eitaa logo
شهدای شهرستان قاینات
28 دنبال‌کننده
491 عکس
146 ویدیو
1 فایل
معرفی و سیره شهدا و رزمندگان شهرستان قاینات ارتباط با ما : @eshgh_alahi
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 😍 بازیگر ✍از اهواز با هواپیما می آمدیم تهران.با پسرم رفته بودیم نمایش عروسکی برای بچه های سیل زده.روی صندلی،نگاهی به اطراف انداختم و چهره یک نفر به چشمم آشنا آمد؛حاج قاسم سلیمانی بود.زدم به پهلوی پسرم و گفتم:علی رضا! گمونم اون آقا،حاج قاسم باشه.پوز خندی زد:بابا مگه میشه سردارسلیمانی با همچین پروازی بره و بیاد؟دلت خوشه!هواپیما نشست و اتوبوس آمد پای پرواز تا برویم به سالن اصلی.باز حاجی را دیدم؛یک گوشه اتوبوس بین جمعیت ایستاده بود و سرش را انداخته بود پایین.رفتم سمتش.صورتش را بوسیدم:"سردار شما تنهایی بدون محافظ سفر می کنی؟"لبخندی زد این طوری راحت ترم.تا برسیم به خروجی فرودگاه، با هم صحبت کردیم.به شوخی گفتم:حاجی!اگه وسیله ندارید؛من شما رو می رسونم؛به جاش این پسر من بیاد سرباز شما بشه!خندید و گفت؛اگه می خوای بیاد حومه ی حلب و ادلب خدمت کنه،بفرستش بیاد. بیرون فرودگاه دستی به شانه ام زد خداحافظی کرد و سوار تاکسی شد و رفت. 💢 💢 📚 منبع: کتاب سلیمانی عزیز۲ ص ۲۲۱ کانال شهدای شهرستان قاینات @qaen1398
🔸 پناه گاهی جز حضرت زهرا سلام الله علیها نداشتیم. کانال شهدای شهرستان قاینات @qaen1398
این طوری بی حساب می شویم کانال شهدای شهرستان قاینات @qaen1398
🌷 مکتب ؛ اخلاص 👈 رهبرانقلاب: شهید سلیمانی از دیده شدن فرار میکرد 🔻 اخلاص شهید سلیمانی را از کجا میشود فهمید؟ از اینجایی که اصلاً دنبال دیده شدن نبود؛ یک ذرّه‌ای هم از دیده شدن فرار میکرد. او از دیده شدن فرار میکرد. ۱۴۰۰/۱۰/۱۱ کانال شهدای شهرستان قاینات @shohadaqaen1398
💠امام حسین علیه السلام 🔸شكْرُكَ لِنِعْمَةٍ سَالِفَةٍ يَقْتَضِي نِعْمَةً آنِفَةً 🔹شكر تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمت آينده است 📗نزهة الناظر ص۸۰ کانال شهدای شهرستان قاینات @shohadaqaen1398
دسته گل‌هایی که مادران ایرانی به آب دادند ... کانال شهدای شهرستان قاینات @shohadaqaen1398
‍ حاضر نشده پدر و مادرشو بیدار کنه... 🌼برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دوکوهه وارد ایستگاه تهران شد، ساعت دو نصف شب بود. 🌹با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی اصغر را جلوی خانه شان پیاده کردیم. هنوز پایش مجروح بود. 🍃فردا رفتیم بهش سر بزنیم. وقتی وارد خانه شدیم مادرش جلو آمد و بی مقدمه گفت: آقا سید شما یه چیزی بگو! دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خونه، تو برف نشسته ولی حاضر نشده در بزنه و ما رو صدا کنه. صبح که پدرش میخواسته بره مسجد، اصغر رو پشت در دیده... 🌷 کانال شهدای شهرستان قاینات 🖤@shohadaqaen1398