eitaa logo
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
67 فایل
کپی مطالب≡صلوات به نیت ظهور امام زمان ارتباط با ما↯ @Shahidgomnam_s کانال دوم↯ @BeainolHarameain ڪانـاݪ‌روضـہ‌امـون↯ @madahenab ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/16670756367677
مشاهده در ایتا
دانلود
بنزین ماشینم تمام شده بود از مهدی خواستم چند لیتر بنزین بدهد تا به پمپ بنزین برسم گفت : بنزین ماشین من از است ، اگر ذره ای از آن را به تو بدهم نه تو خیر می بینی و نه من ! شهید مهدی طیاری🕊🌷
📚 🍁 با  میانه خوبی نداشت. نمی خواست زیر دَین مردم برود.رفته بودم تدارکات تا یک سری وسایل برای سید حمید بگیرم. مسئول تدارکات گفت: سید حمید چیزی از ما نمی گیرد معمولا وسایلش را خودش از شهر تهیه می کند خیلی تعجب کردم. رفتم پیشش و گفتم: چرا این کار را می کنی؟گفت: نمی توانم می ترسم بروم زیر دین مردم. 🌱 اگر پولی هم از راه جبهه  به دست می آورد، در راه خیر مصرفش می کرد. مادرش می گفت: هر وقت می خواست به جبهه اعزام شود، کرایه راه را هم خودمان به او می دادیم. روزهای آخر می‌گفت از مادرم شنیده ام که به زودی شهید می شوم ترک موتور سید حمید بود که آسمانی شدند. "" 📙. اثر گروه @shohaday_gommnam
🔸اهل پارسايي، تقوا و ديانت بود و همواره نسبت به انجام واجبات و ترك محرمات تقيه خاص داشت، از دنيا و زخارف آن پرهيز مي‌نمود و اهل ريا و رياست نبود، وقتي او را به عنوان فرمانده لشگر معرفي كردند و از او خواستند به سپاه منطقه 10 تهران برود و حكم فرماندهي‌اش را بگيرد، گفت: خجالت مي‌كشم دنبال اين چيزها بروم!🍂 🌹عاشق شهادت بود- 11 بار مجروح شد و خودش گفته بود كه اگر خدا بخواهد، بار دوازدهم شهيد مي‌شوم و چنين هم شد در مسئوليت هايي كه به عهده مي‌گرفت، جدي و پر كار بود، نسبت به حفط سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصي نمي‌كرد!یادشهداباصلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam
گزیده ای از جهادگر شهيد حاج محمدحسن كسايي فرمانده گردان انصار ستاد پشتيباني و مهندسي جنگ جهادسازندگي استان آذربايجان‌شرقي》 🇮🇷. ..با ثمرة خون صدها شهيد، انقلاب پيروز مي شود و امام فرمان تشكيل جهادسازندگي را مي دهند و شهيد كسايي در جهت محروميت زدايي از مناطق روستايي، جهادسازندگي شهرستان مرند را تشكيل مي دهد. بدين ترتيب اصلي ترين پرونده زندگاني كسايي گشوده شده و در واقع بعد از پيروزي انقلاب است كه جوهرة اصلي محمدحسن كسايي نمايان مي شود. 🌺 شهيد بزرگوار حاج محمد حسن كسايي داراي اخلاق حسنه و خصوصيات بسيار برجسته و ممتازي بود. ايشان سخت ترين مسؤوليت ها و خطرناك ترين مأموريت ها را با توكل به خداوند متعال مي پذيرفت و همه را با موفقيت انجام ميداد. همين عوامل باعث شد كه فرماندهان مهندسي رزمي جهادسازندگي توجه خاصي به گردان هاي انصار جهادسازندگي آذربايجان شرقي كرده و آن را تكيه گاه مستحكمي براي حل مشكلات در حسّاسترين و پرخطرترين مناطق به حساب آورند. 🔸شهيد كسايي بيش از همة افراد گردانهاي تحت امرش، تلاش مي كرد و كمتر از همه از امكانات استفاده مي نمود و مصداق بارز اين سخن معصوم بود كه فرمود «مؤمن داراي فايده و منفعت بسيار براي جامعه بوده و بار مالي و تداركاتي وي براي جامعه، بسيار اندك مي باشد.» او همراه با رانندگان دستگاههاي سنگين در عمليات شبانة احداث خاكريز و جاده شركت مي كرد و حتي در مواقعي كه آتش دشمن خيلي سنگين مي شد، شخصاً روي دستگاه مي رفت و كار مي كرد تا روحية سنگرسازان بي سنگر تقويت شود و پس از مراجعت جهادگران به پايگاه و اقامة نماز صبح، در زماني كه رانندگان سختكوش و شب كار، به استراحت مي پرداخت، ايشان به انجام امور ستادي گردانها مي پرداختند و عملاً استراحت ايشان محدود به خواب مختصري در داخل ماشين مي شد. ⚠️ او تأكيد فراواني بر رعايت داشت و خودشان در اين مورد بيشتر و بهتر از همه، اقدام مي كرد. در زماني كه همسر محترم شهيد به شهرستان اسلام آبادغرب و اهواز هجرت كرده بود تا عليرغم وجود بمبارانهاي مكرّر اين شهرها، باحضور در عقبة مناطق عملياتي، پشتوانة روحي و معنوي براي همسرش باشد، شهيد كسايي با وجود آن كه در جبهه نيز عملاً استفادة چنداني از غذا و امكانات نمي كردند، و براي رعايت بيت المال و حداكثر احتياط، كالابرگ (كوپن) ارزاق خانوادة خودشان را از دو نفر به يك نفر (فقط براي همسرشان) تغيير دادند و نظرشان اين بود كه خودش از امكانات و تغذيه مناطق عملياتي استفاده مي كند و نبايد از ارزاق كوپني بهره مند گردد. 🔸سردار شهيد سعي مي كردند تا همة افراد از وضع موجود به وضع مطلوب و بهتر برسند و هيچ فردي را ولو با وجود مشكلات و كاستي ها ردّ نمي كرد و حتي از مساله دارترين افراد نيز، نيروهاي مفيد و فداكاري براي گردان تربيت مينمود. (تاريخ تولد : 20/6/1330 / محل تولد : مرند /تاريخ شهادت : 6/2/1366 /محل شهادت : شلمچه ) 🌹سالروز شهادت سردار 📥 نوید شاهد ادامه دارد.... یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam
⛔️ او هیچگاه از بیت‌المال استفاده نکرد .... 🔸برای ملاقات با آیت الله حائری به شیراز رفته بودیم. بعد از این که برنامه‌هایمان را به انجام رساندیم، دیدیم فرمانده سپاه شیراز ماشین خودش را با یک راننده برای برگرداندن ما به اهواز، آماده کرده است. حاج آقا میثمی گفت: «من بلیط اتوبوس گرفته‌ام» فرمانده سپاه شیراز اصرار کرد. حاج آقا میثمی گفت: «اصرار نکنید، اتوبوس دو راننده پایه یک دارد. یکی که خسته شد، دیگری می‌راند. بنابراین لازم نیست یک نفر به خاطر من بی‌خوابی بکشد. از طرف دیگر، من و چهل نفر دیگر با یک وسیله نقلیه می‌رویم؛ در استهلاک ماشین و سوخت صرفه‌جویی می‌شود» 🔸🔹🔸🔹🔸 🔹 بار دیگر، در شوش، از ساعت نه صبح تا یک بعد از ظهر تلاش کرد تا با تلفن عمومی با خانواده اش تماس بگیرد. گفتم: حاج آقا، سپاه که پنج خط تلفن دارد، از آن‌جا زنگ می‌زنیم، پولش را به حساب سپاه واریز می‌کنیم. گفت: نخیر، می‌خوام از به هیچ شکلی استفاده نکنم. اگر خودم کوچک‌ترین استفاده شخصی بکنم، دیگر به آن آقای نوعی نمی‌توانم بگویم از بیت المال استفاده نکن. حتی هر ماه مبلغی از حقوق خود را به حساب سپاه واریز می‌کرد، مبادا از تلفن استفاده کرده باشد و هزینه آن را بیت المال بپردازد 🌹خاطره ای بیاد روحانی شهید عبدالله میثمی 📚کتاب "عبدالله" نویسنده: سردار سید علی بنی لوحی 🌱ولادت ۱۲ خرداد ۱۳۳۴ - شهید میثمی، نماینده امام در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ﷺ) - دوران جنگ تحمیلی ( الگوی عملی برای مسئولین) اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam
🔸او از دوران کودکی، از مادیات در کمترین حد استفاده می کرد. همیشه لوازم ارزان قیمت خریداری می کرد و بقیه پولش را در راه خدا انفاق می کرد. ⚠️ محسن در استفاده از بیت المال بسیار حساس بود، بطوریکه برای نامه هایش همیشه از کاغذهای باطله استفاده می کرد و با این وجود از خدا طلب مغفرت می نمود. در یکی از نامه هایش نوشته است: زیاد صحبت نمی کنم که قلم و کاغذ بیت المال است و از خدا می خواهم مرا ببخشد، از اینکه از ورق و کاغذ در جهت منافع شخصی استفاده کردم . شادی ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج @shohaday_gommnam