eitaa logo
"🕊‌‌‌‌‌‌‌‌ هیـــئت شهــــداء🌹
12.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
43 فایل
⭕️🏴 کانال رسمی هیئت شهداء ✅ نظرات،پیشنهادات و انتقادات مخاطبین عزیز در مورد فعالیت‌های کانال 🔹پیام‌های خود را به صورت #ناشناس به لینک زیر ارسال کنید. https://harfeto.timefriend.net/17058582984095 ك _ _ _ _ ↙️ ارتباط با ما👇 🔹 @Ertebat_Heiat
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید دکتر مصطفی چمران🕊🌹 آرامش می آورد، حتی در بحبوبه ی جنگ در کشاکش مرگ و حیات زیر رگبار گلوله ها و بمب ها در مقابل هجوم دشمن و خطر مرگ آنچنان آرامشی می آورد که یک طفل نوزاد در دامان مادر احساس می کند. @Shohadaye_Delfan
✳ خدایا دیر آمدم اما... 🔻 دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» 🔸... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب | داستانی بر اساس زندگی 📖 صص ۳۸۳ تا ۳۸۵
یک روز دیدم دارد جایی را حفر می‌کند گفتم: چه می‌کنی⁉️ گفت: دارم می‌کنم. من رفتم کمکش. حفره‌ای شد به عمق دو متر✔️ طوری که دو نفر راحت بتوانند در آن بنشینند. شب‌ها 🌔 🥀 با چراغ قوه می‌رفت 🔦 آنجا و با خدای خویش می‌کرد چه زیبا بود ترنم از لبهای او که نجوا می‌کرد را و علی (علیه السّلام) را و دیدنی بود نماز شب و سوز نیمه شبش!