکرات بود🤨 که بعدها کمیته و شهربانی و ژاندارمری باهم ادغام شدند به اسم نیرو انتظامی🌹 آقا من زبیخ حاشا کردم که نه بابا من کمیته ای نیستم !!! اینها گفتند بهر جهت جلیل نظرش روی تو اینه🤥 گفتم آخه چرا نظرش اینه؟؟ گفتند جلیل میگه من یه روزی از مسیر اصفهان یه باری رو با خودم حمل میکردم آقای نوریان توی ایست و بازرسی منو زیرسبیلی رد کرده🧑‍✈️ گفتم نه به خدا جلیل منو با کسی دیگه اشتباه گرفته!! گفتند ما نمیدونیم جلیل میگه...بعدش پیش خودم فکر کردم عه این که جلیل اینقدر به من احترام میزاره مال همین هستش😜 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
✅ پیام تبریک بنیادشهیدوامورایثارگران مبارکه به مناسبت فرارسيدن هفته دولت "بسم الله الرحمن الرحیم " 🇮🇷هفته دولت احیاگر روزهای پرشور خدمتگزاری شهیدان سرافراز، رجایی و باهنر است. آنانی که فارغ از توجه به پست و مقام همواره در اندیشه خدمت به مردم بودند. دوم تا هشتم شهریورماه، به یاد رشادت‌های دو معلم بزرگ، فرصتی است برای ارائه کارنامه یک سال عملکرد بی منت مدیران نظام جمهوری اسلامی که فارغ از اندیشه پست و مقام تنها به خدمت برای مردم می‌اندیشند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند. 🇮🇷سومین روز از هفته دولت نیز روز کارمند تجلیل از انسان‌های شایسته‌ای است که هدفشان خدمت به مردم و کسب رضای پروردگار است، ✅ با گرامیداشت یاد شهیدان گرانقدر رجایی و باهنر، روز کارمند را به تمامی کارکنان متعهد تبریک عرض نموده و توفیق روزافزون همه عزیزان را از درگاه خداوند متعال خواستاریم؛ امید آن داریم که با همدلی و خرد جمعی و تعاملات بیش از پیش در راستای پیشبرد اهداف نظام اسلامی و الگوگیری از شهیدان گرانقدر رجایی و باهنر در خدمت به مردم موفق و مؤید باشید. بنیادشهیدوامورایثارگران شهرستان مبارکه •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت/ ۴۸ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱🌹 آقا حالا این زمانی که ما آسایشگاه ۴ بودیم اسماعیل چاوشی که امدادگر(مُزَمد ) اردوگاه بود توی همین آسایشگاه با ما بود 🌹 اسماعیل بعضی وقتها یه کارهای عجیبی میکرد( جراحی) یه روزی دیدم یه اسیر رو سرپا نشانده جلوی باغچه آسایشگاه ۴ و با تیغ جراحی سرشو شکاف داده و یه کاری داره میکنه🥴 بهش گفتم اسماعیل داری چکار میکنی رو سر این بنده خدا ؟؟ گفت هیچی یه ترکش توی سرش هست عفونت کرده دارم دَرش میارم🧖 حالا این اسیر فلک زده داشت آخ و اوخ میکرد و هِی به اسماعیل میگفت درد داره!!! اسماعیل میگفت تحمل کن تا پیداش کنم دَرش میارم😂 یه موقع هم ترکش رو پیدا کرد با تیغ جراحی کرد زیرش و از داخل سرش کشید بیرون😳 یه کم دیتول( موادی که باهاش کف بیمارستانهارو ضدعفونی میکنند ) ریخت رو زخمش و یه پانسمان مختصری کرد🥴 آقا حالا منم موقع اسارت که مجروح شده بودم یه ترکش اندازه یه ناخن دست توی باسن سمت چپ من بود حالا توی این مدت زمان عفونت کرده بود و درد داشت😔 یه روزی به اسماعیل چاوشی (مُزَمد) گفتم اسماعیل این ترکش منو عذاب میده و درد داره!!! گفت خُب بیا بریم داخل آسایشگاه بخواب تا جراحی کنم درش بیارم😳 آقا من حالت دَمر خوابیدم اسماعیل دست به تیغ جراحی شد محل ترکش رو یه شکاف داد (حالا بدون بی حس کردن) همین که با تیغ جراحی کرد زیرش دَرش بیاره از شدت درد من بیهوش شدم😢 یه موقع حس کردم داره آب میپاشه توی صورتم و میزنه به صورتم و منو صدا میزنه ...چشمهامو باز کردم گفت ها چِته؟؟چی شد؟؟ گفتم هیچی ترکش رو در آوردی؟؟ گفت آره🌹 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
63.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زائر کربلا که هر ساله یازدهم محرم،پیاده از شهرستان کوهپایه اصفهان حرکت می کند که اربعین حرم امام حسین علیه السلام را زیارت کنه. @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت /۴۹ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱🌹 ما آسایشگاه ۴ بودیم توی آسایشگاه یه تلویزیون داشتیم که روی یک چهارپایه بلند قرار داشت که کلاً دو شبکه داشت یکی عربی که از صبح علی الطلوع بود و یکی هم شبکه فارسی که فقط شبها فکر کنم در حد دو یا سه ساعتی بود__ این شبکه هم توسط خود عراقیها برنامه فارسی داشت و هم توسط سازمان منحوس و کثیف منافقین یعنی دارو دسته مسعود و مریم رجوی😖 شبکه عربی که اغلب بزن و برقص بود و کُنسرت خواننده های معروف عراقی زن و مردشون برنامه داشتند ..حالا والا من نمیدونم چرا اینها اینقدر بِزن بِرقص داشتند😏 یکی از اُسرا میگفت این عراقیها اگه دو نفر باشند یکی میزنه یکیشون میرقصه..اگه یک نفر باشند خودش میزنه سایه اش میرقصه😂 توی شبکه فارسی هم اونجایی که توسط عراقیها برنامه داشت اخبار فارسی بود که همه اش دروغ و دَغَل بود یه جاهای هم به تمام مسئولین جمهوری اسلامی فحش و ناسزا می‌گفتند از جمله امام خمینی و هاشمی رفسنجانی یه قِسم برنامه هم خواننده های فارسی زبان بودند از جمله معین و هایده و حمیرا و گوگوش و جمیله 🙃 اونجایی که توسط منافقین برنامه داشت اونهم اخبار و یه سری برنامه هاشون و دعوت به همکاری و پخش بعضی از پیروزی هاشون در جبهه جنگ و همکاری با عراقیها بود 😖 اغلب اُسرا مایل به تماشای تلویزیون نبودند اما بعضی از نگهبانهای عراقی ما رو مجبور میکردند که تماشا کنیم منم معمولاُ زیر تلویزیون رو نگاه میکردم😂 البته هر وقت معین برنامه داشت بعضی از اُسرا داد و هَوار میکردند که اصفهانیه همشهریت اومد😉 من تا اون زمان نمیدونستم معین نجف آبادیه البته من اصلا اهل ترانه نبودم آخه من ۱۵ سال داشتم اومدم جبهه ۲۰ سالم بود که اسیر شدم 😔 قبل انقلاب هم یه تلویزیون ۱۴ اینج سیاه و سفید داشتیم که عَمه ام از کویت سوغات آورده بود هر وقت روشنش میکردم یه کتک مفصلی از مادر خدابیامرزم میخورم که خدا مرگت بده بچه اینها چیه که میبینی ؟؟ شب که پدرت از مغازه اومد بهش میگم!! حالا چیز بدی هم نبود بیشتر برنامه کودک بود یا مثلا فیلم سینمای _ برنامه کودکش هم تارزان سلطان جنگل بود یا مرد ۶ ملیون دولاری 😂 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚭☝️فقط پدر و مادرها ببینند🔞 برای فرزندت اگر واقعا عزیزه برات گوشی موبایل نخر📲🔞🔱 ✘ دیدن این ویدیو برای والدین واجبه، شهدای شهرستان مبارکه
27.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر روز یک آیه همراه با ترجمه، سوره رعد آیه ۱۷ شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز قسمت/ ۵۰ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 😔 ما آسایشگاه ۴ بودیم خبرهای دروغ و راستی رو از تلویزیون عراق پیگیری میکردم ...خب برای یک اسیر هیچ خبری خوش‌تر از پایان جنگ نبود😳 البته بماند که در روز های پایانی جنگ... عراق حملات و پاتک های زیادی رو در جبهه های جنگ انجام داد و اغلب مناطقی رو که از دست داده بود دوباره بدست آورد مثل: منطقه فاو و جزایرمجنون و منطقه شلمچه و...🥴 اما در این راستا منافقین یعنی همون دارودسته رجوی هم بیکار ننشستند و با حمایت عراق از سمت جنوب غرب یعنی کرمانشاه از پشت خَنجر خودشون رو زدند اما به حول و قوه الهی سرکوب شدند 😜 خوب یادم میاد از گوینده تلویزیون عراق یعنی همان سیمای مقاومت منافقین شنیدم که میگفت نیروی هوای🛬 و هوانیروز🚁 ارتش ایران نیروهای مارو زمین گیر کرده 😝 بهرجهت اعلام پایان جنگ و استقرار نیروهای سازمان ملل در مرزهای بین المللی رو ما از تلویزیون عراق شنیدیم و شاید بهترین خبر خوشی که ما در طول اسارت شنیده باشیم همین خبر بوده😊 حالا نگهبانهای عراقی که خیلی خوشحال بودند ماهم خوشحال بودیم اما دو طرف بر این باور بودیم که شاید تا چند ماه آینده تبادل اُسرا انجام بشه بر همین اساس فشارهای روحی روانی و ضرب وشتم ها یه مقدار کمتر شد🙃 تلویزیون عراق هم یه پُشت بِزن و برقص بود ..حالا نمیدونم چی شد که چند نفر از ما رو بردند بند ۴ آسایشگاه ۱۱ مسئول آسایشگاه یکی از برادران بسیجی اهل همدان به نام خیرالله بود🌹 وقتی ما اومدیم بند ۴ احساس کردیم یه جوّ سنگین و خفقانی وجود داره و مثل اینکه فشارهای روحی و روانی اینجا خیلی بیشتر هستش😔 حالا نمیدونم چرا وقتی ما اومدیم بند ۴ عراقیها توی صف آمار به نظام جمع ما گیر سه پیچ می‌دادند😖 از این جهت یکی از مسئول آسایشگاهای بند ۳ به نام ناصر که عرب زبان بود و اهل خوزستان اومد که با ما تمرین کنه ...حالا یعنی بهتر بتونیم به چپ چپ و یا به راست راست رو انجام بدیم 🥴 نمیدونم والا این ناصر لُکنت زبان داشت یا واقعاً خودشم کاربلد نبود ..وقتی فرمان به چپ چپ میداد ما درست متوجه نمی‌شدیم یه تعداد به راست راست بودیم یه تعداد اصلا انجام نمی‌دادند نگهبانها هم عصبانی !!! ما را دِ بزن 😂که پدرسگ ها شما چند ساله اسیرید چرا نظام جمع درست بلد نیستید؟؟🙃 یکی از اُسرا به نگهبانها گفت این ناصر بلد نیست صحیح فرمان بده به کسی دیگه بگید بیاد🥴 آقا خیرالله رو گفتند تو فرمان بده !!! خیرالله هم صداش بلند و فصیح بود.. شروع کرد به فرمان دادن... خُب ماهم دُرست انجام می‌دادیم ..دیگه از کتک نجات پیدا کردیم😉 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه