eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
200 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍃🌸🍃🍀🍃🌸🍃🍀🍃🌸 #حدیث_روز #امام_جعفر_صادق_ع هر بنده‌اي که از #گناهي که مرتکب شده #پشيمان شود ، پيش از آنکه #استغفار کند #خداوند گناهش را مي‌آمرزد. 📚 جامع‌ احاديث الشيعه، جلد ١٤، صفحه ٣٣٨
🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴 در این پر فراز و نشیب خداوند متعال برای ما به سمت و کمال، نازل کرده که اگر نام آن را کتاب بگذاریم، بیراهه نرفته ایم، کتابی که است، کتابی که است، کتابی که است، کتابی که است، کتابی که هر چیزی است، و بالغ بر 40 نام و برای خودش بیان کرده است. اگر کسی باشد و مطیع فرامین قرآن باشد، یقینا به اوج میرسد و اگر جایی به مشکلی برخورد، متعال برای آن مبیّن و قرار داده که آن را برای ما بیان کنند و باید درِ خانه را کوبید. 🌹و أَنزَلْنَا إِلَيْك الذِّكرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ🌹 و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شايد كنند! 🌹فسئَلُوا أَهْلَ الذِّكرِ إِن كُنتُمْ لا تَعْلَمُونَ🌹 اگر چیزی را نمى دانيد، از بپرسيد. 🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴 @shohadasafadasht
🌺🍀💐🌸💐🍀🌺 در هيچ روزى به اندازه ، بندگان را از آزاد نمی کند. 📘 صحيح مسلم ، جلد ۴ ، صفحه ۱۰۷ 🌺🍀💐🌸🍀💐🌸💐🍀🌺 @shohadasafadasht
به ساعتم نگاه کردم، وقت بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم را بخوانم. انتظارم برای آمدن طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نیست، همین جا را می‌خوانم. تا تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از رفتم و را که همراه داشتم به انداختم و مشغول شدم. در حال خواندن بودم که متوجه شدم وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ را ادامه بدهم یا ؟ بالاخره گفتم، را ادامه می‌دهم، هر چه بخواهد همان خواهد شد. سرانجام را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از معذرت ‌خواهی کردم. پس از چند لحظه نگاه به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما بر این است که در ساعت‌های از باید با به بپردازیم و در این ساعات آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در استفاده کردم و این را انجام دادم. با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از و من به و فرهنگ و نباختنم در برابر جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای خود نویس را از جیبش بیرون آورد و را کرد. سپس با حالتی از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی دارم. من هم متقابلاً از او کردم. احترام گذاشتم و از خارج شدم. آن روز به اولین محل که رسیدم به پاس این بزرگی که به من کرده بود، دو رکعت خواندم . 🌹🕊🥀💐🥀🕊🥀💐🥀🕊🌹 @shohadasafadasht
🌺💐🍀🌼🍀💐🌺 نور از سوے عزوجل در من سپس در علے بن ابیطالب و آنگاه در او تا که حق و هر حقی ما را‌ می ستاند گرفته است . 📚 فرازی از خطابه غدیر 🌼 🌼 💐🌼 🌼💐 🌺💐🍀🌼🍀🌼🍀💐🌺 @shohadasafadasht
🍀💐🍀🌺🍀💐🍀 الحمدلله که در روز مسیر را هموار و روشن فرمود . بیست و چهارم ذی الحجه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) و روز نزول و گرامی باد . 🍀💐🍀🌺🍀💐🍀🌺🍀 @shohadasafadasht
🕊💐🌺🌸🌺💐🕊 میهن به دیدار ، روزهای سخت را به امید سپری می کردند و هردم به این ، روزها را شماری می کردند. آنان در گوشه و دشمن، با می کردند و آن با عشق به آنان پاسخ می داد: ! از دل سوزانه شما بسیار گردیدم. من ناراحتی شما را احساس می کنم، شما هم ناراحتی را که دور از وطن هستند کنید. ! سیّد و مولای همه ما بیش از همه و در و گوشه به سر بردند. برای عزیزش صبر کنید. را ان شاءاللّه نزدیک می نماید و شما را با شما می فرماید. به همه عزیزان اسلام سلام مرا برسانید. من از فراموشتان نمی کنم. حافظ شما باشد . شادی روح و 🕊💐🌺🌸🌺🌸🌺💐🕊 @shohadasafadasht
تو را ناراحت کرد بعد شد و به تو کرد و از تو خواست حتما به او کن . تا می تونی به کمک کن و به هر کسی که می شناسی و یا نمی شناسی کن. نگذار کسی از تو بشه و . هر کسی که به تو می کند حتما از او بگیر و اگر روزی از کار خودش شد از او نشو. هرگز بخاطر از کسی نشو. در این دنیا فقط ، ، ، به مردم ، در راه و باقی می ماند. تا می تونی به مردم کن . ، را خیلی زیاد کن . اگه شده بخور ولی ، را که چیزی نداره، کسی که است او را از نجات بده. تا می تونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی . همیشه باش. زود از کسی نشو از او بپرس که مثلا چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن و بگیر . به قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من ، باید همیشه باشد . هرگز فکر نکند . همیشه فقط راه را بکند . چون جز این راه ، راه دیگری برای وجود ندارد . باید قول بدهی که همیشه با باشی . همیشه با باشی . همیشه به کمک کنی . به همه کنی . در پاک بودن شیوه است و راه خداست . اگه می خواهی همیشه خوشحال باشد باید به گوش کنی . هرچقدر می تونی بخون ، بخون ، بخون خوب . به کمک کن . کن خوب کن . همیشه از کمک بخواه . حتما بخون . را هرگز نکن . همیشه این کلمات بسیار و پر را بسپار : کسی که به احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند که آنها را نماید ، همیشه پیش عزیز بوده و در زندگی خواهد بود . هروقت می خونی برام کن . 🌹🌴🕊🏴🕊🌴🌹 @shohadasafadasht
هر كه را چنان كه حق اوست كند، برتر از و بيشتر از حدّ به او فرمايد . 📚 ميزان الحكمه جلد۷ صفحه ۲۹
🌷🕊🥀🌴🥀🕊🌷 مزار خیلی شلوغ می‌شود ، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود ، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به عشق بلند شده آمده تهران ، یکی در گرگان خواب را دیده و آمده بهشت زهرا ، یکی در قم ، یکی در اصفهان و ... اولش نمی دانستیم حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی ، بر می گردد به که خطاب به مردم گفته : اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر من، به لطف من همیشه حاضر هستم . شاید باورتان نشود ، اما ما هر وقت سر مزار می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته است و اصلاً احتیاجی نیست ما با خودمان ببریم . راوی : مزار مطهر : قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🕊🥀🌴🥀🕊🌷 eitaa.com/shohadasafadasht
🍀💐🍀🌺🍀💐🍀 الحمدلله که در روز مسیر را هموار و روشن فرمود . بیست و چهارم ذی الحجه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) و روز نزول و گرامی باد . 🌸🍀🌺🌼🌺🍀🌸 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
با رفتن ژنرال ، لحظاتی را در اتاق تنها ماندم، به ساعتم نگاه کردم، وقت بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم را بخوانم. انتظارم برای آمدن طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نیست، همین جا را می‌خوانم. تا تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از رفتم و را که همراه داشتم به انداختم و مشغول شدم. در حال خواندن بودم که متوجه شدم وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ را ادامه بدهم یا ؟ بالاخره گفتم، را ادامه می‌دهم، هر چه بخواهد همان خواهد شد. سرانجام را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از معذرت ‌خواهی کردم. پس از چند لحظه نگاه به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما بر این است که در ساعت‌های از باید با به بپردازیم و در این ساعات آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در استفاده کردم و این را انجام دادم. با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از و من به و فرهنگ و نباختنم در برابر جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای خود نویس را از جیبش بیرون آورد و را کرد. سپس با حالتی از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی دارم. من هم متقابلاً از او کردم. احترام گذاشتم و از خارج شدم. آن روز به اولین محل که رسیدم به پاس این بزرگی که به من کرده بود، دو رکعت خواندم . 🌹 🌹 🥀🍀🍃🕊🍃🍀🥀 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مزار خیلی شلوغ می‌شود ، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود ، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به عشق بلند شده آمده تهران ، یکی در گرگان خواب را دیده و آمده بهشت زهرا ، یکی در قم ، یکی در اصفهان و ... اولش نمی دانستیم حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی ، بر می گردد به که خطاب به مردم گفته : اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر من، به لطف من همیشه حاضر هستم . شاید باورتان نشود ، اما ما هر وقت سر مزار می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته است و اصلاً احتیاجی نیست ما با خودمان ببریم . راوی : مزار مطهر : قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
در هيچ روزى به اندازه ، بندگان را از آزاد نمی کند. 📚 صحيح مسلم ، جلد ۴ ، صفحه ۱۰۷ کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🍀💐🍀🌺🍀💐🍀 الحمدلله که در روز مسیر را هموار و روشن فرمود . بیست و چهارم ذی الحجه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) و روز نزول و مبارک باد . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مزار خیلی شلوغ می‌شود ، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود ، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به عشق بلند شده آمده تهران ، یکی در گرگان خواب را دیده و آمده بهشت زهرا ، یکی در قم ، یکی در اصفهان و ... اولش نمی دانستیم حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی ، بر می گردد به که خطاب به مردم گفته : اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر من، به لطف من همیشه حاضر هستم . شاید باورتان نشود ، اما ما هر وقت سر مزار می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته است و اصلاً احتیاجی نیست ما با خودمان ببریم . راوی : مزار مطهر : قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
⭕️امام جواد عليه السلام: 🔸« ... اِنَّ أنْفـُسَنا وَ أَمـْوالَنـا مِنْ مَواهِبِ اللهِ ألْهَنيئَةِ وَ عواريهِ المُسْتَوْدَعَةِ يُمَتـِّعُ بِما مَتـَّعَ مِنْها فيسـُرُورٍ وَ غِبْـطَةٍ وَ يـَأخُذُ ما اَخـَدَ مِنْها فى اَجْرٍ و حِسْبَـةٍ. فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلى صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ وَ نـَعـُوذُ بِاللهِ مِنْ ذلِكَ». 🔹همانا و از موهبت هاى گوارا و هاى سپرده است، هر چه بخواهد، با خوشحالى و خرسندى از آنها مى گرداند، و هر چه را كه بخواهد، با دادن و پاداش ، آنكه بر تحمل و وى افزون شود، اجر او از بين رفته است و از اين حالت به خدا پناه مى بريم. 📕تحف العقول، ۷۲۶ علیه‌السلام کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
با رفتن ژنرال، لحظاتی را در اتاق تنها ماندم، به ساعتم نگاه کردم، وقت بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم را بخوانم. انتظارم برای آمدن طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نیست، همین جا را می‌خوانم. تا تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از رفتم و را که همراه داشتم به انداختم و مشغول شدم. در حال خواندن بودم که متوجه شدم وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ را ادامه بدهم یا ؟ بالاخره گفتم، را ادامه می‌دهم، هر چه بخواهد همان خواهد شد. سرانجام را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از معذرت ‌خواهی کردم. پس از چند لحظه نگاه به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما بر این است که در ساعت‌های از باید با به بپردازیم و در این ساعات آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در استفاده کردم و این را انجام دادم. با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از و من به و فرهنگ و نباختنم در برابر جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای خود نویس را از جیبش بیرون آورد و را کرد. سپس با حالتی از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی دارم. من هم متقابلاً از او کردم. احترام گذاشتم و از خارج شدم. آن روز به اولین محل که رسیدم به پاس این بزرگی که به من کرده بود، دو رکعت خواندم . 🌹 🌹 🥀🍀🍃🕊🍃🍀🥀 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht