🌷هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و
به زیارت آقا #امام_حسین(ع) ❤️ می رویم
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم
🍃اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🍃وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🍃وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🍃وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده🌷
@Shohadaye_khoy
#صفحه_67سوره مبارکه #آل_عمران
#سوره_3
#جزء_4
🌷امروز #یکشنبه برابر است با :
🗓۷ خرداد ۱۴۰۲ ه.ش
🗓۸ ذی القعده ۱۴۴۴ ه. ق.
🗓۲۸ مه۲۰۲۳ میلادی
🌷ذکر روز
#یا_ذَالجَلال_و_الِاکرام
"ای صاحب جلال و بزرگواری"
🌷#ختم
جهت سلامتی و ظهور #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
و
#شهدا
@Shohadaye_Khoy
#سلام_امام_زمانم 😍✋
سلام ای همه #هَستیَم، تمام دلم
سلام ای که به #نامت،سرشته آب و گلم
سلام #حضرت دلبر، بیا و رحمی کن
به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم..
امام خوب #زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
@Shohadaye_khoy
🌷🕊🥀🌴🥀🕊🌷
#شهیدانه
خـدایـا...
بگیـر از مـن آن چـه که #شهـــادت را می گیـرد از مـن ...
این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای #دنیــا گیـــر کرده است ...
#ابو_تـراب را گفتنـد :
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی !؟
فرمود :
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#شلمچه
حتی اگـر بـه #آخـر خط هـم رسیدی، آنجـا بـرای #عشـق شـروعی مجـدد اســت...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@Shohadaye_khoy
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پویانمایی ابوتکفیر
❣مجموعه #ابوتکفیر با موضوع رد عقاید وهابیت با استفاده از آیات مبارکه قرآن کریم
👈قسمت دوم: حرمت توسل به اولیاء
❣دلیل قرآنی توسل به اهل بیت علیهم السلام 🌱
🤔آیا توسل به اهل بیت علیهم السلام و از ایشان حاجت خواستن شرک است⁉️
#وهابیت
#قرآن
#تکفیری
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷شهيد حسين اشخاصي در فروردين سال1352 در يك خانواده مذهبي و معتقد به اصول و ارزشهاي انقلاب🇮🇷 ديده به
📝خاطرات آقای طیب اصغرزاده، دوست شهید حسین اشخاصی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام✋ بر روح شهیدان
به روح شهیدانی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و آرزوی دشمنان اسلام را به یأس مبدل نمودند و آرزوی صدام حسین را در فتح سه روزه تهران با همت و مقاومت دلاورانه ملت ایران به پوچی تبدیل کردند. آری، آنان مردانی بودند که مرگ را به بازیچه گرفتند و شهادت را بالاترین آرزوی خود قرار داده بودند.
🍃اینجانب طیب اصغرزاده از دوستان قدیمی و همسایه خانه به خانه شهید حسین اشخاصی بودم. شهید حسین اشخاصی فردی متدین و متواضع✨ در انجام امورات دینی بود. شهید اخلاق بسیار نیکو داشت و کسی بود که در محله مشهور به امین نوامیس مردم بود.
✍خاطره اول من، روح بلند پروازانه او در رسیدن به آرزوی شهادت بود. این خاطره بر می گردد به شهادت یکی از بسیجیان جان بر کف که برادر اینجانب طیب اصغرزاده بود. حسین با وجود اینکه اشک🥺 از دیدگانش جاری بود و همه همسایه ها نیز در غم ما شریک و در تشییع جنازه آن شهید شرکت فعال جسته بودند، به کنار من آمد و من نیز که در فراق برادرم سوگوار بودم گفت گریه کن برادر، ولی با این همه خوشحال باش که برادرت به مقام والای شهادت🌷 رسیده است که این مقام برای هر کسی نصیب نمی شود که هم در این دنیا افتخار آفرید و هم امر معنوی آن دنیا را به دست آورد و آرزوی من این است که روزی من هم لیاقت این مقام را داشته باشم و روزی🤲 پیکر من نیز در دستان ملت شهیدپرور به جایگاه ابدی رهنمون گردد. سالها گذشت و حسین نیز به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید.
✍خاطره دوم من در مورد امر به معروف و نهی از منکر و حساسیت حسین در حفظ بیت المال است. این خاطره برمی گردد به سالهای دبیرستان در روزهای امتحان. در روزهای امتحان هوای درس خواندن در هر کوی و برزن غوغا می کرد. در بعدازظهر یک روز بهاری در خرداد ماه که در سر کوچه همه بچه ها برای بازی فوتبال⚽️ جمع شده بودند، من و حسین نیز در آنجا بودیم. حسین گفت بچه ها یک پیشنهاد خوب دارم. برویم شبها کنار اتوبان درس بخوانیم. بچه ها نیز قبول کردند و شب ما طبق قول و قرارهایمان همه جمع شدیم کنار اتوبان و مشغول درس📙 خواندن شدیم و روز امتحان بازده خوب بود. (نمره امتحانی) شب دوم نیز ما در سر قرار آماده شدیم و مشغول درس خواندن بودیم که دو نفر از بچه های محل که شرور بودند و مزاحم درس خواندن ما می شدند، آنها دیدند که ما اعتنا نمی کنیم، رفتند سر وقت صندلی که شهرداری در سر کوچه نصب کرده بود، شروع کردند به شکستن ایرانتهای سقف آن و حسین نیز که نزدیک آنها بود با حالت عصبانی😠 فریاد کشید که چرا صندلی ها را می شکنید. این صندلی ها مال مردم است و همه باید در حفظ آن کوشا باشیم و در آیین اسلام به حفظ بیت المال تأکید شده است و ما از این سخن حسین می توانیم نتیجه بگیریم او یک امانتدار امین و یک منهی کننده آگاه بود. شخصاً از حسین درسها یاد گرفتم و لحظه به لحظه با حسین😇 بودن را در سراسر زندگی احساس می کنم.
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷شهيد حسين اشخاصي در فروردين سال1352 در يك خانواده مذهبي و معتقد به اصول و ارزشهاي انقلاب🇮🇷 ديده به
خواب اول😴
چند روز از فوت برادرم نگذشته بود که یک روز در خواب، در حیاط بیمارستان🏥 حسین را دیدم که دستهایش را روی دوش دوستانش انداخته و از پله ها پایین می آید. من جلو رفتم و با حسین روبوسی کردم و در خیال من که حسین دست و پایش شکسته است این حالت را می بینم و به حسین گفتم که تو مرده ای، ولی برایم جواب داد من نمرده ام، من زنده هستم و با تو حرف می زنم و در روی اولین پله بیمارستان حرف می زدیم که ناگهان یک توپ🏀 به حیاط افتاد و حسین از پله ها پرید و به توپ یک شوت زد. آن وقت فهمیدم که خوابی بیش نیست. چون من حسین را در حالت بسته شدن دست و پایش دیده بودم.
خواب دوم😴
این خواب را زمانی دیدم که حوصله چندانی در آن روز نداشتم. بنابراین نتوانستم تمام خواب را به خاطر بیاورم. فقط اینکه در قبرستان بودم. دیدم که قبرها را می کنند و استخوانهای مرده ها را درمی آورند و در جای دیگر دفن می کنند. آن وقت چشمم به قبر حسین افتاد و با خودم فکر کردم که این قبر حسین است. ناگهان حسین را در کنار خودم حس کردم و از حسین پرسیدم که این قبر توست؟ برایم جواب داد نه، من زنده هستم. دیگر چیزی از این خواب یادم نمی آید.
خواب سوم😴
آن روز با پدرم به گردش رفته بودیم و بعدازظهر به خانه رسیدیم. من از شدت خستگی به خواب رفتم و نزدیکی های غروب آفتاب بود که:
مرا از خانه صدا کردند. زود از کوچه به حیاط آمدم. حسین را دیدم که پشت به من است.و به من رو کرد و مرا بغل کرد و بعد مرا بوسید😘 چنان بوسه ای از من می کرد که کیف می کردم و این بوسه تا آخر خواب ادامه داشت. خیال کردم که خواب است و از حسین پرسیدم کجا بودی. در حالی که مرا بوسه می زد برایم جواب داد در روستای مادربزرگ بودم و دیگر به خاطر اینکه مطمئن بودم این خواب است یواش یواش از جلوی چشمانم ناپدید شد و من از خواب بیدار شدم.
🌷روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷
@Shohadaye_khoy
17.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃
🎬 کلیپ/استوری
✘ من میخوام مشکلاتم زود حل بشن.
میانبری هست؟
@Shohadaye_khoy
💌قبل از هر کاری بگوییم: آقا دستمان را بگیر!
🍃آیت الله مصباح یزدی: باور کنیم بهترین راه برای موفقیت و هدایت، توسل به اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) است.
توسل هم [فقط] این نیست که روضه بخوانیم و بنشینیم گریه کنیم!
بلکه این هم از توسل است که هرکاری که میخواهیم شروع کنیم اول یک #صلوات برای امام زمان (عج) بفرستیم و ته دلمان بگوییم: «آقا دستمان را بگیر!» سعی کنیم این برایمان مَلَکه بشود.
🍃تجربههای زیادی هست که [اهل بیت] در مقام عمل کسانی را که اینگونه رفتار میکردند، رها نکردند.
@Shohadaye_khoy