#صفحه_55سوره مبارکه #آل_عمران #سوره_3 #جزء_3 🌷امروز #سه_شنبه برابر است با : 🗓۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ه.ش 🗓۲۵ شوال ۱۴۴۴ ه. ق. 🗓۱۶ مه۲۰۲۳ میلادی 🌷ذکر روز #یا_اَرحَمَ_الرّاحِمین "ای بخشاینده ترین بخشایندگان" 🌷#ختم جهت سلامتی و ظهور #امام_زمان_عج و #مقام_معظم_رهبری و هدیه به روح #امام_راحل و #شهدا @Shohadaye_Khoy

🎥 امام شناسی ✅ معنای امامت در اندیشه ی امام صادق علیه السلام 🎤مقام معظم رهبری #شهادت_امام_جعفر_صادق ع #شهادت_امام_صادق ع #امام_صادق ع @Shohadaye_khoy

🎥 سیره امام صادق علیه السلام 🖤رفتار امام صادق علیه السلام با زندیق ❌شکر می خوری❌😳 🎤آیت الله فاطمی نیا #شهادت_امام_جعفر_صادق ع #شهادت_امام_صادق ع #امام_صادق ع @Shohadaye_khoy

🎥 مداحی 🖤 نه حرم داره نه رواقی 🖤نه گنبدی نه چراغی 💔دلم گرفته دوباره 🖤به یاد غربت بقیع😭 #شهادت_امام_جعفر_صادق ع #شهادت_امام_صادق ع #امام_صادق ع @Shohadaye_khoy

🎥 مداحی 🖤 دوتا ابا عبدالله 💚یکی رئیس مذهب 💚 یکی عزیز زینب #شهادت_امام_جعفر_صادق ع #شهادت_امام_صادق ع #امام_صادق ع @Shohadaye_khoy

🏫 زمان مدرسه بود و پدر هم در منطقه جنگي بود. ما بچه ها صبح براي رفتن به مدرسه آماده مي شديم كه صداي دَر به صدا درآمد. مادر براي باز كردن در به بيرون رفت كه چند لحظه بعد پس از چهل روز بيخبري شاهد وارد شدن غير منتظره پدرمان😍 به خانه شديم. خيلي خوشحال شديم از اينكه پدر را مي ديديم اما اين خوشحالي پايدار نشد چون با صحنه اي غم انگيز و غصه دار مواجه شديم. پدر با سر و وضعي مجروح و زخمي🥺 و باندپيچي شده دست چپ از نوك تا شانه در گچ گرفته كه از شانه آويزان بود . آري، پدر در جبهه مجروح شده بود. پرده گوش صدمه ديده و رشته هاي عصبي و تاندونهاي دست چپ كلاً قطع شده و هيچ حس و حركتي نداشت و بدن مملو از تركش خمپاره بود تا اينكه بعد از مدت زمان طولاني و عملهاي بسيار در بيمارستان اهواز و سپس تهران و تبريز توانستند مقدار خيلي كمي حركت و حس را به دست برگردانند ولي ديگر قادر نبود چيز مختصر سنگيني را با دست چپ بردارد و تا لحظه شهادتش هميشه درد و ناراحتي شديد😔 را در شانه و دستش و ديگر اعضاي بدن احساس مي كرد و هميشه تركشهايي را در بدن همراه خود داشت. با چشماني اشكبار و غم آلود پدر را در خانه تنها گذاشتيم و به مدرسه رفتيم. من تا زمان برگشت به خانه در طول ساعات مدرسه گريه😭 مي كردم و فكرم پيش پدر و خانه بود. اين چند روز مرخصي كه براي استراحت و مداوا به منزل برگشته بود همسايه هاي بامحبتمان✨ به پدر سر مي زدند و جوياي حالش مي شدند و سعي مي كردند كه در نبود پدر باري از مشكلات ما بردارند چون ما در شهر بناب فاميلي نداشتيم جز همسايه هاي خوبمان. 🍃اين مرخصي چند ماهي طول نكشيد كه دوباره به منطقه جنگي برمي گردد. پدر هر زمان كه در منزل بود برايمان از جبهه و جنگ تعريف مي كرد و از دشواريها و سختيها و گاه كمبود آذوقه و مهمات در گرماي تابستان و سرماي زمستان و در ماه مبارك رمضان با دهان روزه كه رزمندگان چگونه جانفشانيها و فداكاريها مي كنند و از معنويات و معجزات و الهامات الهي🥰 كه برايشان اتفاق مي افتاد، ‌تعريف مي كرد. مي گفت شبي در چادر نظامي بودم كه از بيرون احساس مي كردم كه مرا صدا مي زنند. به بيرون از چادر مي رفتم خبري نبود و برمي گشتم. چند بار تكرار شد تا بار آخر كه از چادر فاصله گرفته بودم خمپاره😱 اي به چادر اصابت كرد كه اين نمونه اي از معجزات الهي در زمان جنگ براي من و رزمندگان است. 🍃يا در زمان كمبود مهمات خداوند شرايطي را فراهم مي كرد كه با اين كمبود مقابل دشمن كم نمي آورديم و از گازهاي شيميايي كه دشمن استفاده مي كرد و آنها تحت تأثير اين گازها قرار مي گرفتند. جنگ به شدت اوج خود رسيده بود. پايتخت تهران، هم مورد حمله هوايي دشمن قرار مي گرفت كه در اين موقعي انتقالي محل خدمت پدر را از عجبشير به تهران با درجه سرهنگي دادند، اما پدر به علت شلوغي جنگ قبول نكرد ما را به تهران ببرد و تصميم گرفت ما را به شهر خوي نزد فاميلهايش بفرستد كه در نبود او در تنهايي😔 نباشيم. منزلمان را فروخت و به خوي اسباب كشي كرديم تا در مرخصي مناسب برايمان خانه اي بخرد. ما در خوي در خانه اي اجاره اي ساكن شديم و پدر دوباره روانه منطقه جنگي شد و غافل از اينكه اين مرخصي، آخرين مرخصي پدر شد. 🍃چند ماهي نگذشته بود كه عمويم كه خود نيز مدتي طولاني در منطقه جنگي در نزديكي منطقه پدر مشغول به خدمت بود، خبر آورد كه لشگر برادرم در منطقه در محاصره دشمن قرار گرفته و پس از درگيري به اسارت درآمده اند. ما حرفش راباور نكرديم. اما اين ناباوريِ ما را، بنياد شهيد🌷 به يقين تبديل كرد. 🧕مادرم در تبريز نوار و فيلم مصاحبه با اسيران را تماشا كرده بود و پدرم را در ميان اسرا شناخته بود. اين اسارت نزديك سه سال طول كشيد كه با اجراي قطعنامه598 جنگ به پايان رسيد. در طول اين اسارت مدتها از پدر🥺 بي خبر بوديم تا اينكه از طريق صليب سرخ نامه هايي به همديگر مي فرستاديم كه نمونه اي از نامه پدر و خودمان را ضميمه اين خاطرات كرده ام و همچنين عكسي از پيشوازي از اسارت كه برمي گردد. ما بيشتر عكسهاي زمان جنگ و مدارك و اسناد مرتبط را هر چه بوده تقديم بنياد شهيد كرده ايم. 🍃در اين نامه هاي فرستاده شده هيچ وقت سخني از سختي مشكلات و غصه ها نشد جز اميد رسيدن به هم و دعاي خير و عافيت و صبر و شكيبايي براي همديگر. همه مي دانند كه در دوران اسارت به اسيران و خانواده هايشان چه سختيهايي گذشته است كه حتماً بدون اجر و پاداش نزد خداوند😇 نخواهد بود. ادامه دارد... @Shohadaye_khoy

[ ﷽ ]🎬💚 ♦️همایش بزرگ بانـــوان و دختــران ایــرانی ✅️ با حضور : 🔸️دکتــر سیــــد محمد حســیــنی (معاون پارلمانی رئیس جمهور) 🔸️حـــاج مهدی رســـــولی 🔸️کربلایی امیررضا جبلی 📆 جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه 🕓 از ساعت ۱۶:۳۰ 🌐 امامزاده سید بهلول (ع) خوی @Shohadaye_khoy