eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
217 دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
9 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحله سوم در ساعت ۲۲روز ۱۵آبان آغاز شد و هدف آن تصرف همه بلندی های غرب حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتی و ایجاد و تامین لازم برای جاده آسفالته چم سری ، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات – طیب بود. در این مرحله ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات، شرهانی و ابوغریب و همچنین تاسیسات نفتی حدود ۳۵حلقه چاه نفت به تصرف نیروهای ایرانی در آمد. این مرحله که مرحله آخر عملیات محرم بود در ساعت ۸ صبح روز ۱۶آبان ۱۳۶۱خاتمه یافت. فرو بردن عراق در حالت انفعالی محض؛ پس از انجام عملیات موفق و موثر ثامن‌الائمه، فتح المبین، بیت  المقدس، مسلم بن عقیل نمی بایست به عراق فرصت خارج شدن از حالت انفعالی و دفاعی داده می شد؛ بنابراین در طرح عملیات محرم علاوه بر آزادسازی ارتفاعات مرزی حمرین در جبهه جنوبی و تصرف جای پا برای تهدید منطقه العماره عراق، این موارد نیز در دستور کار قرارگاه مرکزی کربلا قرار گرفت. در نتیجه آن ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات ، شرهانی و ابوغریب و همچنین تاسیسات نفتی شامل ۷۰ حلقه چاه نفت به تصرف رزمندگان اسلام در آمد و همچنین سازماندهی ۱۴ تیپ عراقی در این نبرد آسیب دید. تلفات و ضایعات وارده به دشمن شامل انهدام ۸ تا ۱۲ یگان سازمانی تا ۷۰ درصد، انهدام ۲۶۰ دستگاه تانک و نفربر ، ۲۳۰ دستگاه خودرو، سقوط ۱۰ فروند هواپیما و به غنیمت گرفتن ۱۵۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۵۰ دستگاه خودرو ، چندین دستگاه موشک انداز مالیوتکا و مقدار انبوهی سلاح سبک و کشته و زخمی کردن و به اسارت درآوردن ۱۰۴۰۰ تن از نیروهای دشمن بود. نیروهای عمل کننده ایران در این عملیات شمال ۴ لشکر پیاده ، یک لشکر زرهی و یک تیپ احتیاط از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یک تیپ پیاده از نیروی زمینی ارتش بودند. نیروی زمینی تازه تاسیس شده سپاه پاسداران در این عملیات به خوبی از تانک ها و زره پوش های غنیمتی بهره برداری کرد. که این افتخارات را برای میهن اسلامی آفریدند و ایران و ایرانی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را سربلند نمودند و استکبار جهانی و مزدوران منطقه ای مخصوصا حزب بعث عراق و صدام خبیث را سرافکنده و شرمسار نمودند و یکبار دیگر تاریخ مشعشع این سرزمین قهرمان پرور و را سرافراز نمودند؛ و به ارواح طیبه و ملکوتی تمامی بویژه شهدای عزیز درود و سلام می فرستیم و از خداوند متعال تقاضای علو درجات برای آنها مسئلت می نمایم. . @shohadasafadasht
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 شهادت 9 بهمن 1361 ✍️✍️✍️راوی: بعد از و در سال 61 قرار بر این بود که عملیات وسیعی طراحی و اجرا شود. در همه رده‌ها، فرماندهان در حال بررسی و شناسایی بودند. اطلاعات زیادی از اسرای عراقی گرفته شده بود. کارهای اطلاعاتی زیادی نیز انجام شده بود که چگونه به یک عملیات بزرگ موفق دست پیدا کنیم. تقریبا هر روز تیم‌هایی به شناسایی می‌رفتند. فرمانده و جانشین فرمانده یگان‌های زمینی سپاه و تیم‌های دیگر نیز مشغول فعالیت بودند. آماده انجام یک عملیات بزرگ بودیم. فرماندهان برای دیدار با حضرت امام (ره) راهی تهران شدند؛ اما شهید باقری و تعدادی از دوستان به این دیدار نرفتند. حرف شهید باقری این بود که به امام (ره) چه بگوییم؟! بگوییم نیروهای بسیجی را چند ماه آموزش داده‌ایم، اما نمی‌دانیم کجا عملیات انجام دهیم؟!. روزها مشغول شناسایی بودیم. روز نهم بهمن سال 61 پس از اینکه در به اجرای عملیات شناسایی پرداختیم به آمدیم. بر روی یکی از ارتفاعات این منطقه‌، می‌شد مناطق مقابل در خاک عراق را دید. در مورد منطقه و ارتفاعات و نحوه انجام عملیات و آزادسازی ارتفاعات بحث شد. این بحث‌ها هم در سطح عملیاتی و هم در سطح راهبردی بود؛ چرا که انجام یک عملیات بزرگ نیازمند حضور 20 لشکر بود. عکس‌های هوایی و زمینی آن منطقه را نیز داشتیم. پس از بررسی میدانی با 2 جیپی که به منطقه آمده بودیم وارد نیروی زمینی ارتش در آن منطقه شدیم. عکس‌ها را در سنگر دیدگاه مورد بررسی قرار دادیم؛ اما همچنان درباره وضعیت و چگونگی ارتفاعات اختلاف نظرها وجود داشت. حدود ساعت 9 صبح بود. آفتاب از سمت شرق می‌تابید و احساس می‌کردیم زاویه تابش آفتاب به گونه‌ای است که عراقی‌ها ما را نمی‌بینند گرچه خمپاره‌هایی به اطراف سنگر اصابت می‌کرد. به من گفتند مختصات دقیق سنگر را از خمپاره چی‌های ارتش سوال کن تا دچار اشتباه نشویم. من اکراه داشتم اما تبعیت کردم و چند متر از سنگر دور شدم که بلند شد و به سنگر خورد. اشخاصی که در محل انفجار بودند بدن‌هایشان خیلی آسیب دید و همه پنج نفر حاضر در سنگر در نهایت به شهادت رسیدند. البته کسانی که عقب‌تر بودند آسیب کمتری دیدند. و در آن لحظه زنده بودند، اما مجید پاش قطع شده بود. آن‌ها را سوار جیپ کردیم؛ اما 10 دقیقه بعد مجید بقایی به شهادت رسید. همچنین ترکش‌های زیادی به بدن حسن باقری برخورد کرده و موج انفجار رگ‌های بدنش را نابود کرده بود. حسن در مسیر ذکر «یا صاحب الزمان(عج)» و «یا حسین(ع)» بر سر زبان داشت. آنها را به مقر یگان امام رضا(ع) رساندیم. آمبولانسی داشتند که سرم داخل آمبولانس را برداشتیم و به بدن حسن وصل کردیم. من تماس گرفتم و یک بالگرد به کمک ما آمد. حسن را سوار بالگرد کردیم. بالگرد در بر زمین نشست؛ اما به شهادت رسید و به دیدار معبودش رفت. نتیجه کارهای اطلاعاتی نیز این شد که ما در آن منطقه عملیات نکنیم و آماده و شدیم. . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 در 10 آبانماه 1361 از زبان سردار ابوشهاب در رودخانه‌ دویرج و چیخواب جزو رودخانه‌های فصلی هستند یعنی همیشه آب ندارند ولی بر اثر بارندگی گاهی به جریان درمی‌آیند بر همین اساس، بنا به دستور فرماندهی قرارگاه کربلا، جهاد سازندگی مأمور زدن سدی بین رود دویرج و چیخواب شد، به محض شروع عملیات، 3 گردان از لشکر امام حسین(ع) در محور چم سری از عبور کردند ولی هنگام عبور رزمندگان سایر محورهای لشکر امام حسین(ع) از رودخانه دویرج، سدی که مدتی پیش از عملیات ساخته شده بود، به علت بارندگی شدیدی که همزمان با آغاز عملیات شروع شده بود، شکسته شد و درنتیجه ارتفاع آب رودخانه از ساعت 10 شب بالا آمد و به این ترتیب، تعدادی از رزمندگان توانستند از داخل رودخانه عبور کنند و تعدادی از آنها با افزایش ناگهانی سطح آب از نیم متر یعنی زیر زانو، به سه تا 10 متر و افزایش شدت جریان رودخانه با مشکل مواجه شدند و در نتیجه ما با شهادت رزمندگان زیادی از لشکر امام حسین(ع) و علی ابن ابی طالب مواجه شدیم. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 شهادت 9 بهمن 1361 ✍️✍️✍️راوی: بعد از و در سال 61 قرار بر این بود که عملیات وسیعی طراحی و اجرا شود. در همه رده‌ها، فرماندهان در حال بررسی و شناسایی بودند. اطلاعات زیادی از اسرای عراقی گرفته شده بود. کارهای اطلاعاتی زیادی نیز انجام شده بود که چگونه به یک عملیات بزرگ موفق دست پیدا کنیم. تقریبا هر روز تیم‌هایی به شناسایی می‌رفتند. فرمانده و جانشین فرمانده یگان‌های زمینی سپاه و تیم‌های دیگر نیز مشغول فعالیت بودند. آماده انجام یک عملیات بزرگ بودیم. فرماندهان برای دیدار با حضرت امام (ره) راهی تهران شدند؛ اما شهید باقری و تعدادی از دوستان به این دیدار نرفتند. حرف شهید باقری این بود که به امام (ره) چه بگوییم؟! بگوییم نیروهای بسیجی را چند ماه آموزش داده‌ایم، اما نمی‌دانیم کجا عملیات انجام دهیم؟!. روزها مشغول شناسایی بودیم. روز نهم بهمن سال 61 پس از اینکه در به اجرای عملیات شناسایی پرداختیم به آمدیم. بر روی یکی از ارتفاعات این منطقه‌، می‌شد مناطق مقابل در خاک عراق را دید. در مورد منطقه و ارتفاعات و نحوه انجام عملیات و آزادسازی ارتفاعات بحث شد. این بحث‌ها هم در سطح عملیاتی و هم در سطح راهبردی بود؛ چرا که انجام یک عملیات بزرگ نیازمند حضور 20 لشکر بود. عکس‌های هوایی و زمینی آن منطقه را نیز داشتیم. پس از بررسی میدانی با 2 جیپی که به منطقه آمده بودیم وارد نیروی زمینی ارتش در آن منطقه شدیم. عکس‌ها را در سنگر دیدگاه مورد بررسی قرار دادیم؛ اما همچنان درباره وضعیت و چگونگی ارتفاعات اختلاف نظرها وجود داشت. حدود ساعت 9 صبح بود. آفتاب از سمت شرق می‌تابید و احساس می‌کردیم زاویه تابش آفتاب به گونه‌ای است که عراقی‌ها ما را نمی‌بینند گرچه خمپاره‌هایی به اطراف سنگر اصابت می‌کرد. به من گفتند مختصات دقیق سنگر را از خمپاره چی‌های ارتش سوال کن تا دچار اشتباه نشویم. من اکراه داشتم اما تبعیت کردم و چند متر از سنگر دور شدم که بلند شد و به سنگر خورد. اشخاصی که در محل انفجار بودند بدن‌هایشان خیلی آسیب دید و همه پنج نفر حاضر در سنگر در نهایت به شهادت رسیدند. البته کسانی که عقب‌تر بودند آسیب کمتری دیدند. و در آن لحظه زنده بودند، اما مجید پاش قطع شده بود. آن‌ها را سوار جیپ کردیم؛ اما 10 دقیقه بعد مجید بقایی به شهادت رسید. همچنین ترکش‌های زیادی به بدن حسن باقری برخورد کرده و موج انفجار رگ‌های بدنش را نابود کرده بود. حسن در مسیر ذکر «یا صاحب الزمان(عج)» و «یا حسین(ع)» بر سر زبان داشت. آنها را به مقر یگان امام رضا(ع) رساندیم. آمبولانسی داشتند که سرم داخل آمبولانس را برداشتیم و به بدن حسن وصل کردیم. من تماس گرفتم و یک بالگرد به کمک ما آمد. حسن را سوار بالگرد کردیم. بالگرد در بر زمین نشست؛ اما به شهادت رسید و به دیدار معبودش رفت. نتیجه کارهای اطلاعاتی نیز این شد که ما در آن منطقه عملیات نکنیم و آماده و شدیم. . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 در 10 آبانماه 1361 از زبان سردار ابوشهاب در رودخانه‌ دویرج و چیخواب جزو رودخانه‌های فصلی هستند یعنی همیشه آب ندارند ولی بر اثر بارندگی گاهی به جریان درمی‌آیند، بر همین اساس، بنا به دستور فرماندهی قرارگاه کربلا، جهاد سازندگی مأمور زدن سدی بین رود دویرج و چیخواب شد، به محض شروع عملیات، 3 گردان از لشکر امام حسین(ع) در محور چم‌سری از عبور کردند ولی هنگام عبور رزمندگان سایر محورهای لشکر امام حسین(ع) از رودخانه دویرج، سدی که مدتی پیش از عملیات ساخته شده بود، به علت بارندگی شدیدی که همزمان با آغاز عملیات شروع شده بود، شکسته شد و در نتیجه ارتفاع آب رودخانه از ساعت 10 شب بالا آمد و به این ترتیب، تعدادی از رزمندگان توانستند از داخل رودخانه عبور کنند و تعدادی از آنها با افزایش ناگهانی سطح آب از نیم متر یعنی زیر زانو، به سه تا 10 متر و افزایش شدت جریان رودخانه با مشکل مواجه شدند و در نتیجه ما با شهادت رزمندگان زیادی از لشکر امام حسین(ع) و علی ابن ابیطالب مواجه شدیم. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹 🌹 شهادت 9 بهمن 1361 ✍️✍️✍️راوی: بعد از و در سال 61 قرار بر این بود که عملیات وسیعی طراحی و اجرا شود. در همه رده‌ها، فرماندهان در حال بررسی و شناسایی بودند. اطلاعات زیادی از اسرای عراقی گرفته شده بود. کارهای اطلاعاتی زیادی نیز انجام شده بود که چگونه به یک عملیات بزرگ موفق دست پیدا کنیم. تقریبا هر روز تیم‌هایی به شناسایی می‌رفتند. فرمانده و جانشین فرمانده یگان‌های زمینی سپاه و تیم‌های دیگر نیز مشغول فعالیت بودند. آماده انجام یک عملیات بزرگ بودیم. فرماندهان برای دیدار با حضرت امام (ره) راهی تهران شدند؛ اما شهید باقری و تعدادی از دوستان به این دیدار نرفتند. حرف شهید باقری این بود که به امام (ره) چه بگوییم؟! بگوییم نیروهای بسیجی را چند ماه آموزش داده‌ایم، اما نمی‌دانیم کجا عملیات انجام دهیم؟!. روزها مشغول شناسایی بودیم. روز نهم بهمن سال 61 پس از اینکه در به اجرای عملیات شناسایی پرداختیم به آمدیم. بر روی یکی از ارتفاعات این منطقه‌، می‌شد مناطق مقابل در خاک عراق را دید. در مورد منطقه و ارتفاعات و نحوه انجام عملیات و آزادسازی ارتفاعات بحث شد. این بحث‌ها هم در سطح عملیاتی و هم در سطح راهبردی بود؛ چرا که انجام یک عملیات بزرگ نیازمند حضور 20 لشکر بود. عکس‌های هوایی و زمینی آن منطقه را نیز داشتیم. پس از بررسی میدانی با 2 جیپی که به منطقه آمده بودیم وارد نیروی زمینی ارتش در آن منطقه شدیم. عکس‌ها را در سنگر دیدگاه مورد بررسی قرار دادیم؛ اما همچنان درباره وضعیت و چگونگی ارتفاعات اختلاف نظرها وجود داشت. حدود ساعت 9 صبح بود. آفتاب از سمت شرق می‌تابید و احساس می‌کردیم زاویه تابش آفتاب به گونه‌ای است که عراقی‌ها ما را نمی‌بینند گرچه خمپاره‌هایی به اطراف سنگر اصابت می‌کرد. به من گفتند مختصات دقیق سنگر را از خمپاره چی‌های ارتش سوال کن تا دچار اشتباه نشویم. من اکراه داشتم اما تبعیت کردم و چند متر از سنگر دور شدم که بلند شد و به سنگر خورد. اشخاصی که در محل انفجار بودند بدن‌هایشان خیلی آسیب دید و همه پنج نفر حاضر در سنگر در نهایت به شهادت رسیدند. البته کسانی که عقب‌تر بودند آسیب کمتری دیدند. و در آن لحظه زنده بودند، اما مجید پاش قطع شده بود. آن‌ها را سوار جیپ کردیم؛ اما 10 دقیقه بعد مجید بقایی به شهادت رسید. همچنین ترکش‌های زیادی به بدن حسن باقری برخورد کرده و موج انفجار رگ‌های بدنش را نابود کرده بود. حسن در مسیر ذکر «یا صاحب الزمان(عج)» و «یا حسین(ع)» بر سر زبان داشت. آنها را به مقر یگان امام رضا(ع) رساندیم. آمبولانسی داشتند که سرم داخل آمبولانس را برداشتیم و به بدن حسن وصل کردیم. من تماس گرفتم و یک بالگرد به کمک ما آمد. حسن را سوار بالگرد کردیم. بالگرد در بر زمین نشست؛ اما به شهادت رسید و به دیدار معبودش رفت. نتیجه کارهای اطلاعاتی نیز این شد که ما در آن منطقه عملیات نکنیم و آماده و شدیم. . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht