eitaa logo
شهدای شهرستان مبارکه
331 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
595 ویدیو
12 فایل
این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار شهادت ومعرفی ششصد شهید شهرستان مبارکه ایجاد شده است شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آقای عباس موزون عزیز در مورد واژه تَنَقَّبت در زیارت عاشورا تفسیری فوق‌العاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوید سلام خدا بر شهدای مظلوم دشت کربلا شهدای شهرستان مبارکه
اجازه می داد دانشجو اشتباه بکند. بعضا فضایی ایجاد می کرد که دانشجو از او انتقاد بکند یا سوال بپرسد و جسارت به دست بیاورد. می گفت مگر ما خودمان چجوری یاد گرفته ایم. بگذار این ها هم اشتباه بکنند تا یاد بگیرند. هیچ وقت ندیدم دانشجویی بابت یک اظهار نظر علمیِ اشتباه، از دکتر سرزنشی شنیده باشد. اشتباه را یادآوری می کرد ولی هیچ وقت تحقیر نمی کرد. 🔹 شهید دکتر مجید شهریاری @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
استخدام شرکت ایران کارت 🔸 1 نفر کارشناس مکانیک 🔷 فعالیت : انجام عملیات تعمیرات و نگهداری ازجرثقیل‌های سقفی، دروازه‌ای، نیم دروازه‌ای و منوریل ناحیه نورد گرم فولاد مبارکه 🔰شروع ثبت نام : 1403/04/27 🔰پایان ثبت نام : 1403/04/31 اطلاعات بیشتر در لینک زیر: Https://msc.ir/s/wM ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ 📌آخرین اخبار استان و شهرستان را در دیده بان استان دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/1321009377C1aabc51ac4
🔹تمدید مهلت ثبت‌نام آزمون انتخاب سردفتر ازدواج و طلاق سازمان ثبت اسناد و املاک کشور سال 1403 🔸پیرو انتشار اطلاعیه راهنمای ثبت‌نام به تاریخ 1403/04/18، با توجه به اعلام سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، به اطلاع متقاضیان این آزمون می‌رساند، به منظور فراهم نمودن تسهیلات بیشتر برای آن‌دسته از متقاضیانی‌ که تا این تاریخ (1403/04/24) برای ثبت‌نام اقدام ننموده‌اند، ترتیبی اتخاذ شده است که بتوانند تا روز ‌جمعه به تاریخ 1403/04/29 نسبت به ثبت‌نام اقدام نمایند. 🔻ضمنا آن ‌دسته از متقاضیانی که قبلا نسبت به ثبت‌نام اقدام نموده‌اند، می‌توانند در صورت تمایل تا تاریخ فوق، نسبت به ویرایش اطلاعات خود اقدام نمایند. 🔸مهلت ثبت نام : تا 29 تیرماه 1403 🔸زمان دریافت کارت : 17 مهر 1403 🔸زمان آزمون: 20 مهر 1403
خاطرات اسارت آزاده جانباز محمد علی نوریان قسمت : ۸ موضوع : اداره اطلاعات(استخبارات)عراق آخرین بازجویی های تکمیلی وقتی که من در سلول درتنهای خودم بودم یواش یواش بر این باور شدم که واقعاً اسیر و گرفتار شدم چون در اون چند روز انتقال من تا بغداد خیلی بهم بد نگذشته بود 😂 که بعداً خواهم گفت فکر کنم ۵ روزی من اینجا انفرادی بودم دقیقاً نیمه دوم خرداد سال ۶۶ بود از بس که هوا گرم بود واقعاً تحملش طاقت فرسا بود با اون جراحت شدیدی که از ناحیه پا و کتف و انگشتانم داشتم 😔 یادم میاد هر وقت هوا داخل سلول گرم و شرجی می‌شد نفس کم می‌آوردم در حالت خوابیده دهانم رو نزدیک زیر درب سلول قرار میدادم که بیشتر بتونم تنفس کنم یکی دو روزی که در سلول در تنهای خودم بودم یه موقع دیدم از زیر درب سلول توی اون روزنه روشنایی یک مورچه 🐜 کوچیک اومد داخل سلول _ من خودمو جمع کردم و در حالت دَمر خوابیده و با انگشت دستم سَد راهش می‌شدم و از هر طرف که حرکت می‌کرد انگشتم رو می‌گذاشتم سر راهش یا میومد روی انگشتم باهاش بازی می‌کردم 😂 وقتی خسته می‌شدم رهاش میکردم از سلول می‌رفت بیرون دوباره فردا روز از زیر در میومد داخل سلول شاید باورتون نشه که این حشره مامور خدا بود که وسیله ای باشه برای سرگرمی من در تنهایی _ در اینجا داخل سلول نه راحت می‌تونستم بشینم و ن راحت می‌تونستم بخوابم و پاهامو دراز کنم _ یه روزی حس کردم زخم های بدنم عفونت کرده و بوی بدی گرفته بود احساس کردم این عفونت ها ممکنه برام دردسر بشه توکل به خدا کردم و شروع کردم با مشت زدن به درب سلول و شروع به سرو صدا کردن یه موقع دیدم نگهبان اومد درب سلول رو باز کرد و شروع به فحاشی می‌کرد میگفت کلب اِبن کلب اِشپیک ( پدر سگ چِته ) با اشاره بهش گفتم زخم بدنم عفونت کرده 😔 متوجه منظور من شد باز دوباره فحش داد و درب سلول رو بست و رفت چند ساعت بعدش اومد باز دوباره درب سلول رو باز کرد و گفت یالا تعال (یالا بیا ) رفتم بیرون دیدم روی حیاط زندان دونفر سرباز عراقی با یک کیسه امداد ایستاده اند رفتم پیش آنها و زخمهای عفونتی بدنم رو نشانشون دادم آنها هم باند زخم های منو باز کردند و بدون شستشو و ضدعفونی کردن دوباره باند پیچی کردند ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
✔️ آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام ✔️ باز این چه شورش است که در خلق عالم است ✔️ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ✔️ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین ✔️ بی‌نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است. 🏴 فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی ایام عزاداری سید و سالار شهیدان ، روز پای مردی و وفاداری پیروان امام حسین علیه السلام بر دوستدار خاندان عصمت علیهم السلام تسلیت باد. 💠 بنیادشهیدوامورایثارگران مبارکه
🔹هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی بلکه، فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی که خداوند نخواست در مقابلش بایستی! نوید صفری شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوقطبی نکنید همه خوبن... خطّی که معاویه ترویج می‌کرد شهدای شهرستان مبارکه
🔶 غبطه خوردن شهدا به مقام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام 🔰ازحضرت زین‌العابدین علیه‌السلام روایت شده که در مورد عمویشان حضرت ابوالفضل علیه‌السلام فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ یَعْنِی ابْنَ عَلِیٍّ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ یَدَاهُ» خدا عباس پسر علی علیه‌السلام را رحمت کند که برادرش (امام حسین علیه‌السلام) را بر خود مقدم داشت و براى او جان‌فشانی کرد تا آنجا که هر دودستش بریده شد. «فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ» خداى تعالى در عوض آن دودست، دو بال به او عطا فرمود که با فرشتگان در بهشت پرواز خواهد کرد؛ همانطورکه با جعفر بن ابی‌طالب هم‌چنین کرد. «وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»1 و برای عباس در نزد خداوند تبارک و تعالی منزلتی است که در روز قیامت همه شهیدان به آن غبطه می‌خورند. 📚الخصال؛ ج‏1؛ ص 68 حسینی و شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس تسلیت باد @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
⚫️ حماسه تاسوعا و عاشورا صحنه رویارویی حق علیه باطل بود و بی‌تردید آنچه از این واقعه بزرگ می‌توان درس گرفت و در واقع مهم‌ترین عامل جاودانگی حرکت عظیم سید الشهدا (ع) به حساب می‌آید، زنده نگاه داشتن اسلام و مبانی ریشه‌ای و اعتقادی آن است. 🏴 نهضت حسینی و حادثه جانسوز عاشورا آن‌چنان بر قلب‌ها تأثیر گذاشته است که هر سال با فرا رسیدن ماه محرم، خون پاک شهیدان عظیم الشان کربلا، در رگ‌های تاریخ جوششی تازه می‌یابد و عاشقان دلسوخته‌ی حق و حق‌طلبی را شوریده‌تر و تشنگان محبت اهل بیت را شیفته‌تر می‌سازد. ✔️ فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه عاشقان و مریدان سیدالشهدا (ع) به‌ویژه خانواده معظم شهدا وایثارگران تسلیت عرض نموده و امیدوارم با الطاف ویژه الهی در زمره یاران صدیق حضرت ولی‌عصر (عج) و پیروان راستین سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باشیم. ✔️ بنیادشهیدوامورایثارگران شهرستان مبارکه
4_5810001642271025775.mp3
4.75M
🖤سقای تشنگان 👤محمد اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه می کنم، با دقت ببینید و بشنوید و نشر دهید... چه زیبا تشریح کردند امام خامنه ای عزیز جانم فدایش...👌 تاریخ باید درس گرفت شهدای شهرستان مبارکه
📌خاطره‌ی دکتر عبدالحسین زرین کوب از عاشورا 📝 روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود ، پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد : ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم . خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند . همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین ، سنگین و باوقار . می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند . پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ گفت : سؤالی داشتم گفتم : بفرما پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم : خب بله ، صددرصد گفت : ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟ گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟ گفت : یک فال برام بگیرید گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال . حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد . متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟ گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم . چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم . بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم . گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ، آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. شهدای شهرستان مبارکه
👆👆👆 نکاتی درباره زندگانی حضرت ابوالفضل العباس 🔻همسر، فرزندان و نسل ایشان 🔻عاقبت قاتل ایشان 🔻مقام حضرت عباس شهدای شهرستان مبارکه
👆ما روضه‌ها رو شنیدیم ولی شهادت مدافعان حرم رو دیدیم 🌹سردار شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری شهدای شهرستان مبارکه
🌹خاطرات اسارت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت/ ۹ موضوع : اداره اطلاعات (استخبارات) عراق آخرین بازجویی های تکمیلی چند روزی که من داخل سلول انفرادی بودم و آینده خودم رو در هاله ای از ابهام میدیدم و نمی‌دونستم چه سرنوشتی خواهم داشت و گاهی هم به نظرم میومد حتما منو به رادیو تلویزیون عراق میبرند و باهام مصاحبه می‌کنند مثل اسیران قبلی و خدارو شکر خانواده ام از سلامتی من باخبر می‌شوند ، حالا نگو که سرنوشت‌ روزگار برای من چیز دیگری رقم زده بود و آن هم تا آخر اسارت مفقودالاثر بودن من بود که خودم خبر نداشتم 😢 حالا یک روزی قبل از ظهر بود هوا گرم و شرجی منم تشنه و جراحت زیاد 😔 داخل سلول بی‌حال افتاده بودم که نگهبان اومد درب سلول رو باز کرد و با خشم و غضب گفت یالا تعال ( یالا بیا ) من با آن حال خرابم دنبالش حرکت کردم از داخل حیاط رفت دَم اطاق کوچکی بود ایستاد و خبردار پا کوفت و سلام نظامی داد🥷 من داخل اتاق یا همون دفتر زندان رو که نگاه کردم ترس تمام وجودم رو گرفت دیدم یاااااا خدا یاااا حضرت عباس 😔 حدود ۴ الی ۵ افسر ارشد نظامی بودند فرمانده آنها که بازجو بود سرتیپ بود مابقی سرهنگ و سرگرد و سروان بودند نگهبان به من گفت اُقعُد (بشین) من دقیقاً وسط دفتر بازجو نشستم اما بدنم به رعشه افتاده بود و می‌ترسیدم این چند افسر بعثی زبان منو باز کنند و شکنجه بشم 😔 و تمام اطلاعات نظامی که داشتم را لو بدم . آخه قبلش درشهر سلیمانیه من ۴ جلسه مفصل بازجویی شده بودم و افسر بازجو به حول و قوه الهی زورش به من نرسیده بود که زبانم رو باز کنه 🥴 آخه من در آن مقطع جنگ یک فرمانده یگان پیاده (فرمانده گروهان ) بودم که در حال شناسایی منطقه دشمن بودم که اسیر شدم ( انشالله خاطراتش را خواهم گفت) من سرپا نشستم و زانوهام رو دربغل گرفتم پای چپم که رفته بود رو مین و سخت مجروح بود رو یه کم دراز کرده بودم 😔 حالا همگی این افسران بازجو بِر و بِر منو نگاه می‌کردند منم میلرزیدم😢 مثل آهوی که در محاصره سگ های وحشی گرفتار شده باشه 😔 من مثل باز جویی های قبل متوسل به حضرت عباس و امام حسین و حضرت زهرا شدم . شاید باورتون نشه که وجود مبارکشون رو در کنار خودم حس میکردم😢 و فلباً ایمان داشتم که کمکم می‌کنند اما اسارت ترس و استرس و دلهره خودشو داشت . سرتیپ عراقی توسط مترجم ازمن پرسید: اسم ؟؟ محمدعلی . فامیل؟؟ نوریان . کدام لشگر بودی؟؟ما سازمان لشگر نبودیم گردانمان مستقل بود. چه جوری پشتیبانی می‌شدید؟؟ توسط قرارگاه حمزه . قرارگاه حمزه کجاست؟؟؟ شهر ارومیه. تو از کجا میدونی شهر ارومیه ؟؟؟ از رادو تلویزیون ایران شنیدم وقتی عملیات می‌شد خبر میداد. رابط قرارگاه با گردان شما چه کسی بود ؟؟؟ مصطفی نصر.. کجا اسیر شدی ؟؟ منطقه مرزی . منطقه مرزی کجاست؟؟ همونجا که میله مرزی هست .. باعصبانیت گفت کلب ابن کلب (پدر سگ ) این منطقه همه اش میله مرزی شما کجاش مستقر بودید؟؟ بخدا همونجا که میله مرزی بود گردان ما پُشتش مستقر بود . با کدام سپاه اومدی جبهه با سپاه مهدی صاحب زمان . باز دوباره فحش داد : پدرسگ پَست تو در بازجویی قبلی گفتی سپاه مهدی چرا حالا میگی سپاه مهدی صاحب زمان انت کذاب (تو دروغگو ) هستی 😳 پیش خودم گفتم عجب این بابا خر و نفهمه . شروع کردم به قسم خوردن که بخدا این مهدی با مهدی صاحب زمان یک نفره این امام دوازدهم هست 😂 سوال کرد چند نفر بودید وقت اعزام ؟؟؟ ۱۰۰ هزار نفر . یعنی شما ۱۰۰ هزار نفر بودید ؟؟؟ بله که ۱۰۰ هزار نفر بودیم ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
✴️ سه شنبه 👈 26 تیر / سرطان 1403 👈10محرم 1446👈16 ژوئیه 2024 🏴🏴 🏴عاشورای حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام. 😭 شهادت اباعبدالله علیه السلام در سن ۵۸ سالگی و اصحاب آن جناب در کربلا "۶۱ هجری". 🐪 فرستادن سر امام حسین علیه السلام برای عبیدالله بن زیاد توسط عمر سعد به وسیله خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی. 🏴🏴🏴 🌹امرظهور امام زمان علیه السلام در این روز تحقق خواهد یافت. ان شاءالله. 🔥به درک واصل شدن حُصین بن نمیر. ⚫️ وفات ام سلمه ، ام المومنین همسر رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم " ۶۲ یا ۶۳ ه.ق". 🔥قتل ابن زیاد به دست ابراهیم بن مالک اشتر "۶۷ ه.ق". 😭 امشب: شام غریبان حضرت زینب علیها السلام و اهل بیت علیهم السلام . 😭امشب: سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی. 📛صدقه دادن رفع نحوست کند. ✅لعن و نفرین بر قاتلین امام حسین(ع)و یزیدیان زمان ✅تعطیل کردن کارهای روز مره. ✳️شرکت در مجالس عزای امام حسین علیه السلام. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه