eitaa logo
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
67 فایل
کپی مطالب≡صلوات به نیت ظهور امام زمان ارتباط با ما↯ @Shahidgomnam_s کانال دوم↯ @BeainolHarameain ڪانـاݪ‌روضـہ‌امـون↯ @madahenab ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/16670756367677
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 📿مَا أَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَالْجَفَاءَ عِنْدَ الْغِنَى ♨️چه زشت است (در برابر ديگران) به هنگام نياز و جفا و خشونت به هنگام بى نيازى و توانگرى ✍اشاره به اينکه افراد ضيعف النفس به هنگام نياز به اين و آن چنان ذليلانه عرض حاجت مى کنند که تمام شخصيت آنها را زير سؤال مى برد; ولى به هنگام بى نيازى و توانگرى کسانى را که دست نياز به آنها دراز مى کنند با خشونت بر مى گردانند. هر دو صفت از نکوهيده ترين رذايل اخلاقى است. بايد به هنگام نياز، مناعت طبع را حفظ کرد و به هنگام بى نيازى و توانگرى، لطف و محبّت و تواضع را دريغ نداشت. 📘 @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨ 🌷شادی_روح_شهدا_ ْ @shohaday_gommnam
هدایت شده از شــهـیـد‌ نــوروزے
این یک سوال ساده ای نیست دوستان عزیز🌷 سوال را با دقت تمام بخوانید و با کمال خاطر پاسخ بدهید❤️ اجرتون با آقا امام زمان (عج) @shahid_nourozi
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه سقز که بودیم نزدیکی خانه مان ، یک نانوایی سنگکی بود. بیشتر وقت ها مجیدنان می گرفت. شاطر خیلی خاطرش را می خواست؛ از بس دوست داشتنی بود. توی همین ایّام ، ناراحتی کلیّه پیدا کرد. دکتر سفارش کرد(( بایدغذاش بی نمک باشه؛ حتّی نونش.)) شاطر تا قضیّه را فهمید ،خودش با خمیر بی نمک ، نان درست می کرد می داد دست مجید، پولش را هم نمی گرفت ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... @shohaday_gommnam ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
🔸 او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد. وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد. یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست. 🔸حال و هوا و خواسته‌هایش مثل جوانان هم‌سن و سالش نبود. جهادی‌تر از دیگر جوانان بود. انرژی‌اش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. ✨در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد. هادی این سالهای آخر، وقتی ایران می آمد بارها روی صورتش چفیه می‌انداخت و می‌گفت: 🚫اگر به نامحرم نگاه کنیم راه شهادت بسته می‌شود. برای همین اینکار را می‌کرد تا چشمش به نامحرم نخورد... مدافع حرم 📙 پسرک فلافل فروش. @shohaday_gommnam
روایتی از زندگی «» تلاش دارد تا زوایای پیدا و پنهانِ زندگی جان‌‌بازی را مطرح کند که شخصیتی جذاب و تأثیرگذار داشت و پس از سال‌ها فراز و فرود، دچار تغییر و تحولات بسیار شد. امید است این روایت برای شما هم شنیدنی باشد. @shohaday_gommnam
❤️قصّه دلبری ❤️۵۲ نامه نوشته شده شهید محمد حسین محمدخانی 🖤 یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی یا فاطمه الزهرا س به نام حضرت عشق که موجودیت کل کونین را وابسته و متصل به موجودیت عاشق ترین کرد و او را نقطه پرگار و سبب خلقت حبیب و ولیّ و زمین و آسمان و کونین گردانید.هم او عاشقِ عاشق بود در راهش از ازل تا ابد پایدار و مستدام ماند. پا به هستی چو نهادم همه هستی من وقف دلبر شد و خود نقطه پرگار شدم از خدا میخواهم که این عبد حقیر سرتا پا تقصیر را در روز حشر از متصلان به رشته چادرش قرار دهد. ابتدا عرض کنم ای خواننده واحدِ این حدیث نفس لاینفع،زمانی که این ها را می‌نویسم، نمی دانم که هست؟((در دست نوشته های شهید،به همین صورت نوشته شده است.اما احتمالا منظور(که هستی) بوده است. یا اینکه کی و چه زمانی قرار است این ها را بخوانی؟با چه دید و نگرش و پنداشتی این ها را می‌خوانی؟فقط بگویمت که بدان که این است آن حقیقت پنداری تو برای من.تو را طلب کرده ام نه از مردم و نه از خانواده ات و نه پدرو مادرت و نه حتی از خودت.تو را طلبیده ام از عالم لایعلم حضرت صدیقه طاهره س که مادرمان است و حق مادری بر گردن ما دارد،چرا که آن بزرگ فرمود:هرکس ذره ای محبت زهرای اطهر س را داشته باشد،می‌تواند او را مادر بخواند.با علم بر اینکه در مقامی نیستم که خود را فرزند ایشان خطاب کنم،فقط این عبد سراپا تقصیر که با کمال بدی،خود را بسته به آن حضرت میدانم. از مادر کل سادات و محبین آن عاشق خواستم که برایم خواستگاری کند و طلبت کندو باز نه از تو،از خودش که باز مادر تو نیز می‌باشد. و چون روسیاهی این حقیر به قدری بود که از شرمندگی،خود را لایق نمی‌دانستم، از کسانی کمک و استطاعت گرفتم که واسط بین من و مادرمان گردند.این واسط ها زندگان جاویدی هستند که مدتی است حضور دائم ایشان و تاثیرگذاری آن ها را در زندگی خود احساس میکنم و به اصطلاح بر همان حیات طیبه این آسمانیان.ایمان قلبی دارم و یک طرفه می‌گویم که بهترین دوستانم هستند که از خدا میخواهم با اینکه آن ها مرا جزو دوستان خود نمی‌دانند، من را با بهترین دوستانم محشور کند.از همت خواستم.همان آدم معمولی و شاید پر اشتباه و خطایی که بعد از عاشق شدن،معشوق عالمین گردد. وقتی این نامه را میخوانی،نمیدانم هستی بامن، يا هستم یا که چه وضعیتی داریم یا اینکه در چه حالی هستیم. از خدا خواستم که تو را سبب شهادت این حقیر قرار داده و به واسطه تو مرا در خیل کربلاییان بپذیرد.پس ای شهادتم،بدان که من و تو و این دنیا همه فانی خواهیم بود‌پس مرا برای خودت مخواه و فقط برای خدا بخواه. خدا: کلمه قشنگی که بیشتر از قشنگی اش ،ما را یاد داستان های فراموش شده و باور نکردنی زندگی ها و آدم ها و خودمان می اندازد.ولی ایمان به بزرگی اوست که مشکلات را برایم کوچک می‌کند که به من اجازه می‌دهد بدون هیچ مثلا وسیله ،ابزار و مادیات و مقدمات به سراغ تو بیایم.
❤️قصّه دلبری ❤️۵۳ یا زهرا س گفته اند که هرکسی را با اعتقاداتش در قیامت برمی‌انگیزند و با هر آنچه محبوبش بوده،محشور می‌گردانند. کسی را که در این عالم حسی در دل داشته،با محبوبش محشور می‌گردانند، خواه این محبوب زمینی بوده یا اینکه ..... در این عالم فانی که همه اش رو به فناست،بسیار گشتم،بسیاری را درک کردم،نشستم،برخاستم و تجربه کردم و معرفتی و معرفتی پیدا کردم.نمیدانم به کجا رهسپار بودم یا در تقدیر من چه نوشته بودند؟قرار بود که کجا سر در بیاورم؟آیا از اول تقدیر همین بود یا که به واسطه فیوضاتی مورد شفاعت قرار گرفت تا که به اینجا و این حال و احوالات کشانیده گشتم؟ولی هرچه که سببش بود،شاکرم خدای را که و الحمدلله الذی هدانا لهذا که بر این هدایت نموده است و از حضرتش مسئلت می‌کنم که (لا تُزغ قُلُوبَنَا بَعدَ اذ هَدَیتَنا) و این هدایت توفیقی است عظیم که عنایت فرموده است ،ولی این توفیق و رحمت،امتحان و ابتلائات بزرگ تری در دل دارد که بس گرام تر از ابتلائات عام می‌باشد و شیطانش نیز از جنس خودش می‌باشد. من و تو که تا حدی توفیق هدایت را داشتیم،امتحانی است در دل هدایت و شیطانی است همرنگ که صف آرایی در برابرش،توکل و همتی بلند و مسئلت نظر خاصه حضرت هادی را خواهان است. احیا عند رب...که حضورشان بر من مسجل گردیده و حیات و نظارت آن ها را حس میکنم،از وجودشان نور و برکت فزونی یافته است بر من و نه اینکه من در همه احوال در پی آن ها که آن ها همه جا مرا می کشانند،مرا می‌برند، توفیق می‌دهند و همراه می‌کنند با خویش.سفره ای می گشایند و مرا که خود از نفس خود مطلع و آگاهم و می‌دانم که قصور و کوتاهی و ناصواباتم بیش از حد نظر است،کریمانه بر سر آن خوان نشانده و از ترحم و رحمت جاری بر سر آن مستفیضم می‌گردانند. باشد که مستدام باشد.ولی بر سر این خوان عظیم که بهر هرکس نیز نمی کشانیدش،امتحانی بس عظیم و ظریف است که حتی مبتلایان آن قادر به فهم درک آن نمی‌شوند و ندانسته در آن غرق می‌شوند و به دست استدراج به مرحله ای واصل می‌گردند که برگشت از آن ،بس سخت و دشوار است.
❤️قصّه دلبری ❤️۵۴ هوالعزیز (مولای یا مولای،انت العزیز و انا الذلیل و هل یرحم الذلیل الاّ العزیز) و من گمشده در این ذلالت ضلیل و در جرگه ضالین این ذلالتم و تو نور هدایت هستی،عالم تاب! عاجزانه می‌گویم و می‌خواهم:(کریمانه بر من بتاب)که محتاج این تابش کریمانه هستم و (یا ایها العزیز مسّنا). و پر کن کیل بی چیزی را از نور هدایت کریمانه ات و مرا از سجن و زندان این هوای نفس رها کن که عمری را در این زندان،به نادانی و جهت جهالت محبوس گشته ام،ای کسی که برآورنده دعاها هستی قبل از دعا. معنی (لاغوین) رو آدم وقتی احساس میکنه که هی به خودش میگه:دیگه تموم شد محبوس شدنم در بند. و بعد دچار بند بزرگ تری میشه،مگر اینکه حضرت عزیز،عزیزی کنه و نجاتش بده.من که خودم بد اسیرم،اسیر خودم.همیشه میگم:حالا تموم میشه! اما.... کاش کرمی بشه وگرنه منم یادم میره که اوسا کریمی هم هست. بعضی وقتا فکر میکنم که خیلی تنها شدم در این عالم امکان،ولی بازم یادم میاد که نفسم منو از همه چی غافل کرده،از همه کس،از همه خوبا و از همه خوبی ها.ای خوب ترین خوبان،خوبم کن،. عَشَقَ:میگن عشق از مصدر عَشَق گرفته شده که به گیاهی میگن که وقتی دور چیزی می‌پیچه، اونو توی خودش حل میکنه و با خودش یکی میکنه.پس هنوز نه عاشق شدم و نه بلدم عاشقی بکنم.عشق بعد از وجد،عرف واحب آمده، ولی من توی کدومش گیرم!