eitaa logo
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
69 فایل
کپی مطالب≡صلوات به نیت ظهور امام زمان ارتباط با ما↯ @Shahidgomnam_s کانال دوم↯ @BeainolHarameain ڪانـاݪ‌روضـہ‌امـون↯ @madahenab ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17408745376925
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋روایت عشق: شهیدمصطفی صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود می‌نویسد: چه می‌شود روزی سوریه امن‌ و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد... فکرش را بکن ! راه میروی و راوی می‌گوید: اینجا قتلگاه شهیدرسول‌خلیلی است؛ یا شهید محمودرضابیضایی بالای همین صخره نیروها را رصد می‌کرد و کمین خورد. شهید حمیدسیاهکالی‌ آخرین لحظات زندگی‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود... ! یا شهید حامدجوانی اینجا عباس وار پر کشید ... شهید حاج‌عبدالله‌اسکندری را ... همین‌جا سرش بالای نیزه رفت! شهید جهادمغنیه در این دشت با یارانش پر کشید... عجب‌ حال‌وهـوایی می‌شود کاروان‌ راهیان‌نور‌ مدافعین حرم عجـب حـال و هـوایـی ... 💬بر گرفته از خاطرات شهید مصطفی صدر زاده 🕊 ♥️ @shohaday_gommnam
🔰 هنوز وقتش نرسیده است 🔖خاطره از شهید قاسمی دانا 🇸🇾 تو حلب شب­‌ها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می‌رساند. ما هروقت می‌خواستیم شب‌ها به نیرو‌ها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچه‌ها برسونیم، چراغ موتورش روشن می­‌شد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندید! و گفت ❗️«مگر خاطرات را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد می‌شد. نیروهاش می‌گفتند فرمانده بیا پایین تیر می­‌خوری». در جواب می­‌گفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است». 🕊 حسن می­ خندید و می­‌گفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید. 🗞 منبع‌خبرگذارےدفاع‌مقدس @shohaday_gommnam