eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
201 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷💐🌺🌸🌺💐🌷 در اولین دیدار مردمی با حضور پس از حادثه ترور آنحضرت در ایشون آخه چه کرده بود چه کرده بود ایشون که می خواستید او را بکشید و موفق نشدید بحمدالله شادی روح و و سلامتی کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران؛ چهار یا پنج روز از عزل بنی‌صدر می‌گذشت و جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. که از جبهه‌ها برگشته و خدمت رسیده بودند، بعد از دیدار طبق برنامه‌ی شنبه‌ها عازم یکی از مساجد جنوب‌شهر برای سخنرانی بودند. خودرو حامل که از جماران حرکت می‌‌کرد، آن روز مهمان ویژه‌ای داشت؛ که می‌خواست درد دل‌هایش را با نماینده‌ی در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آن‌ها نیم‌ ساعت زودتر از اذان ظهر به رسیدند و گفت‌وگویشان را در همان مسجد ادامه دادند. نماز ظهر تمام شد. رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همان‌طور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسش‌های نوشته‌ی مردم را به سخنران می‌دادند، اگرچه بعضی از پرسش‌ها تند و حتی گاهی بی‌ربط بود. در سخنرانی مقدمه‌ای ‌چیدند تا به این‌جا ‌رسیدند که: امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من می‌خواهم به بخشی از آن‌ها پاسخ بدهم . بین جمعیت، دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فر و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته ‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ و تیپ خیلی از جوان‌ها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمه‌ی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت. یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‌طور که صحبت می‌کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری، نه فقط در میان عرب‌ها مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های... ! که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش ۴۵ درجه‌ای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالای سر رساند. مسجد کوچک بود و همان یک محافظ، به تنهایی تلاش کرد که را بیاورد بیرون. امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یک صوت ‌افتاد که مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جداره‌ی داخلی ضبط شکسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند « عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی » بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تکان می‌خوردند؛ خیلی کم البته. در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافه‌ی خون‌آلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و را روی دست این طرف و آن طرف ‌بردند. با آن صورت خون‌آلود، کسی شهر را نشناخت. دکتری ضربان را گرفت: «نمی‌شود کاری کرد.» محافظ‌ها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند‌؟ دارند تمام می‌کنند» اسم را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اکسیژن و پایه‌ی آهنی چرخدار را نمی‌شد برد توی ماشین. پایه‌های کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر . در تمام راه، ماسک اکسیژن را روی صورت نگه داشت و به همه دلداری ‌داد. یکی از محافظ‌ها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: ، پل جوادیه. ماشین انگار ترمز نداشت. محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز ۵۰ _ ۵۰ »؛ این رمزِ آماده‌باش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یک‌دفعه توی بیسیم گفت: با مجلس تماس بگیر ، اسم دکتر فیاض‌بخش و چند نفر دیگر از پزشک‌های مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند .» ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه‌. برانکارد آورند و را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود . تازه جراحیش‌ را تمام کرده بود. داشت دستش را می‌شست که از اتاق عمل خارج شود. را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند. سمت راست بدن پر از بود و قطعات قسمتی از کاملاً سوخته بود.
از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوان‌های به راحتی دیده می‌شد. ۳۷ واحد و فراورده‌های خونی به زدند. این همه ، واکنش‌های انعقادی را مختل ‌کرد. دو سه بار افتاد. چند بار مجبور شدند را باز کنند و دوباره رگ‌ها را مسدود کنند. کیسه‌ها‌ی را از هر دو دست و هر دو پا به بدن ‌می‌کردند، اما باز هم ادامه داشت. یک‌دفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بی‌راه نمی‌گفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کم‌کم بالا آمد و دوباره شروع کردند. دکتر منافی، همان‌ طور که می‌آمد ، تلفن زده بود که دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خون‌ریزی را بند آورده‌ام.» عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمی‌شد درمان را آن‌جا ادامه داد. کنترل امنیتی مشکل بود. تنها هم که می‌شد بعد از عمل مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بود. آن موقع رئیس دکتر میلانی‌نیا بود. چند ماه بعد، نام همین را گذاشتند : هلی‌کوپتر خبر کردند. نمی‌توانستند بیمار را از میان ازدحام بیرون ببرند. محافظ پشت بی‌سیم گفته بود که ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نکند ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و می‌گفتند « ما را بردارید و به بدهید.» با هزار ترفند، هلی‌کوپتر را وسط میدان نشاندند. تا برسند به ، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد. دکترها می‌گفتند چند مرتبه تا مرز رفته‌ و برگشته. یک‌بار همان بمب بود، یک‌بار بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یک‌بار هم جمع شدن پروتئین‌ها در و حالت . همه‌ی این‌ها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو می‌‌انداختند روی‌ . گاهی حتی دکترها بغلشان می‌کردند تا لرز را کمتر کنند. معلوم نبود منشأ این تب‌ها کجاست؟ ضایعه‌ی کوچکی هم در دیده بودند. لوله‌ی تنفس داشتند و نمی‌توانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی‌کند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود : «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار می‌کرد که برای ترمیم و پیوند به قسمت‌های آسیب‌دیده برداشته بودند. زخم‌ها زیاد بودند. درد زخم‌ها خیلی زیاد بود، اما دکترها می‌گفتند تحمل‌ زیادتر است. می‌گفتند : اصلاً مسکّن‌ها به حساب نمی‌آیند . بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه می‌شود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ‌ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث می‌کردند که دست قطع شود یا بماند. مرتب پیغام می‌دادند و از اطرافیان می‌پرسیدند که: ؟ پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش ‌شد. دکتر میلانی‌نیا رادیورا گذاشت بیخ گوش . آن‌ موقع ایشان به بودند؛ روح تازه‌ای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند. حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیه‌ی را نمی‌دانستند. از تلویزیون آمدند که گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به خواندند: بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُمِّ مِی سلامت شکند اگر سبویی سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی نائب بر حقش 🌷💐🌺🌸🌺💐🌷 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت .
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 شهیدبهشتی روز شهادت به همسرش چه گفت؟ هفتم تیرماه ۶۱ و به‌مناسبت اولین سالگرد شهادت آیت‌الله بهشتی و ۷۲ تن از اعضای سرشناس حزب جمهوری در دفتر مرکزی این حزب، روزنامه جمهوری اسلامی در ویژه‌نامه خود به این مناسبت با عزت‌الشریعه مدرس‌مطلق، همسر شهید بهشتی مصاحبه‌ای انجام داد. به گزارش ایسنا، گزیده‌ای از این گفت‌وگو را که در روزنامه «فرهیختگان» منتشر شده است، در ادامه می‌خوانید: «اول انقلاب بود که ایشان وصیتنامه‌ای نوشتند و به من دادند و گفتند چون شما فعلا سرپرست بچه‌های من هستید و من برادری ندارم، از شما می‌خواهم که شما این سرپرستی را بکنید و خودتان را از همین حالا آماده کنید که خودکفا باشید و هم زن باشید و هم مرد باشید. ما هم خودمان را مهیا کرده بودیم و از توطئه‌ها و تهمت‌ها و ناسزاگویی‌ها و تلفن‌هایی که در طول هفته به ما می‌زدند و به دروغ می‌گفتند آقای بهشتی شهید شدند، ترور شدند و ... ما همیشه آماده شهادت ایشان بودیم تا آن شبی که این حادثه اتفاق افتاد. ما در شب پیش از هفتم تیر قرار بود به منزلی که گرفته بودند، بیاییم. ایشان یک ماه آخر وقتی از منزل می‌خواستند بیرون بروند غسل می‌کردند و وضو می‌گرفتند. روز هفتم تیر که آمدند لباس بپوشند به من گفتند که قبای نو (که خودم برده بودم داده بودم و برایشان دوخته بودند) را بدهید بپوشم. خودشان را مرتب کردند و بعد گفتند شما بیایید توی اتاق، من نمی‌خواهم جلوی بچه‌ها حرف بزنم. ایشان به من گفتند که من دیگر بعد از اینکه شما ۱۶ تا ۱۷ سال خانه‌به‌دوش بودید، ناراحتم از اینکه شما می‌خواهید اثاث‌کشی کنید. من گفتم هیچ مهم نیست و فکر می‌کنم که تازه اول زندگی من است، بعد دیدم که ایشان خیلی ناراحت هستند و گفتند که من به خاطر اینکه شما دست تنها باز دوباره می‌خواهید این کارها را بکنید ناراحت هستم. گفتم هیچ مساله‌ای نیست. بعد ایشان گفتند که خانم شما از دست من راضی باش. من ناراحت شدم و گفتم که من نمی‌خواهم هیچ‌وقت چنین حرفی را از شما بشنوم. من نارضایتی از دست شما ندارم. ایشان گفتند ۲۹ سال است زندگی مرا با سختی و تنگدستی، شما دنبال کردید و مثل یک برادر و دوست پشت‌ سر من همه‌ جا در خارج و ایران، شما بودید و مرا حلال کنید. من که دیدم خیلی ایشان ناراحت هستند، گفتم آقا ما که چیزی نداریم، می‌خواهید این منزلی که ما داریم با یک منزل توی شهر معاوضه کنیم که شما ناراحت نباشید از اینکه ما منزل مردم می‌رویم؟ ایشان گفتند نه دیگر حوصله‌اش را ندارم، آخر عمری دیگر به این کارها نمی‌کشد. یک‌دفعه من گفتم چرا آقا آخر عمر است؟ گفتند دیگر آخر عمر است، شما خودتان بایستی بفهمید که دیگر آخر عمر من دارد شروع می‌شود و ایشان موقعی که از منزل ببرون رفتند، حتی بعدازظهر هم به همان منزل تلفن زدند و به پسرم گفتند که می‌خواهم با مادرت حرف بزنم. گفته بود نیست و دکتر گفته بود فکر می‌کنم که دیگر من نرسم با مادرت حرف بزنم و همین هم بود ... . [بعد از شهادت دکتر بهشتی] مرتب منافقین به خانه ما می‌آمدند و مرتب آنها که با بنی‌صدر بودند، به ما می‌گفتند که بنی‌صدر گفته اول زنش و بعد بچه‌های دکتر [بهشتی] را از بین خواهم برد و وقتی این حرف را به من زدند، بلند شدم و گفتم خانم‌ها بیایند جلو تا بهتان بگویم، شما بگویید تا بنی‌صدر هرچه زودتر ما را از بین ببرد. شهادت برای ما افتخار است. بعد بنی‌صدر پیام داده بود که خانم دکتر را می‌خواهیم از بین ببریم تا به او زجر دهیم، گفتم برای ما هیچ زجری نیست.» صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🕊 پدر شهید کاکه‌جانی: بعد از شهادت پسرم خودم را از چشم مادرش پنهان کردم 💠 جواد از سال ۸۸ که وارد گردان تکاوران لشکر ۲۲ بیت‌المقدس شد، هدفش را انتخاب کرده بود. بچه منطقه «دلبران» استان کردستان تصمیم گرفته بود با خدا معامله کند؛ جان بدهد و برای همیشه زنده بماند. او دلبر دلبران بود! ☑️ انتشار به‌مناسبت سالگرد شهید کاکه‌جانی صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷🍃🕊🍃🇮🇷🌹 🌹 🌹 ❇️ 💠 امروز صفحه ۴۱۹ 💠 جزء ۲۱ به ارواح طیبه و ملکوتی و انشاءالله در دنیا با قرآن مانوس و در آخرت با قرآن محشور شوید. 🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺 👈 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 خداوند را در قیامت با چنان و وارد می‌کند، که اگر سواره از مقابل آنان عبور کنند، به احترام پیاده شوند. شادی روح و 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 سالروز و ۷۲ تن از او در انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل را گرامی باد . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌷🕊💐🌹💐🕊🌷 سال ۱۳۶۶ ، به عنوان شهر غیرنظامی جهان ، چهار بار پیاپی در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران توسط رژیم بعثی مورد هدف قرار گرفت. بلافاصله بعد از بمباران ۱۱۰ نفر از مردم مظلوم و بی دفاع این شهرستان مرزی به رسیده و نفر از زنان، کودکان و مردان مظلوم این دیار ، دچار مصدومیت ناشی از گازهای و سمی شدند . اولین بود که بعد از جنگ جهانی اول و تصویب کنوانسیون های منع سلاح های مورد حمله قرار گرفت و به مراتب بدتر و فاجعه آمیزتر از بمباران شد . در این فاجعه انسانی نفر مصدوم شدند ولی آمار غیر رسمی با توجه به جمعیت ۱۳ هزار نفری ، ۱۰ هزار نفرمصدوم بود. مصدومانی که با گذشت سالها هنوز هم از عوارض این سمی رنج می برند. یک فاجعه ای جهانی که با سکوت مواجه شد. شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹 قبل از آقای ، خوابی ديده و به ايشان هشدار داده بودند . نيمه شعبان بود كه می‌‌خواستيم برای ديدن آقا به اصفهان برويم . آن روز او به ديدن رفت . موقعی كه برگشت، ديدم خيلی ناراحت است. علت را پرسيدم ، گفت : فرموده اند به اين نرو و بيشتر مراقب خودت باش .» هر چه پرسيدم خواب چه بوده، به من جواب نداد. تا روز ختم او كه خانم به منزل ما آمدند و من در باره‌ی خواب سئوال كردم . ايشان گفتند خواب ديده بودند كه عبايشان سوخته است و به آقای گفته بودند : « شما من هستيد، مراقب خود باشيد .» راوی : شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 نماینده مردم مشهد در مجلس چند خانــم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسنـد ،در تمام مدت سرش بالا نیامد، نگاهش هم بہ زمین دوختہ بود... خانـم ها ڪہ رفتند، رفتم جلو گفتم: تـو انقدر سرت پایینہ نگاهم نمےندازی بہ طرف ڪہ داره حرف میزنه باهات، اینا فڪر نڪنن تو خشڪ و متعصبے و اثر حرفات ڪم شه... گفت : من نگاه نمےکنم تا خــــدا مرا نگاه کند ... 🌹🍀🍃🥀🍃🍀🌹 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
⁉️ مگر این سید چه کرده بود که این همه دشمن داشت؟ 🔹«سیدمحمد حسینی بهشتی» پیش‌ از انقلاب، مبارز بود و سروکارش با ساواک بود و پس‌از انقلاب رئیس دیوان عالی کشور بود و نایب‌رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی بود و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود و نویسنده و روشنفکر و سخنران هم بود. ولی کسانی که او را می‌شناختند به این‌ها نمی‌شناختند؛ به خودش و صفای باطنش و فضایل اخلاقی‌اش و زیبایی‌های رفتارش می‌شناختند و برایشان آقای بهشتی، فلان مقام و شخصیت انقلاب نبود؛ همان «آقای بهشتی» بود. 🔹حالا این آدم باصفا و خوش‌سخن و اندیشمند و اهل منطق و اهل گفت‌وگو، دشمن هم داشت؟ اندازه ریگ بیابان و چه دشمنانی هم. معلوم است دشمن زیاد دارد مردی که چنین بگوید: «در زمینه حق، گذشت نکنید. چون این فقط خیانت به یک مورد معین نیست. این ضعیف‌شدن روح حقیقت‌جویی و حق‌پرستی در جامعه است و جامعه را تاریک می‌کند و نمی‏‌گذارد چهره حق درخشندگی و گیرایی و جذابیت خود را داشته باشد». ⚠️کار به کجا رسیده بود؟ 🔸این‌که بهشتی مظلوم بود، چطوری بود مظلومیت بهشتی؟ خیلی‌ها نمی‌دانند ولی کار به جایی رسیده بود که مرگ بر بهشتی هم می‌گفتند و امام (ره) نیز یک‌بار فرمود که چرا دلش می‌سوخت برای بهشتی: «ایشان را من بیست سال بیش‌تر می‌شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آن‌چه که من راجع‌ به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی [را] که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌اند، آن‌ها را بیشتر مورد هدف قرار داده‌اند. » 🔸دلسوزی امام (ره) فقط همین نبود؛ «این آقای بهشتی مسلمان، متعهد، مجتهد، این چه کرده بود که تو تاکسی می‌نشستی، می‌دیدی که دو نفر آدم به هم می‌رسند یک حرفشان فحش به اوست؟! تو اجتماعات، یک دست‌های مرگ بر کی... خوب، شما ببینید چه ظلمی [بود] به یک همچو موجود فعالی، که مثل یک ملت بود برای این ملت ما». 📌در برابر این دشمنی‌ها و تهمت‌ها، بهشتی چه کرد؟ صبر. و خدا هم که صابران را دوست دارد. ۷ تیر ۱۳۶۰ جانش را و قلب صبورش را و زبان حق‌گو را و سر و دست و پا را، همه را تقدیم کرد به خدا، در راه خدا و جَست و رَست. صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🔰امتیازهای ویژه شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی از دیدگاه مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی 🔸امتیازی که شهید بهشتی داشت این بود که معمولاً آن‌وقت‌ها یک طلبه یکی دو سالی طول می‌کشید تا شناخته بشود و درس بدهد و بحث کند و خودش را نشان بدهد جایش را پیدا کند که در کدامیک از این گروه‌ها جا می‌گیرد. امتیاز اول ایشان به نظر من این بود که این دوره را ایشان خیلی زود طی کرد یعنی چند هفته طول نکشید که ایشان شناخته شد. شناخته شد به «تیزفهمی» و «باهوشی» و «قدرت بحث» و این البته یک امتیاز بالائی است. چند نفر آنوقت در قم بودند که اینها مقیاس بودند برای دیگران. مثلاً می‌گفتند فلان کس چطور است خوب است متوسط است. نوعاً اندازه‌گیری‌ها را با اینها می‌کردند. مثلاً می‌گفتند فلان کس در سطح فلان کس است از او قوی‌تر است از او ضعیف‌تر است واحد سنجش بودند، یعنی اینها دیگر جا افتاده بودند همه می‌شناختند اینها را. مرحوم بهشتی جزء اینها بود. 🔸اگر صحبت بود که فلان کس چطور است معمولاً می‌پرسیدند مثلاً نسبت به بهشتی چطور است می‌گفت کمی ضعیف‌تر است یا مثلاً در اندازه ایشان می‌شود. خلاصه این خودش یک چیزی است یعنی باید خود او و شخصیت او شناخته شده باشد حداقل در ذهنها اندازه معینی داشته باشد تا دیگران را با او مقایسه کنند. این یک امتیاز ایشان بود که این دوره را خیلی زود طی کرد یعنی همه فهمیدند که یک طلبه اصفهانی سید و باهوش آمده که قوی بحث می‌کند. این یک امتیاز بود. 🔸مسئله دوم که ایشان داشتند که البته این یک مدتی طول کشید تا معلوم شد معمولاً در میان طلبه‌ها می‌گویند فلان‌ کس عمق تفکرش چطور است دقتش تیزهوشی‌اش سرعت انتقالش چطور است استحضار ذهنی او چطور است این‌ها رشته‌هایی است که می‌گویند فلان کس از نظر دقت فکری خیلی خوب است فلان کس خیلی سالم فکر می‌کند روان فکر می‌کند. 🔸یکی از امتیازات خوب آنوقت‌ها‌ (الان هم هست در میان طلبه‌ها) این استحضار ذهن و سرعت انتقال است که در بحث خیلی به درد می‌خورد. ممکن است کسی دقت فهمش خوب باشد اما سرعت انتقال نداشته باشد ما دیدیم چنین افراد را که آدم وقتی یک چیزی می‌گوید همانجا چیزی ندارد که بگوید اما فردا که می‌آید بحث می‌کند یک حرف خوب و دقیق می‌گوید منتهی باید مهلت داد یک روز دو روز مهلت داد. از اینها بود مرحوم آقا سیدعلی رامهرمزی از شاگردهای منتسب به شیخ هادی تهرانی. ایشان مردی بود بسیار قوی، مشهور شد بعداً به نام آمیرزا سید علی بهبهانی. آنجور در بحث عاجز بود. البته در بحث عاجز بود یعنی با همطرازهای خودش بحث که می‌کرد قوی نمی‌توانست بحث کند یک چیزی را می‌گفتند و در جلسه بعد فکر می‌کرد رویش و مطلب خوبی را می‌آورد. اینجور افراد معمولاً در بحث یک کمی ناتوان هستند. بهشتی درست عکس این بود. 🔸مرحوم بهشتی سرعت انتقالش خیلی قوی بود و در بحث وقتی وارد می‌شد خیلی مشکل بود انسان با او بحث کند کمتر کسی می‌توانست با او بحث کند. البته بعضی‌ها هستند که کمتر کسی می‌تواند با آنها بحث کند. منتهی یک کمی شلوغ‌کن هستند ایشان اینطور نبود. یک مدتی داد می‌زد و بلند حرف می‌زد بعداً این را ترک کرد. بعضی از رفقا می‌گفتند که بلند صحبت می‌کند من سرم درد می‌گیرد. این را خیلی ایشان زود ترک کرد. بعدها ایشان به من گفت سبب این تغییر و تحول در من مرحوم علامه طباطبایی شد. گفت من با ایشان یک بحث فلسفی را مطرح کردم. حرف هایم را زدم با همان طمطراق تمام شد و ایشان شروع کرد آرام به من جواب بدهد من یک مرتبه پریدم در حرف او یک چیزی به نظرم رسید. 🔸آن بحث‌ها معمولاً این جور است. گفت من اولین بار بود که یک شخصیت علمی را دیدم که تا من خواستم حرف بزنم حرفش را قطع کرد و گوش داد به حرف من، هیچ اصرار نکرد که من حرف می‌زنم و حرفم تمام نشده. ایشان شروع کرد به حرف زدن باز هم من دویدم توی حرفش و حرفش را قطع کرد. دو یا سه بار این جور شد. این وسیله تنبه شد که اینکاری که من می‌کنم درست نیست این کاری که او می‌کند درست است. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🔻کشورهای اروپایی به قاتلان هفتم تیر پناه داده‌اند و وقیحانه ادعای حقوق بشر دارند 🔸 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه: منافقین در مثل امروزی -هفتم تیر- جنایت بزرگی کردند در حق ملت ایران که این شخصیت برجسته‌ی با عظمت ممتاز را با حدود هفتاد نفر شخصیتهای دیگر از این کشور گرفتند و این قاتلها، قاتلهایی که خودشان اعتراف کردند به این جنایت و به این حرکت فجیع به این معنا که اعترافاتشان در دسترس است، امروز در همین کشورهای مدعی حقوق بشر آزادانه دارند رفت و آمد میکنند، زندگی میکنند، در فرانسه و کشورهای دیگر اروپا و دولتهای اروپایی، دولت فرانسه و دیگران خجالت نمیکشند که با بودن اینها و با حمایت از اینها و با تریبون دادن به اینها حتی در مجالس ملی‌شان، در عین حال ادعای حقوق بشر میکنند. یعنی واقعاً وقاحت این غربیها یک چیز فوق‌العاده و عجیبی است. . 1400/04/07 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷🍃🕊🍃🇮🇷🌹 🌹 🌹 ❇️ 💠 امروز صفحه ۴۲۰ 💠 جزء ۲۱ به ارواح طیبه و ملکوتی و انشاءالله در دنیا با قرآن مانوس و در آخرت با قرآن محشور شوید. 🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺 👈 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
حکمتهای نهج البلاغه: ⚜️⚜️  وَ قَالَ (عليه السّلام) مَا كَذَبْتُ وَ لَا [كُذِبْتُ] كُذِّبْتُ وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي. ويژگى هاى اعتقادى امام على عليه السّلام (اخلاقى): 📜 و درود خدا بر او، فرمود: هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند، و هرگز گمراه نشدم، و كسى به وسيله من گمراه نشده است. 🔰شرح و تفسیر حکمت 185🔰 👌🔆آنچه مى گويم حق است: 📜امام(علیه السلام) براى رفع ابهام از پیشگویى هایى که درباره آینده دارد این جمله پرمعنا را بیان کرده مى فرماید: 🔻«هرگز دروغ نگفته ام و هیچ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به این که آنچه پیامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبوده ام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است»; 🔰همان گونه که در سند این گفتار حکیمانه اشاره شد، امام(علیه السلام) این جمله را در حوادث مختلف بیان کرده است از جمله در داستان «ذوالثدیة مخدج» است او کسى بود که چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشغول تقسیم غنایم جنگى بود آمد و با عصبانیت گفت: عدالت را رعایت نکردى. 💠پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: واى بر تو اگر من به عدالت رفتار نکنم چه کسى به عدالت رفتار خواهد کرد؟ به دنبال این رخداد آیه 58 سوره توبه نازل شد: «(وَمِنْهُمْ مَّنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَّمْ یُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ); 🔻و در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده مى گیرند اگر سهمى از آن (غنایم) به آنها داده شود راضى مى شوند و اگر چیزى به آنها داده نشود خشمگین مى شوند (هر چند حقى نداشته باشند)» 🔰از این جمله (علاوه بر احادیث فراوان دیگر) به خوبى استفاده مى شود که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) اخبار غیبى فراوانى مربوط به حوادث آینده به امیرمؤمنان على(علیه السلام) داده بود و امام(علیه السلام) نیز با اعتماد و یقینى که به اخبار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) داشت، آنها را در حوادث مختلف بازگو مى کرد و هر گاه کسى در آن تردید مى نمود مى فرمود: «نه من دروغ مى گویم و نه آن کسى که به من خبر داده دروغ گفته است» و این حوادث عیناً رخ مى داد و گاه که یکى از یاران آن حضرت سؤال کرد که اى امیرمؤمنان شما داراى علم غیب هستید امام خندید و در جواب براى اسکات او فرمود: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب، وَ إنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم; این علم غیب نیست علمى است که از صاحب علمى (پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) آموخته ام». کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
خاطره شهید آیت‌الله بهشتی از یک سفر تبلیغی در ایام جوانی 🔹در سال ۱۳۲۶ در قم با آقای مطهری و آقای منتظری و آقایان دیگر، علاوه بر درس و بحث طلبگی‌ همیشه به فکر سامان دادن به روحانیت و پربار کردن این نهاد اسلامی-اجتماعی بودیم. 🔸در روز میلاد یکی از ائمه(ع)، در حجره یکی از دوستان‌مان آقای ایزدی نجف‌آبادی در مدرسه حاج ملاصادق قم مهمان بودیم؛ صحبت از این شد که باید روحانیت برای مؤثر واقع‌تر شدن خودش تلاش کند. خوب است ماه رمضان امسال- که در تابستان هم بود- برویم به دورافتاده‌ترین نقاط کشور، برای رساندن پیام اسلام به مردمی که کمتر کسی سراغشان می‌رود. 🔹در آن سال هجده نفری به اطراف رفتیم و قرار شد به آن افرادی که می‌فرستیم نفری صد تومان بدهیم و چون غالباً نداشتیم، مرحوم آقای بروجردی که به وسیله امام خمینی در جریان این برنامه قرار گرفته بودند، این خرج سفر را تأمین کردند. قرار شد برویم، اگر جایی هم نبود چون تابستان بود با همان عبای خودمان، هر جا که شد بخوابیم و خوراک هم، خودمان تهیه کنیم. 📗مصلح بیدار، ج۱، ص۴۷ ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، 👇 eitaa.com/motahari_ir کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 پرسیدم:‌« تو ؟» گفت: راستش رو بگم؟ گفتم: خب پس جواب مشخص شد. گفت : ناراحت نمی‌شی؟ گفتم : معلوم شد دیگه." گفت: در مقایسه با مردهای دیگه خیلی اما اگه منظورت اون ایده‌آله ، خب اون فقط با به دست می‌آد . دعا کن به اون برسم . می‌دانم من حالا واقعا است . راوی کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷🍃🕊🍃🇮🇷🌹 🌹 🌹 ❇️ 💠 امروز صفحه ۴۲۱ 💠 جزء ۲۱ به ارواح طیبه و ملکوتی و انشاءالله در دنیا با قرآن مانوس و در آخرت با قرآن محشور شوید. 🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺 👈 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
حکمتهای نهج البلاغه: ⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ. آينده سخت ستمكاران (اخلاقى، سياسى): 📜 و درود خدا بر او، فرمود: آغاز كننده ستم، در قيامت انگشت به دندان مى گزد 🔰شرح و تفسیر حکمت 186🔰 👌🔆سرنوشت ظالم آغازگر: 📜 امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود هشدار شدیدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرماید: 🔻«آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد» 🔰امام(علیه السلام) این سخن را از آیه 27 سوره فرقان برگرفته است آنجا که مى فرماید: «(وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا); و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى بر گزیده بودم». 🔰درباره ندامت ظالم و عاقبت کار او احادیث دیگرى نیز از معصومان(علیهم السلام) نقل شده از جمله در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ; ستمگرى پشیمانى است». 🔰در حکمت 341 خواهد آمد که امام على بن ابى طالب(علیه السلام) فرموده است: «یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم» و شبیه همین تعبیر در حکمت 241 آمده است: «یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ» ◀️و مفهوم هر دو این است که روزى که خداوند از ظالم انتقام مى گیرد بسیار شدیدتر است از روزى که ظالم به مظلوم ستم مى کند. 🔰در مورد تجسم اعمال در روز قیامت از بعضى روایات استفاده مى شود که ظلم به صورت ظلمت و تاریکى مجسم مى شود همان گونه که در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: از ظلم بپرهیزید که در روز قیامت ظلمت و تاریکى است». 🔰نیز از روایات استفاده مى شود از جمله گناهانى که کیفر و عقوبت آن در این دنیا دامان انسان را مى گیرد ظلم است، همان گونه که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: هیچ کس به دیگرى ستم نمى کند مگر این که خداوند انتقام او را در جان یا مال او خواهد گرفت». 🔰این سخن را با حدیثى از رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: چیزى که ثواب آن بسیار زود به انسان مى رسد نیکوکارى است و چیزى که مجازات آن زود دامن انسان را مى گیرد ظلم و ستم است» کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 انا لله و انا الیه راجعون با نهایت تاسف و تاثر به اطلاع می رساند مراسم خاکسپاری مادر شهید والامقام ابراهیم شادفرسا ساعت ۱۲ امروز در بی بی سکینه س برگزار می شود.
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 انا لله و انا الیه راجعون خانواده محترم و معزز شادفرسا مصیبت فقدان والده محترمه شهید والامقام سردار ابراهیم شادفرسا را تسلیت عرض می نماییم و از خداوند متعال رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحومه و بانوی اسوه ، و صبر و شکیبایی را برای بازماندگان بالاخص فرزندان گرامی این مادر گرامی و فرهیخته مسئلت می نماییم. پدران و مادران شهدا شمع فروزانی هستند که علاوه بر اینکه فرزندان خود را در راه خدا تقدیم اسلام کرده اند. و در واقع خود نیز همراه فرزند دلبند خود شهید شده اند اما برای تداوم راه شهدا هر لحظه و هر روز در عهد خود با خدای خویش تاکید می کنند که خدایا شهدا کار حسینی کردند و رفتند و ما برای حفظ دین و آئین اسلام ناب محمدی و تداوم راه شهدا حاضریم کار زینبی کنیم تا راه آنها همواره زنده بماند. خوشا بحال شهیدان راه حق که درس آزادگی را از امام خویش آموختند و پیرو مکتب عاشورا شدند. خوشا بحال پدران و مادران و خانواده محترم و معزز شهدا که تداوم راه شهیدان را از پیام رسان مکتب عاشورا آموختند که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود. بر صبوری و شکیبایی پدران و مادران شهدا درود و سلام می فرستیم و از درگاه خداوند متعال تقاضای علو درجات برای آنها مسئلت می نماییم. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
به مناسب سالمرگ همكار يهودی هيتلر | اسحاق شامیر جلاد آهنی رژیم صهیونیستی امروز سالروز به درک واصل شدن اسحاق شامير هفتمین نخست وزیر رژيم صهيونيستی و يكی از عوامل كشتار دير ياسين است. یکی از معروف­ترین جنایات شامیر در سال 1948 اتفاق افتاد. او در یک صبح بهاری بدون هیچ اخطار قبلی پیشاپیش گروه تروریستی «اشترن» همراه مناخیم بگین، سرکرده گروه تروریستی «ایرگون»، به دهکده با صفای «دیر یاسین» واقع برارتفاعات مشرف به اورشلیم پا گذاشت و تا پیش از غروب آفتاب منطقه­ای فلسطینی با پشتوانه قرن ها حیات متمدنانه را از هستی ساقط کرد و با خاک یکسان نمود. اسحاق شامیر و همدستانش در دیر یاسین یکی از سیاه­ترین فجایع بشری را به نام خود ثبت کردند و پس از سلاخی و تجاوز به دست کم 100 زن و کودک فلسطینی تا عصر آن روز، شب هنگام این کشتار را در همان نزدیکی جشن گرفتند.
🕊🌹🌷💐🌷🌹🕊 اگر خـواستی کنی، باید منتظر باشی! ولی اگر شدی ‌، دوان ‌دوان سمت شدن در راه می‌روی ! این خاصیت کسانی است که در فکر شدن هستند ... کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🏴🏴🏴🏴🏴 انا لله و انا الیه راجعون خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتند. امام خمینی ره به مناسبت درگذشت ام الشهید مرحومه مغفوره حاجیه خانم ربابه بیات فرزند مرحوم فتح اله تقاضا می شود امشب نماز لیله الدفن فراموش نشود. شادی روح پر فتوح شهدا و پدران و مادران آسمانی آنها کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht