eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
218 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
9 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 ✅ سی و هفت سال از عروجش گذشت از رزمندگان قدیمی موقع شهادت رفت گردان (ع) و روز اول بهمن 65 از پرکشید یادش او و برادر شهیدش سیر گرامی باد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹 🌹 و (س) . 18 اسفند 1362 ✍️✍️✍️: روز 18 اسفند روی جاده پر از تانک بود. نیروهای پیاده دشمن در پناه تانک‌ها به سمت ما شلیک می‌کردند. از سمت ما نه آتش پشتیبانی بود و نه سلاح سنگین و فقط حماسه بود و حماسه بود و حماسه. باقی مانده رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) و حضرت عبدالعظیم (ع) در مقابل ستونی از تانک. خبر اومد که گردان های و علیهم السلام توی دهکده در پد شرقی جزیره مجنون در محاصره افتادند و بچه ها دارن مثل گل پرپر میشند. رزمنده های رفتند برای کمک و مقابله با پاتک دشمن. آفتاب وسط آسمون بود که با دشمن درگیر شدیم آتش دشمن از آسمون مثل بارون میبارید.. از روی جاده نمیشد حرکت کرد همه نیروها به شونه های جاده پناه آورده بودند تمام منطقه هور بود و فقط این جاده با عرض تقریبا 6 متر تنها مکان خشکی بود. وسط اون همه آب... اونقدر آتیش و سر وصدا بود که متوجه نشدیم توی افتادیم.. اگر بگم بیش از 50 تانک بود اغراق نکردم.. همشون با هم شلیک میکردند .. با تیر مستقیم تانک بچه ها رو هدف میگرفتند و در یک لحظه میدیدی رفیقت که کنارت میجنگید غیب میشد.. توی این غوغا خبر رسید که شیمیایی زدند.. خدایی بچه ها مثل شیر میجنگیدند اکثرا بین 15 تا 20 سال بودند و مردانه توی دل دشمن میرفتند.. فاصله با دشمن به اندازه انداختن نارنجک شده بود و عجیب اینکه توی این درگیری نزدیک سرو کله (ع) شهید رستگار پیدا شد. اون خودش رو با موتور به منطقه درگیری رسونده بود و از نزدیک بچه ها رو هدایت میکرد... مثل اینکه خیلی توی دل دشمن جلو رفته بودیم وقرار بود با سایر یگانها هم الحاق برقرار بشه که نشد و مجبور بودیم یک مقدار از مسیری که رفته بودیم عقب بیاییم.... اینجابود که شهدا و بعضی از مجروحینی که به شدت مجروح شده بودند موندند.. دستور فرماند هی بود که خودتون رو عقب بکشید . بچه ها راضی نمیشدند بدون رفیقاشون عقب بیان ... اما فرماندهان گفتند هوا که تاریک شد بچه های تعاون و جمع آوری مجروحین اونها رو عقب میارن... احتمال اسارت صد در صد بود.. یه تعداد از بچه ها که خیلی جلو رفته بودند اسیر شدند.. 🌹 🌹🌹🌹 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht