✅ ويژگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وسلم
📗#نهج_البلاغه
💎فَصَدَعَ بِمَا أُمِرَ بِهِ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ؛ فَلَمَّ اللَّهُ بِهِ الصَّدْعَ وَ رَتَقَ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَلَّفَ بِهِ الشَّمْلَ بَيْنَ ذَوِي الْأَرْحَامِ، بَعْدَ الْعَدَاوَةِ الْوَاغِرَةِ فِي الصُّدُورِ وَ الضَّغَائِنِ الْقَادِحَةِ فِي الْقُلُوبِ.
🌕#پيامبر_اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنچه را كه به او ابلاغ شد آشكار كرد، و پيامهاى پروردگارش را رساند. او شكافهاى اجتماعى را به وحدت اصلاح، و فاصله ها را به هم پيوند داد و پس از آن كه آتش دشمنى ها و كينه هاى بر افروخته در دلها راه يافته بود، ميان خويشاوندان يگانگى بر قرار كرد.
📘#خطبه_231
※ ویژه عید #مبعث
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
📘در کتاب گویای « #نیمه_پنهان_ماه » داستان زندگی #شهید_اصغر_وصالی را خواهید شنید؛ دلاورمردی که شهید مصطفی چمران دربارهاش اینچنین میگوید: «من در لبنان و بعلبک و سایر مناطق، مجاهد زیاد دیدهام ولی تا به حال آدم و فرماندهی به شجاعت اصغر وصالی ندیدهام.» شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
☄ کمک آرپی جی زن
🔶 تازه خودم رو به حاشیه رودخونه رسونده بودم. تانک ها اون طرف، خیلی نزدیک اومده بودن به آرپی جی زن گفتم: چرا شلیک نمیکنی؟
🔸 گفت: نیروی کمکی م رفته موشک بیاره.
چند دقیقه بعد حسین از راه رسید. خسته و کوفته با یک گونی موشک و آرپی جی شروع کرد به بستن خرج موشک. فهمیدم کمک آرپی جی زن هم شده!
#نعم_الرفیق_ما♥️
#شهیدحاج_حسین_خرازی
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
#من_میترا_نیستم🎊
#قسمت_چهل_و_یکم🦋
او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت و در کنار درس و مدرسه در کلاس های عقیدتی بسیج و جامعه زنان شرکت میکرد.
جامعه زنان در خیابان فردوسی قرار داشت استاد کلاس اخلاق زینب آقای «هویدافر» بود او و خواهرش هردو از معلم های دوره عقیدتی بودند.
آقای هویدافر در یکی از جلسات از همه افراد کلاس خواست که دعای نور حضرت زهرا را حفظ کنند و در همان جلسه تاکید زیادی روی دعای نور کرد و قول داد بعد از حفظ دعا توسط افراد کلاس، تفسیرش را هم درس بدهد.
زینب همان شب در خانه دعا را حفظ کرد شب که خوابید خواب عجیبی دید و صبح خوابش را برای من تعریف کرد.
او دید که یک زن سیاه پوش در کنارش می نشیند و دعای نور را برایش تفسیر می کند آنقدر زیبا تفسیر را می گوید که زینب در خواب گریه میکند.
زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد به یک گروه کودک یاد می دهد. کودکانی که در حکم بزرگان بودند.
او دعای نور را در خواب می خواند البته نه خواندن عادی بلکه از عمق وجود.
هنگامی که زینب دعا را میخوانده رودخانه و زمین و کوه هم گریه می کردند زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی شنید و صحنه هایی دید که خبر از یک عالم دیگر می داد.
او از من خواست که خوابش را برای هیچکس حتی مادرم تعریف نکنم با وجود روحیه معنوی اش در جمع دوستان و خانواده رفتارش خیلی عادی بود.
با خوش رویی و لبخند با همه برخورد میکرد. یک روز قرار بود از طرف جامعه زنان به اردو بروند صبح زود با هم از خانه بیرون رفتیم.
قرار بود او را به جامعه زنان برسانم و خودم به خانه برگردم آن جا که رسیدیم تعدادی دانش آموز و معلم جمع شده بودند.
تا رسیدیم زینب رفت و یک سفره نان آورد و مقداری پنیر و خرما هم که از قبل تهیه کرده بودند روی سفره گذاشت و خیلی فرز و زرنگ نان و پنیر و خرما را لقمه درست می کرد و در کیسه فریزر میگذاشت تا در اردو به دخترها بدهد.
خیلی از معلم ها نشسته بودند و نگاه میکردند اما زینب تند تند کار میکرد من بعد از رساندن زینب به آنجا به خانه برگشتم.
در مسیر برگشت به خانه به این فکر می کردم که او خیلی زود توانسته بود آدمهایی مثل خودش را پیدا کند و با جوّ شهر کنار بیاید
یا زینب:
#من_میترا_نیستم 🦋
#قسمت_چهل_و_دوم🍓
زینب در جمع از همه شادتر و فعال تر بود. کتاب انجیل و تورات را گرفته بود و در خانه مطالعه میکرد. دوست داشت همه چیز را بداند. و همه فکرها را با هم مقایسه کند.
مرتب از من می پرسید: مامان اگه جنگ تموم بشه برمیگردیم آبادان؟ آبادان را خیلی دوست داشت خیلی دلش میخواست دوره دبیرستان را در آبادان درس بخواند.
با وجود علاقه زیادش به آبادان در شاهینشهر طوری زندگی میکرد و دنبال فعالیتهایش بود که انگار برای همیشه قرار است آنجا بماند.
او هر روز بعد از مدرسه اول به مسجد «المهدی» فردوسی میرفت و نماز ظهر و عصرش را به جماعت میخواند
اگر دستش میرسید نماز صبح هم به مسجد میرفت از همه کس و همه چیز درست می گرفت.
رادیو، معلمش بود. خطبه های نماز جمعه تهران یا اصفهان را گوش میکرد و نکته های مهمش را می نوشت.
روزنامه دیواری درست میکرد و از سخنرانی های امام، خطبههای نماز، کتاب های آقای مطهری و شریعتی مطلب جمع میکرد و در روزنامه دیواری مینوشت.
یکبار سر نماز سجده اش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم مامان تو را به خدا این همه گریه نکن آخه تو چرا ناراحتی؟
با چشم های مشکی و قشنگش که از زور گریه سرخ شده بود گفت: مامان من برای امام گریه می کنم امام تنهاست به امام خیلی فشار میاد.
به خاطر جنگ مملکت خیلی مشکل داره امام بیشتر از همه غصه میخوره برای من که مادر زینب بودم و خودم عاشق امام، این حرف ها سنگین بود.
از اینکه زینب این همه می فهمید و رنج میبرد داغ شدم ای کاش زینب این همه نمی فهمید و کمتر رنج میبرد.
ما در خانه مینشستم و فیلم سینمایی نگاه میکردیم زینب نماز یا کتاب میخواند.
معمولاً عصرهای پنجشنبه برای خیرات مرده ها حلوا درست می کرد خودش پای اجاق گاز می ایستاد و بوی حلوا را توی خانه راه میانداخت. او حتی مردها را هم از یاد نمیبرد.
🍃🌸 #دعای_فرج 🌸🍃
#شهید_روحالله_سلطانی🌷
🌹بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم 🌹
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین🍃
کانال شهدای گمنام 👇
@shohaday_gommnam
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
کانال شهدای گمنام 👇
@shohaday_gommnam
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
روشنای دل من ، حضرت خورشید سلام
السلامُ علیک ایُها المُقدمُ المأمول ...
آرزوی رسیدنَت در دل آسمان و زمین مانده ، کِی حاجت این اهل را برآورده به خیر میکنی ...
مولاجان !
بی تو دلمان خیـــر ندیده است بیا
در لاک گنـاه خـود خزیده است بیا
هم بارش غصههایمان بی حَد است
هم کارد به استخوان رسیده است بیا ...
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
#او_منتظر_است
کانال شهدای گمنام 👇
@shohaday_gommnam
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه
کانال شهدای گمنام 👇
@shohaday_gommnam
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
💔
صبح خود را متبرک مےکنیم
با یاد شهیدی که تو جبههها، سرما و گرما
همیشه پابرهنہ بود ، بهش میگفتن چرا پا برهنہ اے ؟
میگفت چون تو جبهہ خون پاڪ شهدا ریختہ شده😔 ...
خیلی خیلی مادری بود؛ عاقبت هم روز
شهادت حضرت مادر آسمونی شد
کسی که به حرمت خون رفقای شهیدش
توی جبهه پابرهنه بود معروف بود بہ سید پا برهنہ .
دسته گلی از صلوات به نیابت از این شهید بزرگوار هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم💐
#شهید_سیدحمید_میرافضلی
#شهید_دفاع_مقدس
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
کانال شهدای گمنام 👇
@shohaday_gommnam
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
💚و سلام بر او که می گفت:
«عزت دست خداست
و بدانید اگر گمنام ترین هم باشید
ولی نیت شما یاری مردم باشد
میبینید خداوند چقدر
با عزت و عظمت شما
را در آغوش می گیرد»♥️
#شهیدسپهبدقاسمسلیمانی🕊•
#حاج_قاسم
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
📗#نهج_البلاغه
✨اِلى اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِعِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ مَاْخُوذاً عَلَى الْنَبييّنَ ميثاقُهُ مَشْهُورَةً سِماتُهُ، کَريماً ميلادُهُ
🟢 خداوند سبحان، محمّد رسول الله(صلى الله عليه وآله و سلم) را براى وفاى به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگيخت و مبعوث کرد اين در حالى بود، که از همه پيامبران پيمان درباره او گرفته شده بود (که به او ايمان بياورند و بشارت ظهورش را به پيروان خويش بدهنددر حالى که نشانه هايش مشهور و ميلادش پسنديده بود»
📘#خطبه_1
#عیدمبعث
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
4_5782760425649078301.mp3
4.28M
#نماز_سکوی_پرواز35
🎧 #استادشجاعی
آنچه خواهید شنید؛👇
❣وقتی نمازمون،نماز بشه؛
به مقام شهود میرسیم!
👈یعنی اذکارنماز ازقلبمون خارج ميشه،نه از زبانمون.
❤️با قلبمون میگيم؛
خدا...جز تودلبری ندارم.
#اللهمعجللولیکالفرج
┅✧❁☀️❁✧┅
#نمازسکویپرواز34 👇🏻
https://eitaa.com/shohaday_gommnam/17842
شهید سید جواد موسوی .aac
12.85M
#معرفیشهدا
#شهیدسیدجوادموسوی
#شهیدمستجابالدعوه ۱۹ساله روستای شنبه بازار شهرستان فومن .
✳️ شهیدی که مریض سرطانی را شفا داده و بسیار حاجت داده به مردم منطقه .حتما برید منطقه زیارت کنید.
#التماسدعا
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
📘کتاب گویای «#نیمه_پنهان_ماه» روایتگر بخشهایی از زندگی #شهیدامرالله_عبدیزاده است؛ دیدهبانی مدبر، صبور و بااخلاص. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam