#پیامکی_از_بهشت
#شهید_والامقام
#جعفر_رزاقی
🌷 #مادرم ، تو می خواستی #خانه_خدا را زیارت کنی ، اما من #خدا را ملاقات کردم .
🌷 #مادرم ، تو می خواستی #حجرالأسود را ببوسی اما من #ریگهای جنوب و غرب کشور را بوسیدم
🌷 #مادرم ، به حال من #غصه نخور
🌹 من #راهم را شناخته ام ، مردن من #فنا شدنی نیست
🌹 هیچ آرزویی در دنیا نداشتم جز #شهادت
🌹 #شهادت مردن نیست یک انتخاب است ، من خودم انتخاب کردم و کورکورانه در آن قدم ننهادم
🌹 هیچ چیز کام تشنهٔ مرا سیراب نخواهد کرد جز #شهادت
🌹💐 #سالروز_شهادت 💐🌹
🌷💐🕊🌹🕊💐🕊🌹🕊💐🌷
@shohadasafadasht97
🥀🕊🌴🏴🌴🕊🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
واژه #مادر به خودی خود زیباترین واژه ایست که باشنیدنش تمام احساسات انسان برانگیخته می شود، که وقتی در کنار واژه عظیم #شهید قرار میگیرد زیباترین و ناب ترین درجات انسانی را یادآور می شود!
🌹#مادر_شهید 🌹
#مادر باشی و از دامنت #شهیدی به #معراج برود ، چه مقامی بالاتر از این! #بهشت زیر پای #توست، البته فقط #خدا می داند چه #اجر والایی در #انتظار توست !!
#مادری که با تمام وجود، #عشق خدا را در وجود #فرزندش عجین کرده و هنگامی که #فرزندش تب می کند همانند شمع در کنار او می سوزد و آب می شود ، حالا چطور و چگونه این همه #صبر دارد که #فرزند خود ، جگرگوشه خود را بدرقه می کند و بجایی می فرستد که می داند دیگر #برگشتی در کار نیست!
با همان احساسات پاک #مادرانه ، خود را #مهیا می کند تا #پیکر_فرزندش را به #آغوش بکشد !
#عزیزم !، #مادرم !،
#فرزند_شهیدت از آسمانها برای تو پیام #تبریک جاودانه ای فرستاده که بر تو #مبارک و چشمانت روشن باد. بر پیامی که فرشتگان #عرش هم به خود می بالند که چنین #پیامی را خدمت تو بیاورند .
خوشا بحالت که حالا نام #مادر_شهید_مدافع_حرم را نزد #حضرت_زهرا_س با خود به #عرش می بری .
خوشا بحالت که در #دامان خود #فرزندی پرورش دادی که #عباس_گونه تو را در مقابل دیدگان #حضرت_زهرا_س روسفید کرد!
#مادرم ! خاک پای تو را #طوطیای چشمان خود می کنم و با تمام وجود در مقابل #مقامت سر تعظیم #فرود می آورم.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀🕊🌴🏴🌴🕊🥀
@shohadasafadasht
🌹✉️🥀✉️🥀✉️🌹
#مادرانه
#انتظار
#مادر_شهید
#علیرضا_بدرخانی
خواهر #شهید از سختی سالهای انتظار و چشم انتظاری #مادر میگوید که تمام این سالها منتظر خبری از #فرزندش بود.
میگوید : این سالهای #چشم انتظاری خیلی سخت گذشت.
تا در میزدند #مادرم در را به امید خبری از #رضا باز میکرد.
#پستچی که در محل ما نامه میآورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون #مادرم هر بار که او میآمد به کوچه رفته و میگفت : « داخل نامهها را ببینید شاید #پسر من نامه فرستاده باشد » #پستچی هم نگاه میکرد و میگفت : « مادر من چیزی ندارم » آخر رفته بود از مأموریت در آن محل #استعفا داده بود و گفته بود من را در کوچه این #مادر_شهید نفرستید، من طاقت ندارم . این #مادر_شهید میآید به امید خبری جلوی موتور من و از حال میرود و من هم حالم بد میشود .
✉️ به بهانه روز جهانی پست ✉️
🌹✉️🥀✉️🥀✉️🌹
@shohadasafadasht
💐✉️🌺🌼🌺✉️💐
#مادرانه
#حال و هوای انتظار مادر شهدای گمنام
#مادر_شهید
#علیرضا_بدرخانی
خواهر #شهید از سختی سالهای انتظار و چشم انتظاری #مادر میگوید که تمام این سالها منتظر خبری از #فرزندش بود.
میگوید : این سالهای #چشم انتظاری خیلی سخت گذشت.
تا در میزدند #مادرم در را به امید خبری از #رضا باز میکرد.
#پستچی که در محل ما نامه میآورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون #مادرم هر بار که او میآمد به کوچه رفته و میگفت : « داخل نامهها را ببینید شاید #پسر من نامه فرستاده باشد » #پستچی هم نگاه میکرد و میگفت : « مادر من چیزی ندارم »
آخر رفته بود از مأموریت در آن محل #استعفا داده بود و گفته بود من را در کوچه این #مادر_شهید نفرستید، من طاقت ندارم . این #مادر_شهید میآید به امید خبری جلوی موتور من و از حال میرود و من هم حالم بد میشود .
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#عباس_دانشگر
شبی در خواب #جوان زیبا و خوشرویی را دیدم که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را #مجذوب خودش کرد .
من به او گفتم شما چه کسی هستی گفت :
اسمم #عباس_دانشگر است.
در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ پهن است و #فضا آکنده از شمیم عطری دل انگیز است و تعدادی از #شهدا روی فرش ایستاده اند .
#عباس به من گفت : به #مادرم بگویید زیاد نگران من نباشد جای من بسیار خوب است ،من پروانه وار و #آزاد پر کشیده ام .
به نیت من به مدت دو سال #نماز قضای احتیاطی بخوانید ، من نیاز به نماز دارم .
از خاله ام خانم عبدوس که معلم
روخوانی و روانخوانی قرآن شماست تشکر کنید که به #نيت_من زیاد قرآن می خواند .
صبح از #خواب بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم .
اشک در چشمانش حلقه زد و گریست گفت #عباس را مثل #فرزندم دوست می داشتم .
وقتی خبر #شهادتش را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت می کنم به #یاد او قرآن می خوانم و #صلوات می فرستم .
#شهدا_را
#فراموش_نکنیم
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
💐✉️🌺🌼🌺✉️💐
#مادرانه
#حال و هوای انتظار مادر شهدای گمنام
#مادر_شهید
#علیرضا_بدرخانی
خواهر #شهید از سختی سالهای انتظار و چشم انتظاری #مادر میگوید که تمام این سالها منتظر خبری از #فرزندش بود.
میگوید : این سالهای #چشم انتظاری خیلی سخت گذشت.
تا در میزدند #مادرم در را به امید خبری از #رضا باز میکرد.
#پستچی که در محل ما نامه میآورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون #مادرم هر بار که او میآمد به کوچه رفته و میگفت : « داخل نامهها را ببینید شاید #پسر من نامه فرستاده باشد » #پستچی هم نگاه میکرد و میگفت : « مادر من چیزی ندارم »
آخر رفته بود از مأموریت در آن محل #استعفا داده بود و گفته بود من را در کوچه این #مادر_شهید نفرستید، من طاقت ندارم . این #مادر_شهید میآید به امید خبری جلوی موتور من و از حال میرود و من هم حالم بد میشود .
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
💐✉️🌺🌼🌺✉️💐
#مادرانه
#انتظار
#مادر_شهید
#علیرضا_بدرخانی
خواهر #شهید از سختی سالهای انتظار و چشم انتظاری #مادر میگوید که تمام این سالها منتظر خبری از #فرزندش بود.
میگوید : این سالهای #چشم انتظاری خیلی سخت گذشت.
تا در میزدند #مادرم در را به امید خبری از #رضا باز میکرد.
#پستچی که در محل ما نامه میآورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون #مادرم هر بار که او میآمد به کوچه رفته و میگفت : « داخل نامهها را ببینید شاید #پسر من نامه فرستاده باشد » #پستچی هم نگاه میکرد و میگفت : « مادر من چیزی ندارم » آخر رفته بود از مأموریت در آن محل #استعفا داده بود و گفته بود من را در کوچه این #مادر_شهید نفرستید، من طاقت ندارم . این #مادر_شهید میآید به امید خبری جلوی موتور من و از حال میرود و من هم حالم بد میشود .
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht