پارت سی و دو🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
" آخرین مداحی "
آخرین شعری که حسین مداحی کرد رو شاید شش، هفت ماهی بود که بهش دادم؛ از جایی که گرفته بودم،گفتم حسین این رو بخون! درباره مدافعان حرم، خیلی قشنگه! هر چی بهش می گفتیم نمی خوند! دیدم نمی خونه دیگه چیزی بهش نگفتم. آخرین شبی که میخواست بره منطقه، به من زنگ زد ، من سر کار بودم. گفت بدو بدو بیا اون شعر رو بیار من خیلی با عجله از سمت شمال تهران خودم رو رساندم و شعر رو بهش دادم. آخرین شعری که خواند اون شعر بود؛ اصلا یه جوری بود که انگار نمی خواست برگرده؟ این چند بار هم به خودم گفت { دعا کن دیگه بر نگردم}حسین عادت داشت با پول شخصیش برای بچه های مدافع حرم وسایل مورد نیاز شون رو تهیه کنه و با خودش ببره منطقه. یه وسیله ای میخواست، گفتم که من دارم، فکر کرد و گفت نه #شهیدمیشیم از بین میره.! ولش کن همون جا هست.
|دوست شهید|