🌹🇮🇷❤️🇮🇷🌹
#پیشواز_اربعین_1402
آخرین اربعین دو فرمانده
به روایت جعفرطهماسبی
اربعین 1366
#شهید_حاج_قاسم_اصغری
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت
با شهید رسول فیروزبخت تصمیم گرفتیم که مراسم روز اربعین رو در #مقر_الوارثین با شکوه برگزار کنیم با همفکری که با دوستان داشتیم قرار شد که بچه ها بعد از خواندن زیارت اربعین در حسینیه الوارثین(مقر رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداءعلیه السلام در فکه) ، مسیر حسینیه تا گلزار شهدای الوارثین را به صورت دسته عزاداری سینه زنی کنند و نهار را در حسینه همه بچه ها سر یک سفره باشند و اونروز نهار در چادرها توزیع نشه.
صبح روز قبل از اربعین تازه از صبحگاه اومده بودیم که از بلند گوی مقر یک تعداد اسم خونده شد و تاکید داشتند که برادرها وسایلشون رو جمع کنند و آماده برای ماموریت جدید باشند .
این خبر و رفتن بچه ها که تعدادشون به ۳۰ نفر می رسید برنامه اربعین رو به هم می زد. حدود ۱۰ صبح بود که شهید حاج قاسم اصغری جانشین گردان تخریب ل۱۰ با ماشین وارد مقر گردان شد . من و شهید رسول فیروزبخت دم در حسینیه ایستاده بودیم . به رسول گفتم به حاج قاسم بگو رفتن بچه ها رو به عقب بیاندازه و برنامه اربعین رو خراب نکنه. رسول گفت خودت بگو ، من با حاج قاسم رودربایستی دارم . تو بگی حرفت شهید نمیشه. حاج قاسم از جهت روحی حرفش یک کلام بود وقتی میگفت باید بشه دیگه کوتاه نمی اومد.
گفتم من با حاجی صحبت میکنم و به بهانه اینکه حاجی موهای سرت بلند شده باید موهات رو کوتاه کنی رفتم ماشین سلمونی دستی ام رو برداشتم و رفتم سراغش و یک گوشه چند تا بلوک سیمانی روی هم چیدم و ماشین سلمونی رو توی موهاش گذاشتم. حاجی خیلی موهاش پرپشت بود و ماشین داخل موهاش گیر می کرد و گاهی هم یک ناله آخی می زد.
سر صحبت رو باز کردم و گفتم حاجی قراره بچه ها رو کجا ببری ؟ و بعد از کلی صغری و کبری گفتم برای روز اربعین امام حسین(ع) برنامه عزاداری داریم و رفتن بچه ها مراسم ما رو از رونق می اندازه .
حاجی اسم امام حسین علیه السلام که اومد متقاعد شد که برنامه رفتن رو عقب بیاندازه و قرار شد فردای #اربعین بچه ها به طرف #سردشت حرکت کنند.
این آخرین اربعین حاج رسول و حاج قاسم در این دنیا بود. روز اربعین بعد از نماز صبح دیگه بچه ها صبحگاه نرفتند و آماده شدند برای دسته عزاداری روز اربعین. وانت گردان را دو تا بوق بلند گو روش سوار کردیم و اطراف گلزار شهدا و مزار یادبودها پرچم ها نصب شد و کاسه ای گل از تربت امام حسین علیه السلام فراهم شد و عزاداری اربعین همانطور که پیش بینی شده بود انجام گرفت.
بچه ها با پای برهنه و بر سینه و سر زنان مسیر حسینیه تا گلزار شهدا را پیمودند و من هم میکرفون به دست جلوی اونها حرکت میکردم و نوحه ای که می خوندم این بود که:
یک اربعین از روز عاشورا گذشته
صد اربعین بر زینب (س) کبری گذشته
آنچه که تعجب بر انگیز بود ضجه و ناله شهید حاج قاسم اصغری در این مراسم بود او از خود بیخود شده بود . انگار نه انگار که فرمانده گردان است و باید مقابل نیروهاش مراعات کند…
شهید حاج قاسم اصغری و شهید حاج رسول فیروزبخت ۲۰ روز بعد در روز ۹ ربیع الاول و در روز امامت حضرت ولی عصر(ع) در پاکسازی میادین مین منطقه سردشت با انفجار مین والمری هر دو به شهادت رسیدند.
#روحشان شاد و با سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسین عليه السّلام محشور باد.
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹
#عکس_یادگاری
و شرحی بر این عکس
اوایل تابستان سال 66 بود
گردان ها و واحدهای لشگر10 برای عملیات در شمال غرب در پادگان امام علی(ع) سنندج مستقر بودند و گردان تخریب هم انتهای پادگان مقر داشت.
عکاس لشگر اومد برای گرفتن عکس از بچه های تخریب...
خیلی از بچههایی که در عملیات های بعد شهید شدن با فیگورهای مختلف عکس گرفتند و یه تعداد هم عکس دست جمعی گرفتند ...
شهید حاج رسول فیروزبخت از گرفتن عکس امتناع میکرد...
اما در کمال ناباوری با خنده رو کرد به عکاس و با شوخی گفت :
بیا یه عکس از #ستون_های_گردان_بگیر و این تصویر به ثبت رسید...
از سمت راست
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت(شهادت 10آبان 1366
جعفر طهماسبی
#شهید_غلامرضا_زعفری(شهادت19 اسفند1366)
سلیمان آقایی
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد.
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹
✅ سی و شش سال گذشت
#هر_دو_با_هم_پرکشیدند
#سرداران_تخریبچی_لشگر_10
#شهید_حاج_قاسم_اصغری جانشین تخریب
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت
در دهمین روز از آبانماه سال 1366 در حین خنثی سازی مین والمرا هر دو با هم پرکشیدند
روحشان شاد
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷❤️🇮🇷🌹
#پیشواز_اربعین_1402
آخرین اربعین دو فرمانده
به روایت جعفرطهماسبی
اربعین 1366
#شهید_حاج_قاسم_اصغری
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت
با شهید رسول فیروزبخت تصمیم گرفتیم که مراسم روز اربعین رو در #مقر_الوارثین با شکوه برگزار کنیم با همفکری که با دوستان داشتیم قرار شد که بچه ها بعد از خواندن زیارت اربعین در حسینیه الوارثین(مقر رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداءعلیه السلام در فکه) ، مسیر حسینیه تا گلزار شهدای الوارثین را به صورت دسته عزاداری سینه زنی کنند و نهار را در حسینه همه بچه ها سر یک سفره باشند و اونروز نهار در چادرها توزیع نشه.
صبح روز قبل از اربعین تازه از صبحگاه اومده بودیم که از بلند گوی مقر یک تعداد اسم خونده شد و تاکید داشتند که برادرها وسایلشون رو جمع کنند و آماده برای ماموریت جدید باشند .
این خبر و رفتن بچه ها که تعدادشون به ۳۰ نفر می رسید برنامه اربعین رو به هم می زد. حدود ۱۰ صبح بود که شهید حاج قاسم اصغری جانشین گردان تخریب ل۱۰ با ماشین وارد مقر گردان شد . من و شهید رسول فیروزبخت دم در حسینیه ایستاده بودیم . به رسول گفتم به حاج قاسم بگو رفتن بچه ها رو به عقب بیاندازه و برنامه اربعین رو خراب نکنه. رسول گفت خودت بگو ، من با حاج قاسم رودربایستی دارم . تو بگی حرفت شهید نمیشه. حاج قاسم از جهت روحی حرفش یک کلام بود وقتی میگفت باید بشه دیگه کوتاه نمی اومد.
گفتم من با حاجی صحبت میکنم و به بهانه اینکه حاجی موهای سرت بلند شده باید موهات رو کوتاه کنی رفتم ماشین سلمونی دستی ام رو برداشتم و رفتم سراغش و یک گوشه چند تا بلوک سیمانی روی هم چیدم و ماشین سلمونی رو توی موهاش گذاشتم. حاجی خیلی موهاش پرپشت بود و ماشین داخل موهاش گیر می کرد و گاهی هم یک ناله آخی می زد.
سر صحبت رو باز کردم و گفتم حاجی قراره بچه ها رو کجا ببری ؟ و بعد از کلی صغری و کبری گفتم برای روز اربعین امام حسین(ع) برنامه عزاداری داریم و رفتن بچه ها مراسم ما رو از رونق می اندازه .
حاجی اسم امام حسین علیه السلام که اومد متقاعد شد که برنامه رفتن رو عقب بیاندازه و قرار شد فردای #اربعین بچه ها به طرف #سردشت حرکت کنند.
این آخرین اربعین حاج رسول و حاج قاسم در این دنیا بود. روز اربعین بعد از نماز صبح دیگه بچه ها صبحگاه نرفتند و آماده شدند برای دسته عزاداری روز اربعین. وانت گردان را دو تا بوق بلند گو روش سوار کردیم و اطراف گلزار شهدا و مزار یادبودها پرچم ها نصب شد و کاسه ای گل از تربت امام حسین علیه السلام فراهم شد و عزاداری اربعین همانطور که پیش بینی شده بود انجام گرفت.
بچه ها با پای برهنه و بر سینه و سر زنان مسیر حسینیه تا گلزار شهدا را پیمودند و من هم میکرفون به دست جلوی اونها حرکت میکردم و نوحه ای که می خوندم این بود که:
یک اربعین از روز عاشورا گذشته
صد اربعین بر زینب (س) کبری گذشته
آنچه که تعجب بر انگیز بود ضجه و ناله شهید حاج قاسم اصغری در این مراسم بود او از خود بیخود شده بود . انگار نه انگار که فرمانده گردان است و باید مقابل نیروهاش مراعات کند…
شهید حاج قاسم اصغری و شهید حاج رسول فیروزبخت ۲۰ روز بعد در روز ۹ ربیع الاول و در روز امامت حضرت ولی عصر(ع) در پاکسازی میادین مین منطقه سردشت با انفجار مین والمری هر دو به شهادت رسیدند.
#روحشان شاد و با سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسین عليه السّلام محشور باد.
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹❤️🇮🇷❤️🌹
#سالروز_شهادت
#عکس_یادگاری
و شرحی بر این عکس
اوایل تابستان سال 66 بود
گردانها و واحدهای لشکر۱۰ برای عملیات در شمال غرب در پادگان امام علی(ع) سنندج مستقر بودند و گردان تخریب هم انتهای پادگان مقر داشت.
عکاس لشگر اومد برای گرفتن عکس از بچه های تخریب...
خیلی از بچههایی که در عملیات های بعد شهید شدن با فیگورهای مختلف عکس گرفتند و یه تعداد هم عکس دست جمعی گرفتند ...
شهید حاج رسول فیروزبخت از گرفتن عکس امتناع میکرد...
اما در کمال ناباوری با خنده رو کرد به عکاس و با شوخی گفت:
بیا یه عکس از #ستونهای_گردان_بگیر و این تصویر به ثبت رسید...
از سمت راست
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت(شهادت 10آبان 1366
جعفر طهماسبی
#شهید_غلامرضا_زعفری(شهادت19 اسفند1366)
سلیمان آقایی
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد.
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹
✅ سی و هفت سال گذشت
#هر_دو_با_هم_پرکشیدند
#سرداران_تخریبچی_لشگر_10
#شهید_حاج_قاسم_اصغری جانشین تخریب
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت
در دهمین روز از آبانماه سال 1366 در حین خنثی سازی مین والمرا هر دو با هم پرکشیدند
روحشان شاد
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht