eitaa logo
شهدای هویزه
2.5هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
658 ویدیو
30 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2875523072C71b2b4b72a 🌷 محفلی برای معرفی و زنده نگه داشتن یاد و نام شبیه ترین شهدا به شهدای کربلا در ایران... 🌍 خوزستان_ هویزه 🔰 کانال‌رسمی‌یادمان‌شهدای مظلوم کربلای هویزه؛ اولین یادمان دفاع مقدس ⬅️ ارتباط با ادمین: @h_media
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 شهدای هویزه که در واقعه 17 شهریور نقش آفرین بودند 🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
‼️ رو در رو با جنگ 🖋 خاطراتی از اولین مواجهه شهیدان هویزه با خبر آغاز جنگ 👈 به افلاک اگر پَرِ دل بگشایی و با ملائک همسفر شوی، ساکنان هفت آسمان را می بینی که به تبرک دست بر دامان مردان دفاع قدسی 8 ساله مان زده اند و انبوه ستارگان را می یابی صف اندر صف تا از گلچهرگان ایمان و جهاد و شهادت، نور گیرند. مجاهدمردانی که سپیدروییِ سال های ایستادگی، حماسه و ایثار از بصیرت، فهم و زمان شناسی شان است و در این میانه «شهدای مظلوم کربلای هویزه» را عظمتی دیگر است. شهیدان والای «صدر جنگ» که رهبر معظم انقلاب به «شهیدان صدر اسلام» تشبیه شان کرده اند. مجاهدمردانی کم تکرار که در همان آغازین روزهای نبرد، بی معطلی پای کار امام (ره) و ایران آمدند؛ مثل سال های سخت برف و بنفشه که پای کار «انقلاب» ماندند یا روزهای توطئه و تهدید در کردستان و... 🔺 به مناسبت هفته دفاع مقدس و به نقل از خاطرات «کتاب » نخستین واکنش و مواجهه برخی از حماسه آفرینان کربلای هویزه با خبر آغاز دفاع مقدس و نبرد نور و نار را روایت کرده ایم: ⭕️ بخش اول 1️⃣ بسیجی شهید سید مهدی جعفری: 🔸 دشمن که با همه توش و توان آمد به جنگ، معطل نکرد. می گفت: «می خواهم اولین شهید روستایمان باشم. می خواهم اولین کسی باشم که در راه خدا، انقلاب و کشورم به دفاع بر می خیزم.» سید مهدی، اولین شهید روستا شد و خیلی زود ندای «هل من ناصر؟» جد غریبش را با «جان» پاسخ داد. 2️⃣ بسیجی شهید علی اصغر فرهمندفر: 🔸 رفته بودیم مشهد، زیارت. همانجا دختر نجیبی را برایش پسند کردیم. داشتیم قرار مدار خواستگاری می گذاشتیم که خبر حمله عراق را شنید. بی درنگ گفت:«خب، خواستگاری ما هم حل شد. دیگه پیگیری نکنید. تا وقتی جبهه و جنگ است، زن می خوام چیکار!» 3️⃣ بسیجی شهید محمد حسین آقا رضازاده: 🔸 جنگ که شد، معطل نکرد. با اجازه و بی اجازه خانواده می رفت منطقه. از شهریور تا دی که شهید شد خیلی کم می آمد خانه. 4️⃣ پاسدار شهید عبدالمحمد چهارمحالی: 🔸 مأموریت کردستان که تمام شد، بچه ها گفتند کارمان تمام شده برگردیم شوشتر. گفت: «مأموریت ما تموم شده، انقلاب که تموم نشده؛ تازه جنگ شروع شده؛ بر می گردیم نه برای استراحت و رفاه؛ برای دفاع.» 5️⃣ پاسدار شهید قدیر (علیرضا ) قدرتی: 🔸 از مدرسه با عجله آمد خانه. گفت:«مامان، خیلی جاهای خوزستان را گرفتند. ما هم داریم اعزام می شیم» گفتم مگر امام نگفتند مدرسه سنگر شماست. کجا می خواهی بروی؟ گفت:«دارند اهواز رو می گیرن. ما باید بریم تا شهر خالی نمونه. الان سنگر اونجاست.» و رفت که رفت... 6️⃣ پاسدار شهید محمد رضا ملایی زمانی: 🔸 سوم مهر 59 ازدواج کرد. دلم خوش بود. گفتم حالا که ازدواج کردی، درست و حسابی بچسب به کار. مغازه اش را بست؛ گفت: «حالا وقت کاسبی نیست. وقت دفاعه.» رفت بسیج؛ یک هفته بعد هم جبهه. همه جوانی و زندگی اش را بُرد جنگ. 🔻 ادامه دارد... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📷 | 🔺 شهدای هویزه که در واقعه 17 شهریور نقش آفرین بودند 🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh