eitaa logo
شهدای شهرستان مبارکه
335 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
589 ویدیو
12 فایل
این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار شهادت ومعرفی ششصد شهید شهرستان مبارکه ایجاد شده است شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆بعد دیدن این کلیپ ... ⁉️بهتر می فهمم؛چرا رهبری گریه نکردند❗️ _بصیرت 🔻‌به این میگن عاشق واقعی ولایت فقیه
خاطرات اسرای عراقی "رفتار با اسرای ایرانی" 3⃣ محقق: مرتضی سرهنگی 🔸 نکته که در این پاتک نظرم را جلب کرد این بود که ما علیرغم اینکه نیروهای شما را به عقب رانده بودیم ولی تلفات بسیار سنگینی داده بودیم. شاید باور کردنش برای شما مشکل باشد ولی ما حدود یک هفته تمام از منطقه جنازه تخلیه می‌کردیم و در این میان من تنها پنج جنازه از نیروهای شما را دیدم و تعجیم وقتی زیاد شد که متوجه شدم جنازه نیروهای ما در طی این چند روز بشدت تغییر شکل داده و بوی بدی می‌دهند اما چند جنازه نیروهای شما کاملاً سالم بودند و انگار که خوابیده اند. ما جنازه این پنج نظامی شما را در همان منطقه دفن کردیم و جنازه ۲۵۰ نفر از گارد ریاست جمهوری را به بغداد فرستادیم. بعد از آرام شدن اوضاع من بعنوان افسر دیده بان به نقطه ای آمدم تا وضعیت نیروهای شما را شناسائی و به فرمانده مخابره کنم. وقتی کانال بی سیم را تنظیم کردم شنیدم که نیروهای شما روی کانال ما هستند و دائماً می‌گویند، مرگ بر صدام... مرگ بر صدام، باور کنید این جمله تا صبح روی خط ما بود! نکته دیگری که برایم جالب بود اینکه من مختصات هدف را به توپخانه می‌دادم ولی تمـامـاً گلوله های توپ در موضع خودمان فرود می آمد و پی در پی تلفات و خسارت می‌دادیم. من با سرهنگ موسی فرمانده توپخانه تماس گرفتم و خواستار تصحیح در توپها شدم ولی سرهنگ در جوابم گفت : که این توپها قدیمی هستند و بهتر از این نمی‌توانند گلوله بیندازند اما چند روز بعد از حمله از تلویزیون همین سرهنگ موسی را دیدم که از دست صدام مدال می گیرد. ادامه دارد.. @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🔹وقتی گردان ما به گمرک خرمشهر رسید، از آب اروند وضو گرفتیم و نماز خواندیم و به فرمانده لشگر امام حسین علیه‌السلام حاج حسین خرازی اعلام کردیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین واکنش همسر رئیس جمهور شهید و خانواده دیگر شهدای راه خدمت در دیدار با مقام معظم رهبری شهدای شهرستان مبارکه
📸 گزارش تصویری از هفتادمین جلسه دورهمی یادگاران گردان‌های مقدس انبیاء و امام حسین (ع) از لشکر ۸ نجف اشرف همزمان با سالگرد عملیات تک شلمچه( خرداد ماه ۱۳۶۷ ) و یادبود شهادت ۱۶ تن از همرزمان گردان امام حسین (ع) به خصوص ، امدادگر شهید مجید جاری ، از نماز مغرب و عشا در منزل شهید جاری در شهرستان نجف آباد ، امیرآباد ، خیابان مطهری شمالی نماز جماعت،تلاوت قرآن.دعای روح بخش توسل و مرثیه سرایی ( توسط آقای فتعلیان). بیان خاطرات از امدادگر عملیاتی گردان( شهید مجید جاری) توسط هم رزمان شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ شهدای شهرستان مبارکه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از دعای روح بخش توسل در منزل شهید مجید جاری در امیر آباد نجف آباد با حضور یادگاران گردان های انبياء وامام حسین(ع) شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳
# خاطرات اسرای عراقی "رفتار با اسرای ایرانی" 4⃣ محقق: مرتضی سرهنگی 🔸 واحد ما مدتی در منطقه می‌مک بود و ما در این منطقه به یک مشکل عجیبی برخورد کرده بودیم که غیر عادی و تقریباً وحشتناک بود. قضیه از این قرار بود که وقتی افراد ما می‌خواستند خود را به واحد غذا برسانند بعلت اینکه مواضع و سنگرهای ما در ارتفاعات قرار داشت آنها مجبور بودند که دیگ‌های غذا و نان و احیاناً دسر را تک تک به بالا حمل کرده و آنها را به دست ما برسانند. یک روز آنها نان را بالا آوردند وقتی که برگشته بودند تا دیگ پلو و خورشت را بالا بیاورند، در کمال تعجب دیده بودند که دیگهای غذا نیست، روز بعد دیگها را بالا می آوردند وقتی بر میگردند می‌بینند که نان و دسر نیست. قضیه چندین روز ادامه داشت و ما حسابی کلافه و گیج شده بودیم و کمی هم ترسیده بودیم. بعد از چند روز تحقیق متوجه شدیم که این‌کار حتماً کار نیروهای شماست و آنها در یک گوشه ای کمین کرده اند. در این منطقه یک نیزار تقریباً وسیع وجود داشت. ما احتمال دادیم که ممکن است نیروهای شما در میان این نیزار باشند با همین احتمال آن نیزار را به آتش کشیدیم و حـدسـمـان درست بود زیرا بـعـد از آتش گرفتن نیزارها شش نفر از نیروهای شما از میان نیزارها بیرون آمدند. ادامه دارد.. @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسرای عراقی "رفتار با اسرای ایرانی" 5⃣ محقق: مرتضی سرهنگی 🔸 ..بعد از مدتی که در این منطقه مانـدیـم واحـد مـا را بطرف جنوب حرکت دادند و ما به منطقه عملیاتی بدر آمدیم، چند روز بعد از استقرار، نوبت مرخصی من رسید و شب به من ابلاغ شد که فردا صبح می‌توانم به مرخصی بروم. ساعت ۸ شب بود، مشغول شام خوردن بودیم که حمله نیروهای شما آغاز شد. حمله بسیار سنگین بود و درگیری چند روز بعد ادامه داشت. در این خلال ۲ نفر از خلبانان هلی کوپترهای شما به اسارت ما در آمدند. یکی درجه اش سروان بود و یکی هم ستواندوم که دهانش مجروح شده بود، اینها تا سه روز در همین منطقه در اسارت ما بودند، من پیش فرمانده واحد رفتم... نام او سرهنگ دوم ((حسین الياس خضیر» بود. به او گفتم که این دو نفر احتیاج به غذا و آب دارند. ولی فرمانده بعلت اینکه درگیر جنگ بود نمی توانست به این خلبانها رسیدگی کند، او گفت که ما خودمان زخمی زیاد داریم. حالا چطور این افسر اسیر ایرانی را معالجه کنیم. من برگشتم و یک پزشکیار آوردم، چشمان آن خلبان بسته بود. وقتی که میخواستم دهان خون آلود او را پاک کنم فکر کرد که میخواهم او را کتک بزنم. آن پزشکیار توانست کمی او را معالجه کند. من مجدداً برگشتم به مقر سرهنگ و به او گفتم این اسرا احتیاج به غذا دارند. او گفت چشمهایشان را باز کن تا غذا بخورند. گفتم که با دست بسته چطور می‌شود غذا خورد، سرهنگ گفت خب دستهایشانرا بازکن. گفتم با چشمان بسته چطور غذا بخورند! بنابراین متقاعد شد که به آنها غذا بدهم و من آن دو خلبان را به رستورانی که داشتیم آوردم و به آنها غذا و سیگار دادم. چون سیگارشان در آب افتاده و خیس شده بود! همانطور که گفتم یکی از این خلبانها سروان بود. من به انگلیسی با او حرف زدم. ضمناً سه نفر سرباز هم در این رستوران خدمه بودند که فارسی می‌دانستند و به این خلبانها خیلی کمک کردند. ما وقتی که داخل رستوران بودیم نیروهای شما پیشروی کرده و به موضع ما رسیده بودند. در واقع ما در محاصره بودیم و بطرف ما هم تیراندازی می‌شد. ما هم بطور جدی می‌ترسیدیم، آن خلبان سروان که انگلیسی می‌دانست به من گفت یک تکه پارچه سفید بمن بدهید تا بطرف نیروهای خودمان بروم. ما یک تکه پارچه سفید به آن سروان دادیم و او از غذاخوری خارج شد در حالیکه پارچه سفید را بالای دست نگه داشته بود بطرف نیروهای شما رفت. آنها وقتی متوجه شدند که این افسر خلبان خودی است او را در آغوش کشیدند. این منظره را از دور تماشا می‌کردیم. نیروهای شما به اتفاق آن خلبان بطرف ما آمدند و ما همدیگر را در آغوش گرفته و روبوسی کردیم. آن خلبانها تمام رفتار ما را به نیروهای شما گفتند و آنها به هر وسیله ای می‌توانستند از ما پذیرائی می‌کردند. ضمناً فراموش کردم بگویم که خلبانان شما واقعاً زیبایی جسمی و روحی داشتند! ادامه دارد.. @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
📸 گزارش تصویری از مراسم گرامیداشت آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور شهید با حضور مسؤلین و آحاد مردم مؤمن و شهید پرور شهرستان مبارکه با سخنرانی معاونت سیاسی اجتماعی استاندار اصفهان درامامزاده عزالدین محمد مبارکه 🔹 یکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
📸 گزارش تصویری از مراسم گرامیداشت آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور شهید با حضور مسؤلین و آحاد مردم مؤمن و شهید پرور شهرستان مبارکه با سخنرانی معاونت سیاسی اجتماعی استاندار اصفهان درامامزاده عزالدین محمد مبارکه 🔹 یکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
مُسِن ترین شهید شهر مبارکه اصفهان ⚪️ متولد سال ۱۳۰۷ 🌷شهادت: آبان ۱۳٦۲ او خود افتخار پدر شهیدی را هم دارد. فرزند برومند او، شهید محمدعلی ضیایی نیز در خرداد ۱۳٦۴ به فیض شهادت نایل آمد🕊🕊 🌿 روحشان شاد ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 📷☝️ عکس فوق در منطقه دالپری خوزستان - در اواخر سال ۱۳۶۰ قبل از عملیات فتح المبین به ثبت رسیده 🌴تجمع گردان‌های لشکر ۱۴ امام‌ حسین (ع) اصفهان @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
‌ اطلاعیۀ شمارۀ یک ستاد انتخابات کشور 🔹ثبت‌نام داوطلبان انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری از پنجشنبه ۱۴۰۳/۳/۱۰ تا دوشنبه ۱۴۰۳/۳/۱۴ از ساعت ۸ صبح لغایت ۱۸ در محل وزارت کشور انجام می­پذیرد. 🔹دارا بودن شرایط ذیل جهت ثبت نام از داوطلبان گرامی الزامی‌ست: ۱-سابقه تصدی حداقل مجموعاً چهار سال در مناصب ذیل که در احراز مدت جمع سابقه تصدی در یک یا چند مورد از مناصب مذکور کفایت می کند. ۱-۱مقامات سیاسی موضوع بندهای (الف) (ب) و ( ج) ماده (۷۱) قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶/۸/۷ ۲-۱-معاونین روسای قوای سه گانه. ۳-۱- اعضای شورای عالی امنیت ملی. ۴-۱- اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام. ۵-۱- مدیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه کشور. ۶-۱- روسای سازمان ها، موسسات ، نهادهای دولتی و موسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی در سطح ملی. ۷-۱ -فرماندهان عالی نیروهای مسلح با جایگاه سرلشگری و بالاتر. ۸-۱- رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در سطح کشور. ۹-۱- استانداران. ۱۰-۱- شهرداران شهرهای بالای دو میلیون نفر جمعیت . ۱۱-۱- اشخاص، مقامات و مدیران هم طراز مناصب فوق به تشخیص شورای نگهبان. ۲- سلامت و توانایی لازم جهت ایفای مسئولیت های ریاست جمهوری. ۳- حداقل سن ۴۰ سال تمام شمسی و حداکثر سن ۷۵ سال تمام شمسی در هنگام ثبت نام . ۴-داشتن مدرک تحصیلی حداقل کارشناسی ارشد یا معادل آن مورد تایید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و یا مرکز مدیریت حوزه های علمیه . ۵-ارائه برنامه ها و خط مشی های اجرایی در چارچوب صلاحیت و اختیارات قوه مجریه مبتنی بر اسناد بالادستی از جمله قانون اساسی و سیاست های کلی نظام . ۶-معرفی مشاوران جهت تشریح برنامه ها و توان مدیریتی . ۷- عدم محرومیت از حقوق اجتماعی در زمان ثبت نام . ۸- فقدان سابقه محکومیت کیفری موثر . ۹- عدم محکومیت قطعی کیفری به جرایم اقتصادی از جمله کلاهبرداری، رشاء و ارتشاء، اختلاس، تبانی در معاملات دولتی، پولشویی، اخلال در نظام اقتصادی کشور و عدم محکومیت به اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی ایران. ۱۰- وابسته نبودن به گروه های غیر قانونی و فقدان سوابق سوء امنیتی از جمله در فتنه سال ۱۳۸۸. ۱۱-عدم وابستگی به رژیم گذشته و موثر نبودن در تحکیم آن شهدای شهرستان مبارکه
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید کریمیان شهرستان مبارکه شهر دیزیچه محله نکوآباد 🌹شهادت _ ۶ خرداد ۱۳۶۵ منطقه عملیاتی حاج عمران اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن و روزتان_شهدایی @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فرازی از وصیتنامه شهید ✍ خدایا: این جان ناقابل را از من بپذیر و مرا ببخش و بیامرز که تو مهربان و توبه پذیری ✍ مردم:شعار و عملتان یکی باشد از امام امت خمینی روح خدا پشتیبانی کنید و از دستوراتش سرپیچی نکیند که کلماتش الهام گرفته از قرآن کریم است ✅ شهید والامقام رمضان فروغی فرزند اسماعیل تولد: ۱۳۴۲/۲/۵ مبارکه محله دهنو شهادت: ۶ خرداد ۱۳۶۷ منطقه عملیاتی @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسرای عراقی "از قصرشیرین تا فاو" 1⃣ محقق: مرتضی سرهنگی 🔸 وقتی که جنگ شروع شد من در شهر «بعقوبه» بودم و در یکی از لشگرهای عراق خدمت می‌کردم. در همان روزهای اول جنگ تمام تیپ‌های لشگر ما را بطرف شهرک «منتظریه» حرکت دادند. بعد از استقرار واحدها در منتظریه دو تیپ ۱۹ و ۳۰ وارد شهر قصرشیرین شدند و بدون اینکه با مقاومت منظم و سازمان داده ای روبرو شوند، قصر شیرین را اشغال کردند. البته نیروهای پاسگاههای مرزی به همراه تعدادی از نیروهای مردمی مقاومت کردند. اما عده شان بسیار کم بود. این روز حمله (۱۰/۹/۲۲) (۵۹/۱/۳۱) بنام روز «رعد» نامگذاری شده بود. یعنی روزیکه ایران به عراق حمله کرده است و امروز، روز دفاع عراقی‌هاست در حالیکه اصلا اینطور نبود و ما وارد خاک شما شده بودیم. حتی وقتی‌که ما به منتظریه آمدیم قبل از ما نیروهای دیگری در آنجا مستقر بودند. یک هفته بعد از سقوط قصر شیرین من وارد این شهر شدم. قصر شیرین شهر قشنگی بود. و من فکر کردم یک شهر مرزی که فاصله زیادی با مرکز دارد چطور می‌تواند اینقدر آباد و زیبا باشد. اولین چیزی که در شهر دیدم عده ای از مردم قصر شیرین بود که ترسیده بودند و مثل آواره ها نمی‌دانستند به کجا پناه ببرند. یکی از دوستان سربازم که اسم کوچکش «رعد» بود به من گفت که بیا به تماشای یک زن ایرانی برویم. پرسیدم این زن در شهر مانده است؟ دوستم گفت بله! آن زن کر ولال هم هست و مثل دیوانه هاست! به اتفاق رعد وارد خانه آن زن شدیم، زن با دیدن ما فریاد کشید. زن تصور کرد که میخواهیم او را اذیت کنیم. او حرفهایی زد، که اصلا نفهمیدم. رعد گفت که او کر و لال است و نمی‌تواند حرف بزند. فقط صداهائی از خودش در می آورد. این زن حدوداً ٤٠ ساله بود. در خانه ساده و محقری زندگی می‌کرد. وقتی ما وارد اتاق شدیم او نشسته بود اما با دیدن ما بلند شد و داد و فریاد راه انداخت. وضع اتاق کاملاً درهم ریخته بود. حتی تشک ها و بالش های اتاق را سربازانی که قبل از ما آمده بودند، پاره کرده بودند، حتماً تصور کرده بودند که ممکن است اسلحه یا چیزی دیگر در میان آنها باشد. به همین دلیل کف اتاق پر از پنبه تشک‌ها و متكاها بود. آن زن وضع رقت باری داشت و دیدن او آدم را متأثر می‌کرد. من شنیدم که عده ای از سربازها برای آن زن غذا و آب می‌بردند. چند روز بعد از دیدار آن زن به پشت جبهه منتقل شدم و به پادگان "جلولا" آمدم. شنیدم تمام افراد غیر نظامی که در قصر شیرین بودند جمع آوری به شهرهای عراق برده شدند. البته من خودم چند نفر از آنها را دیدم که اکثراً پیر مرد بودند. شاید حدود ۱۶ نفر می‌شدند. من از سرنوشت آن زن بیچاره دیگر خبری ندارم. ادامه دارد @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسرای عراقی "از قصرشیرین تا فاو" 2⃣ محقق: مرتضی سرهنگی 🔸 بعد از مدتی از قصرشیرین به منطقه «فیروزخان» که روستایی در خاک عراق است و با قصر شیرین فاصله زیادی ندارد، آمدم. تقریباً یکسال در این منطقه ماندم. در این مدت من دیدم که بعضی از افسران و درجه داران اموال خانه‌های قصر شیرین را غارت می‌کنند. حتی استکان و نعلبکی های خانه‌های قصر شیرین را غارت کردند و بیشتر اموال را به استان بعقوبه می‌بردند. چون عده زیادی از درجه داران و افسران اهل بعقوبه بودند. یک نفر ستوانیار بنام علی حسین سلمان بود که همیشه چند کامیون با خودش می‌آورد و اموال خانه ها را بار می‌زد. او این اموال را به خانه افسرها می‌فرستاد. البته برای خودش هم برمیداشت. من در بصره یک مغازه بزرگی را دیدم در خیابان کویت، این مغازه اموال خانه های خرمشهر را می‌فروخت و نظامیان ما که در خرمشهر بودند اموال غارت شده خرمشهر را به او می‌فروختند. و عده ای از جوانان بصره هم مشتری موتورسیکلت‌های خرمشهری بودند. البته بسیاری از اهل بصره می‌دانستند که حرام است. بعد از یکسال به بصره آمدیم و از آنجا به هویزه رفتم، هویزه هم شهر خوبی بود. عده ای از ساکنان این شهر حاضر به ترک خانه هایشان نبودند. بیشتر این ساکنان پیرمردها و پیرزنها و کودکان بودند. یکشب در شهر هویزه گردش می‌کردم، زنی را دیدم که در کنار درب خانه اش ایستاده است. جلو رفتم و با آن زن حرف زدم. از او پرسیدم که شما از کجا غذا می‌آوردید و می‌خوردید؟ زن گفت ما آرد وحبوبات ذخیره داریم. از او پرسیدم چرا در اینجا مانده اید و مانند بقیه شهر را ترک نکرده اید؟ زن گفت چون ما گوسفندان زیادی داریم نم‌یتوانیم شهرمان را ترک کنیم. آن زن درست می‌گفت چون گله های زیادی از گاو و گوسفند را در هویزه دیدم که صاحبان آنها بخاطر دام هایشان مجبور بودند در آن وضعیت خطرناک شهر را ترک نکنند. بعد از آزادی بستان نیروهای شما حمله ای به مواضع ما‌ داشتند که در این حمله چند نفر از نیروهایتان اسیر ما شدند. تعدادشان ۵ یا ۶ نفر بود که یکی از آنها هر دو پایش بشدت آسیب دیده بود. ┄═• ادامه دارد •═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ شهدای شهرستان مبارکه
دیدار سردارفدا فرمانده سپاه‌ صاحب‌الزمان(عج) استان اصفهان، فرماندار شهرستان و فرمانده بسيج ناحيه مبارکه از خانواده شهدای والامقام ضیایی در محله قهنویه دو شنبه‌ ۷ خرداد ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
📣 رونمایی از مستند شهید علیرضا نظریان 🔹مکان‌: مسجد جامع امام حسین(ع) زیبا شهر محله لنج 🔹 زمان:چهارشنبه شنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ همزمان با نماز مغرب و عشا @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🔶عــزّت الـهى 🔹 عَنْ اَبى جَعْفَر عليه السلام: 🔺اَلْأَمْرُبِاْلمَعْرُوفِ وَ النَّهىٌ عَنِ الْمُنْكَرِ خـُلقـانِ مِـنْ خـُلْـقِ اللّه ِ فَمَنْ نَصَرَهُما أَعـَزَّهُ اللّه ُ وَ مَنْ خَذَ لَهُما خـَذَلَهُ اللّه ُ. ❇️ امام باقر عليه السلام فرمودند: امر به معـروف و نهى از منـكر، دو خصلت از خصلتهاى خداوند مى باشد، هركس آن دو را يارى كند، خداوند او را عزيز و آقا گرداند و هر كس آن دو را خوار نمايد، خداوند او را خوار و ذليل گرداند. 📚[وسائل الشيعه، ج 11، ص 398] @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه ایتا 👆
🔹 تلاوت نور به روح مطهر سیدالشهدای خدمت ،حضرت ایت الله رئیسی، رئیس‌جمهور و همراهان شهیدش،شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم غزه فلسطین، و شهدای دومین هفته خرداد دفاع مقدس شهرستان مبارکه شهیدان: سیف اله اکبری بهرام طاهری علی رضا اسماعیلی محمد رضا ابراهیمی علی اصغر بهرامی غلامعلی اسماعیلی بهروز محمدی بیژن حیدری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔹 قاری قرآن جناب آقای حاج حسين پیراکه 🔹 صفحه‌ ۸۳، سوره مبارکه نسا آیه ۲۷ 🔹 زمان جمعه ۱۱،خرداد ۱۴۰۳،سی دقیقه قبل شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه 🔹 مکان‌ مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسرای عراقی "از قصرشیرین تا فاو" 3⃣ محقق: مرتضی سرهنگی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 برای بازجوئی اسیر ایرانی، یک افسر استخبارات از قرارگاه تیپ ۲۵ آمد و بلافاصله بسراغ آن مجروح رفت و شروع کرد به اذیت کردن او و کتکش زدن! چند نفر به آن افسر اعتراض کردند که این مجروح را نزند. او گفت شما به چشم‌های این مجروح نگاه کنید و ببینید که چطور با کینه نگاه می‌کند! جالب اینجا بود که این اسیر مجروح با اینکه کتک میخورد ولی اصلا صدایش در نمی آمد. بعداً این اسرا را به قرارگاه لشگر ۶ که در منطقه «النشوه» مستقر بود بردند. چند روز بعد، تیپ ها به النشوه بازگشتند. در واقع ما نتوانستیم مقاومت کنیم و این عقب نشینی همزمان اعلام بازگشت به مرزهای بین المللی بود. بعد از آن به یک تیپ دیگر منتقل شدم و یکسال در قرارگاه گردان بی‌کار بودم. یعنی هیچکاری بمن نمی‌دادند. چون مادرم ایرانی و اهل اهواز بود. پس از آن مرا به تیپ ٤٣٢ منتقل کردند. این تیپ ویژه نظامیانی بود که به نوعی وابستگان درجه اول شان ایرانی یا تبعه کشورهای دیگر بود. چهار ماه در این تیپ بودم که طبق دستور، این تیپ منحل شد و افراد آن در گروههای مختلف به تیپ‌های دیگر منتقل شدند. من به تیپ ۱۱۱ در فاو منتقل شدم. این تیپ نزدیک به دو سال بود که در این منطقه مستقر بود. تقریبا یک سال و هفت ماه در فاو بودم که به اسارت در آمدم. در این مدت اتفاق خاصی روی نداد تا من برایتان تعریف کنم. ولی وقتی که نیروهای شما مواضع ما را بمباران می‌کردند می‌دانستند که کجا می‌زنند زیرا بیشتر این گلوله ها در قرارگاه گردان و یا در قرارگاه تیپ فرود می‌آمد. شب جمعه ساعت ۹ بود. من در سنگر چند نفر از سربازان بودم که صدای توپخانه و خمپاره شنیده شد. صداها هر لحظه بیشتر می‌شد. ما بیشتر از یک کیلومتر با شط فاصله نداشتیم و دهانه های آتش را کاملاً می‌دیدیم. البته به ما ابلاغ نشده بود حمله است و ما هم اصلاً آمادگی نداشتیم. وقتی از سنگر بیرون آمدم آتش زیاد بود. ولی احتمال حمله را نمی‌دادم. پیش خودم گفتم که این گلوله باران برای مواضع حساس ماست و تا لحظه دیگر خاموش خواهد شد. تا ساعت ۱۰/۲۰ خبر نداشتیم که حمله ایرانیها شروع شده است. ولی وقتی که گردان دوم دریایی بدست نیروهای شما متلاشی شد و نیروهایتان از سد گروهانهای این گردان گذشتند ما متوجه شدیم که حمله شده‌است. ┄═• ادامه دارد •═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ‌‌‍‌ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسرای عراقی "از قصرشیرین تا فاو" 4⃣ محقق: مرتضی سرهنگی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 یکی از فرماندهان گردان به دیدبانی رفت و بلافاصله بازگشت و به فرمانده گردان سرگود «عباس» پیام داد که قایقهای ایرانی روی شط را پوشانده اند. بعد از آشکار شدن حمله، ترس و پراکندگی، سراپای نیروهای ما را گرفت. فرمانده تیپ به همه واحد اطلاع داد که حمله شده و آماده باشند. من و یک سرباز دیگر برای برقراری ارتباط به سنگر افسران رفتیم. این سرباز در همان لحظات اول کشته شد. بله با ترکش های خمپاره. ما تقریباً دو روز در محاصره بودیم. همه ما ترسیده بودیم. حتی افسرهائی که خیلی ادعای رشادت داشتند. بعضی از افسرها رنگشان پریده بود. عده ای از افسرها و نفرات واحدهای دیگر به قرارگاه آمده بودند زیرا فکر میکردند که قرارگاه میتواند برای آنها پناه باشد. تمام اطراف قرارگاه پر از جنازه بود. و ما فکر میکردیم که اسیر یا خیلی زود مثل آنها نقش بر زمین خواهیم شد. ما تصور نمیکردیم. که حمله به این وسعت باشد. حتی در یک تماس فرمانده تیپ از فرمانده یکی از گردانها پرسید آنهائی که شما را محاصره کرده اند چند نفرند؟ فرمانده گردان جواب داده بود پنجاه نفر! ما پیش خودمان گفتیم که چطور پنجاه نفر یک گردان را محاصره کرده اند. در این دو شب و یکروز که محاصره بودیم هیچ چیز برای خوردن و آشامیدن نداشتیم. ما اصلا امید نداشتیم که اسیر بشویم. یعنی برایمان غیر ممکن بود که فکر کنیم ایرانیها ما را اسیر می‌کنند و از این طرف شط به آن طرف می‌برند. در مدت محاصره تماس ما با قرارگاه لشکر برقرار بود و سرتیپ شامل قول داده بود که برای ما نیروی کمکی بفرستد. حتی پیامی از صدام بدستمان رسید که گفته بود: شما مواضع خودتان را ترک نکنید من زبده ترین نیروها را برایتان می‌فرستم. همچنین از قرارگاه لشکر پیام دادند که فرمانده تیپ ۱۶ بنام سرهنگ «سردار» با تیپ خود به کمک‌تان خواهد آمد. ما هر چه منتظر شدیم که این تیپ بیاید نیامد. فرمانده تیپ مکررا تماس می‌گرفت و می‌گفت که تیپ ۱۶ نیامد!؟ از بالا می‌گفتند که تیپ ۱۶ آمده ولی در بین راه و نزدیک پایگاه موشکی نیروهای ایران راه را بر او بسته اند و درگیر است! روز آخر تماس ما با قرارگاه لشکر قطع شد. این قرارگاه بدست نیروهای شما متلاشی شده بود و ما دیگر هیچ ارتباطی نداشتیم. ساعت ۲ یا ۳ بعد از ظهر بود که پنج نفر از نیروهای شما از خاکریز اطراف قرارگاه تیپ پائین آمدند. ما حدود سی نفر بودیم به دستور یکی از افسرها، دستمال سفیدی بیرون آوردیم و بطرف آن پنج نفر آمدیم. آنها اولین حرفشان به ما این بود، امان امان و از این کلمات ما تسکین پیدا کردیم. اسرای دیگری از گوشه و کنار آمدند ما حدود هشتاد نفر شدیم. وقتی که از محیط قرارگاه بیرون رفتیم دیدم که نیروهای زیادی از نفرات شما در آن حوالی هستند. ما را در کنار شط جمع کردند و به نوبت در قایق ها نشاندند و به طرف ایران آوردند. ┄═• ادامه دارد •═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ‌‌‍‌@shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
✍مکتب_امام_خمینی دنیا به عزای تو یتیمانه گریست هر مرد و زن و عاقل و دیوانه گریست من کودک معصوم یتیمی دیدم آنروز چه مظلوم و غریبانه گریست . . . ◑◁مکتب مجموعه‌ای است که به تفسیر انسان و جهان می‌پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین می‌کند، در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان است. ❖‌ مکتب امام خمینی شامل یک بسته کامل، مجموعه و دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید و باهم ملاحظه کرد، ❥︎ لذا رهبر انقلاب شریعت اسلامی را مبنای °چهارچوب° مکتب امام خمینی ره معرفی می‌کنند. ◉◁انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ ✪ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد ❥︎ و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ ❖‌ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه‌ی مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد ◑◁فردا گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالاری و تکیه‌ی به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامی استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می‌کرد. ❖‌ این جزو دین است، لذا شریعت اسلامی چهارچوب است؛ در همه‌ی قانونگذاری‌ها و اجراها و عزل‌ونصب‌ها و رفتارهای عمومی که تابع این نظم سیاسی و مدنی است، باید شریعت اسلامی رعایت بشود. ❥︎ و گردش کار در این نظام به‌وسیله‌ی مردم‌سالاری است؛ یعنی آحاد مردم نماینده‌ مجلس را انتخاب می‌کنند، رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند، وزرا را با واسطه انتخاب می‌کنند، خبرگان را انتخاب می‌کنند، رهبری را با واسطه انتخاب می‌کنند؛ کار، دست مردم است؛ ✪ این، پایه‌ی اصلی حرکت امام و بنای عظیمی که این بزرگوار گذاشت، متکی به این دو پایه است. التزام به شریعت اسلامی، روح و حقیقت نظام اسلامی است. حسن بابایی شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسرای عراقی "از قصرشیرین تا فاو" 5⃣ محقق: مرتضی سرهنگی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 ساعت ۲ یا ۳ بعد از ظهر بود که پنج نفر از نیروهای شما از خاکریز اطراف قرارگاه تیپ پائین آمدند. ما حدود سی نفر بودیم به دستور یکی از افسرها، دستمال سفیدی بیرون آوردیم و بطرف آن پنج نفر آمدیم. آنها اولین حرفشان به ما این بود، امان امان و از این کلمات ما تسکین پیدا کردیم. اسرای دیگری از گوشه و کنار آمدند ما حدود هشتاد نفر شدیم. وقتی که از محیط قرارگاه بیرون رفتیم دیدم که نیروهای زیادی از نفرات شما در آن حوالی هستند. ما را در کنار شط جمع کردند و به نوبت در قایق ها نشاندند و به طرف ایران آوردند. وقتی که من به آنطرف شط آمدم نیروهای شما روی زمین نشسته بودند و غذا میخوردند آنها اسرا را دعوت کردند و ما هم که دو روز بود هیچ چیز نخورده بودیم به رزمندگان شما پیوستیم و با همدیگر ناهار خوردیم. بعد از خوردن آن ناهار، احساس کردم که زندگی تازه ای را خداوند برایم نوشته است. اگر من در جبهه صدام کشته می‌شدم، هم دنیایم تباه بود و هم آخرتم. شکر خدا که زنده ماندم. ┄═• پایان این قسمت •═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄